لحظات برتر فیلم Avengers: Endgame (خطر اسپویل)

[ad_1]

هشدار اسپویل!

فیلم Avengers: Endgame در نهایت اکران خود را آغاز کرد و اکنون در سراسر جهان در حال نمایش است. حماسه سه ساعته برادران روسو یک اثر بزرگ و جذاب است که معنی بلاک باستر واقعی را یادآوری می کند. پیش از اکران فیلم استدلال های فراوانی در مورد لحظه لحظه فیلم وجود داشت و هر شخصی ایده خود را واقعی تر می دانست، اما حالا با نمایش Endgame یا پایان بازی ما شاهد سطح عظیمی از ایده های ناب در این اثر هستیم که تقریبا کم تر کسی به آن اشاره کرده بود. به این ترتیب، انتخاب بهترین لحظات فیلم کار آسانی نیست، اما به هر حال من سعی میکنم صحنه ها یا اتفاقات شاخص را بیان کنم. نیازی به گفتن دوباره نیست که برادران روسو یک کار شگفت انگیز انجام داده اند، اما گفتن این نکته لازم است که بالانس بین شگفتانه های فیلمنامه و لحظات طنز و اکشن بسیار عالی است. باز هم تکرار میکنم که این متن پر از اسپویل است!

یک موش عملا موجب نجات جهان می شود!

منصفانه است که بگوییم اکثر طرفداران تصور می کردند اسکات لنگ (پول رود) راهی برای فرار از قلمرو کوانتومی پس از گذراندن پنج سال در آنجا ندارد، اما به نظر می رسد آزادی او نتیجه شانس خالص است. نکته جالب این جاست که اسکات از طریق ابتکار عملش آزاد نشده است – در واقع در قلمرو کوانتومی پنج سال تنها پنج ساعت بوده، اما به لطف یک موش که به صورت اتفاقی دور ونی که در آن تونل کوانتوم قرار دارد می چرخید، ناخودآگاه سوئیچی زده می شود و اسکات را از فضای کوانتوم رها می کند. این ایده به خصوص زمانی سرگرم کننده تر می شود که بدانیم ساعت ها سر این موضوع بحث شده و تئوری های فراوانی نیز شکل گرفته بودند، اما هیچکدام به تخیلشان هم نمی آمد که یک موش عامل نجات جهان باشد. از دیدگاه فیلمنامه این یک روش بسیار هوشمندانه بوده است، چه چیزی راحت تر از شانس می توانست مرد مورچه ای را بازگرداند؟!

مرگ تانوس Thanos در ۲۰ دقیقه اول

شخصیت تانوس با اجرای خوب جاش برولین در این قسمت یعنی پایان بازی با هوشمندی به دو پارت تقسیم شده است. فیلمنامه شرایطی ایجاد می کند که ما دوباره شاهد تلاش تانوس برای کسب سنگ ها باشیم. جذابیت فیلم در مورد تانوس این است که این بار تانوس با برنامه و نقشه قبلی پا پیش نمی گذارد. اما لحظه مذکور، وقتی تانوس از بازنشستگی لذت می برد و انتقامجویان به معنی واقعی کلمه از هم پاشیده اند، در سکانسی ما شاهد تانوس هستیم که ناتوان و خسته در کنجی مشغول زندگی خود است، آنهم بدون هیچ سنگی، همین موضوع در نهایت به جدا شدن سر تانوس توسط ثور و به وسیله Stormbreaker ختم می شود. این سکانس یک روش تکان دهنده و متقاعد کننده برای شروع فیلم بود. در مجموع کشتن آنتاگونیست در بیست دقیقه اول فیلم واقعا شگفت انگیز بود.

پروفسور هالک آشکار می شود

پس از شروع بسیار طوفانی فیلم ما شاهد پرشی پنج ساله به جلو هستیم که دیگر تونی استارک با انتقامجویان همکاری نمی کند، و اینجاست که گروه باقی مانده مجبور به مشورت و استفاده از مغز بزرگ دیگری هستند که کسی نیست جز بروس بنر یا پروفسور هالک! در یک سکانس شیرین ما شاهد حضور کاپیتان آمریکا،مرد مورچه ای و بیوه سیاه هستیم که به همراه پروفسور هالک در رستوران حضور دارند، و اینجاست که ما شاهد ادغام بنر و هالک می شویم که نتیجه آن پروفسور هالک است. طبق توضیحات بنر متوجه می شویم او ۱۸ماه از وقت خود را در یک آزمایشگاه گاما سپری کرده تا بتواند این دو را با هم هماهنگ کند. اکنون هالک توانایی استفاده از افکار و احساسات بنر و همچنین پوشیدن لباس را دارد. این تغییرات به اندازه کافی عالی هستند که بگویم پروفسور هالک خود جنس است.

