نقد و بررسی سریال Hanna: قاتل کوچک به هدف نمی‌زند!

[ad_1]

همه چیز درباره‌ی سریال Hanna «هانا» محصول آمازون نشان می‌دهد این سریال باید بهتر از آن چیزی که هست می‌بود. این سریال از روی فیلم جذابی به همین نام به کارگردانی جو رایت (Joe Wright) ساخته شده است. در سریال Hanna جوئل کینامن (Joel Kinnaman) و میری انوس (Mireille Enos) برای اولین بار پس از سریال The Killing «کشتن» دوباره همبازی شده‌اند. داستان سریال درباره‌ی قاتلی نوجوان در جنگل است که آدم‌های دوبرابر اندازه‌ی خودش را به راحتی می‌کشد. حتی اولین تریلر این سریال با زیرنویس جالب «سرقت بچه» منتشر شد. اما با این حال، به جز نقش‌آفرینی عالی توسط بازیگران اصلی و چند لحظه‌ی احساسی درخشان، فصل اول ۸اپیزودی Hanna ساخته شده توسط دیوید فار (David Farr) اصلا از پتانسیل کامل این داستان جذاب به اندازه کافی بهره نمی‌برد. البته در سریال شاهد ضربه زدن‌های زیادی هستیم، اما مشکل اینجاست که این ضربه‌ها باعث نمی‌شود بیننده با داستان ارتباط بهتری برقرار کند.

کینامن نقش اریک هلر مامور سابق CIA را بازی می‌کند که نوزادی به نام هانا را از یک آزمایش دولتی مرموز و خطرناک نجات می‌دهد. هلر و این نوزاد به طبیعت وحشی شمال اروپا فرار می‌کنند، اما مادر هانا یعنی یوهانا (با بازی یوهانا کولیگ (Joanna Kulig)) طی این اتفاقات کشته می‌شود. هلر به مدت ۱۵ سال هانا را برای تبدیل شدن به یک ماشین کشتار زیر ۱۸ سال آموزش می‌دهد، یعنی چیزی شبیه X-23 در فیلم Logan «لوگان» اما با لهجه‌ای فنلاندی. نقش او در نوجوانی توسط اسمه کرید مایلز (Esme Creed-Miles) بازی می‌شود. برخورد اتفاقی او با یک چوب‌بر همسن خودش باعث ایجاد وقایعی زنجیره‌ای می‌شود که هلر و هانا را مجبور می‌کند حین تعقیب شدن توسط ماریسا ویگلر (با بازی انوس) مامور بی‌رحم CIA از مخفیگاه خود فرار کنند.

کرید مایلز در نقش اصلی آنقدر خوب بازی می‌کند که باورمان نمی‌شود او دو سال پیش با فیلم Dark River «رودخانه تیره» به صورت حرفه‌ای وارد عرصه‌ی سینما و تلویزیون شده است. شخصیت هانا خیلی عجیب است؛ خیلی راحت می‌توان او را به شکل یک شخصیت کاملا بد یا به شکلی کاریکاتوری و مسخره به نمایش گذاشت. اما کرید مایلز کاملا در میانه‌ی این دو قرار گرفته است، که جنگل را به دلیل کنجکاوی‌ای که برای ما قابل باور است ترک می‌کند، اما همچنین در لحظات مناسبی به مخاطب یادآوری می‌کند او همچنان یک قاتل آموزش‌دیده و خطرناک است. چیزی که باعث جذابیت بیشتر سریال شده رابطه‌ی هانا با پدر ناتنی‌اش است، که به لطف هنرنمایی کینامن خیلی جذاب و درگیرکننده به نمایش درمی‌آید. کینامن حین حضور در سریال‌های Hanna و Altered Carbon «کربن تغییریافته» باعث شده همه فراموش کنند او در فیلم مسخره‌ی Suicide Squad «جوخه انتحار» حضور داشته است. او مردی عملگرا و اهل اکشن است – که در اینجا هم لحظاتی از آن را می‌بینیم – اما زمانی در بهترین حالتش قرار دارد که از احساسات خودش هم استفاده می‌کند. در اپیزود هشتم، هلر نگاهی به هانا می‌کند که پر از عشق پدرانه‌ی خالص و اصیل است.