کاپیتان آمریکا در برابر کاپیتان آمریکا!

در توالی سفرهای لذت بخش زمانی که در وسط این فیلم رخ می دهد، به راحتی می توان گفت رضایت بخش ترین و شیرین ترین آنها رفتن به نبرد نیویورک است، که همزمان بیننده را با حوادث شیرین گوناگونی روبرو می کند. این لحظات ما را به درون فیلم جاس ویدون می برد و انتقامجویان را با شرایط گذاشته خود روبرو می کند. بازی با این سکانس و کاراکتر هایش یکی از بهترین ایده های طراحی شده برای این قسمت بوده است. یکی از نکات جالبتر این سکانس تقابل کاپیتان آمریکای ۲۰۱۲ با کاپیتان آمریکا ۲۰۲۳ است. مبارزه شیرین و جالبی که بین این دو شکل می گیرد نیز از لحظات برجسته این فیلم است. مبارزه آنها طولانی نیست اما باور کنید شگفت آور است.

هاک آی و بیوه سیاه، نبرد برای مرگ!

دست روزگار هاک آی و بیوه سیاه را در سفر درون زمان به سمت ورمیر می کشد تا بتوانند سنگ روح را به دست آورند. و همان طور که در جنگ بی نهایت دیده بودیم کله سرخ از آنها میخواهد بهترین دوست و یار خود را قربانی کنند. ناتاشا و کلینت وظیفه دارند زندگی خود را برای نتیجه ای بزرگتر فدا کنند، و همین موضوع منجر به نبردی عجیب و غریب و سرگرم کننده بین آن دو می شود، زیرا هرکدام تلاش می کنند طرف مقابل را از خودکشی متوقف کنند. التهاب این سکانس بسیار بالاست و هر دو تلاش ویژه ای جهت فدا کردن جان خود می کنند که در نهایت این ناتاشا است که خود را فدا می کند و لحظات احساسی خاصی را به وجود می آورد و سنگ روح نیز به دست کلینت می رسد. البته می شود استدلال کرد مرگ بیوه سیاه کمی ضد حال بود، اما ارزش این شوک سینمایی بسیار بالا است.

کلاه خاص به همراه میولنیر در دستان کاپیتان

نبرد پایانی با سفر تانوس به آینده شروع می شود، جایی که او و ارتشش در برابر انتقامجویان خواهند ایستاد. در صحنه مذکور ثور چاق که تحت تاثیر فراوان مصرف بی اندازه الکل به این روز درآمده تا لب مرگ پیش می رود، اما ناگهان میولنیر مانع از مرگ ثور می شود، اما نکته جالب استفاده کاپتان آمریکا از چکش جادویی است. این صحنه خوراک طرفداران داغ و ویژه این شخصیت کمیک است، زیرا همه جوره آنها به شور خواهد آورد. دیالوگ ثور بعد از دیدن این اقدام کاپیتان که می گوید من آن را می دانستم! چیزی است که سینمای ابر قهرمانی را معنی می کند.

من مرد آهنی هستم “I Am Iron Man”

اوج فیلم بدون تردید لحظه ای است که تانوس سخت برای کسب دستکش و قدرتش تلاش می کند و تونی استارک یا مرد آهنی نیز ته مانده جانش را صرف جلوگیری از تانوس می کند. نقطه برتر این لحظه زمانی است که تونی به تانوس می گوید من مرد آهنی هستم و با بشکنی همه ارتش دیوانه تایتان را به گرد و غبار تبدیل می کند. اما به چه قیمتی؟ تونی استارک با استفاده از دستکش به شدت مجروح می شود و این لحظات به دردناک ترین شکل ممکن از جلوی چشم بیننده عبور می کنند. این بهترین پایان برای شخصیت مرد آهنی است، و صحنه مراسم تشییع به شدت دلگیر و ویرانگر است. و این احساس شور حاصل نمی شد اگر عملکرد به شدت عالی رابرت دونی جونیور وجود نداشت.

[ad_2]
قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دسته‌ها