متاسفانه این دو مجبور می‌شوند داستانی را روی دوش خود بکشند که خیلی کش داده شده، حتی با وجود اینکه این فصل فقط هشت اپیزود دارد. کل سریال به شکلی کاملا سنتی روایت می‌شود – هلر و هانا از هم جدا می‌شوند، هلر و هانا دوباره با هم متحد می‌شوند، که حین این اتفاقات شاهد انفجارها و تکرار آن‌ها تا پایان سریال هستیم. شاید این سرگرم‌کننده باشد – تماشای هانا حین شکستن گردن مزدورها فقط برای یک یا دو اپیزود جالب است – اما کش دادن به یک بازی موش و گربه کار خیلی سختی است. درنهایت آن موش یا گیر می‌افتد یا هیچ اتفاقی برایش نمی‌افتد.

فار و همکارانش سعی کرده‌اند با اضافه کردن زیرداستان زندگی موقت هانا در کنار یک خانواده‌ی انگلیسی و دوست شدن با دختر نوجوان آن‌ها سوفی (با بازی ریان بارتو (Rhianne Barreto)) به داستان ساده‌ی فیلم عمق ببخشند. هدف سریال کاملا مشخص است، اینکه می‌خواهد برای ماموریت‌های مخفی خشن موجود در داستان با روایت داستان بلوغی (coming-of-age) تضادی پیدا کند تا هر دو جنبه‌ی هانا را به مخاطب نشان دهد. اما این دو داستان هرگز به چیزی بامفهوم تبدیل نمی‌شوند؛ هانا زندگی یک نوجوان عادی را تجربه می‌کند – رابطه با پسرها، مهمانی رفتن، رقصیدن و … – اما این کارها پیامد و نتیجه‌ای برای او ندارند. البته هانا در یکی از بامزه‌ترین صحنه‌های سریال به صورت یک پسر نوجوان ضربه‌ی محکمی می‌زند.

چیزی که غیر از مسائل احساسی در داستان وجود دارد اکشن سریال است، که گاهی از راه می‌رسد و باعث می‌شود Hanna به این سریال بی‌فکری که می‌بینیم تبدیل شود. این از آن نوع خشونت‌های طراحی شده و جالب است که نمی‌توان تفاوت آن با صحنه‌های اکشن سریال Jack Ryan «جک رایان» را متوجه شد، اما برای کسانی که از چنین سریال‌هایی خوششان می‌آید کاملا مناسب است. در یکی از جذاب‌ترین صحنه‌های اکشن سریال، کینامن تنهایی به نبرد دشمنان بی‌شماری می‌رود که جذابیت این صحنه از کل سریال بیشتر است.

اما سریال Hanna به جز هدایت شخصیت‌هایش میان این تیراندازی‌ها کار بیشتری نمی‌کند. که با توجه به منحصر به فرد بودن این شخصیت مایه‌ی تاسف است؛ وقتی هانا از جنگل خارج می‌شود، همه‌چیز برای او تازگی دارد، چون او تاکنون از جنگل خارج نشده است. به نظر می‌آید زمانی بین تبدیل این داستان به یک سریال، سازندگان Hanna فراموش کرده‌اند علاوه بر کشت و کشتار به عمق داستان توجه بیشتری داشته باشند.

تمام هشت اپیزود سریال Hanna در تاریخ ۲۹ مارس (۹ فروردین) از سرویس استریم آمازون پخش خواهند شد.

[ad_2]

امتیاز مخاطبان IMDB

۸.۸
خوب !
قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دسته‌ها