نقد و بررسی فیلم Mortal Engines: موتورهای مرگبار بی بنزین!

در فیلم Mortal Engines (موتورهای مرگبار) دنیای علمی تخیلی استیم پانک با مقدار قابل توجهی بخار روبرو می شود، داستان ماجراجویانه ای پر از اکشن و فضای مبارزه ای در آینده است که کاملا به شکل گذشته طراحی شده است. این فیلم براساس اولین کتاب یک سری چهارگانه نوشته ی Philip Reeve و توسط پیتر جکسون (Peter Jackson) ساخته شده و فیلمی باشکوه و مجلل است اما هرگز موفق نمی شود شما را جذب دنیایی از تخیلات کند که دوست داشته باشید در آن وقت بگذرانید. این یک فیلم پر از مبارزه است، اما مبارزاتش جذاب نیستند، که باعث می شود در باکس آفیس آمریکا شرایط خوبی نداشته باشد، اما احتمالا در باکس آفیس خارجی موفق عمل کند.

چیزی که فیلم آن را خوب نشان داده شخصیت اصلی‌اش یعنی یک زن قدرتمند به نام Hester Shaw (با بازی هرا هیلمار (Hera Hilmar)) است، بازمانده ای از دوران خشونت بار کودکی که مصمم است از قاتل مادرش انتقام بگیرد. نکته ی دیگر فرم عجیبی از غلبه و پیروزی است که در سکانس اکشن ابتدایی و طولایی فیلم می بینیم، که در آن یک جامعه ی سیار – در اینجا نسخه متراکم شده از لندن –در اطراف یک زمین بایر با تعداد زیاد در تعقیب جامعه ای کوچکتر هستند تا آن ها را از بین ببرند. در این سکانس شباهت ملایمی به Mad Max (مکس دیوانه) وجود دارد که کاملا توجه را به خود جلب می کند، حتی اگر شکل این سکانس کمی احمقانه به نظر بیاید؛ این سکانس مثل این است که یک کامیون حمل زباله یک ماشین چمن زن را ببلعد.

 

چیزی که جامعه ی سیار لندن جدید در ۱۷۰۰ سال بعد براساس آن ساخته شده،‌ ویژگی های دوران ویکتوریایی و ادواردی است، که با قابلیت کشش پرسرعت در سرزمین ها و هضم صنعتی بالا ترکیب شده که نتیجه ی آن ادغام زمین های مطلوب قدیمی است؛ نتیجه نهایی این فضاسازی در فیلم یک پارک تفریحی درهم و برهم و آشفته است. کسی که از این آشوب ها فرار می کند Hester است، که زخم های بدی روی صورتش دارد و به اندازه کافی به Thaddeus Valentine (با بازی هوگو ویوینگ (Hugo Weaving)) نزدیک می شود تا او را بکشد و بگوید این تاوان کشتن مادرم است، اما موفق نمی شود کار او را تمام کند.

در میان این آشوب ها همچنین دختر Thaddeus یعنی Katherine (با بازی لیلا جرج (Leila George)) و Tom Natsworthy (با بازی رابرت شیهان (Robert Sheehan)) را می بینیم، جوانی جذاب و کارآموز تاریخ که سرنوشتش به زندگی Hester گره می خورد.

چیزی که Mortal Engines را خیلی زود از دیگر فیلم های علمی تخیلی/ فانتزی متمایز می کند تمایل آن به تکنولوژی سطح پایین به جای تکنولوژی سطح بالاست. این دنیا اینطور نیست که در آن مردم بتوانند با فشردن چند دکمه کارهایشان را انجام دهند، یا شخصیت ها بتوانند با بشکن زدن خود را به جایی دیگر تله پورت کنند. Mortal Engines به جای اینکه حس یک فیلم علمی تخیلی به مخاطب بدهد، بیشتر شبیه یک بازی ویدیویی تاریخی زیباست، که در آن جوامع سیار با فواصل زیادی که باید با پای پیاده طی شوند از هم دور افتاده اند.

این چیزی است که تا مدت زیادی برای Hester و Tom اتفاق می افتد. Hester که به دلایل نامعلومی لهجه آمریکایی گرفته، کاملا مصمم به انتقام است و به شراکت علاقه ای ندارد. Tom که والدینش را از دست داده، همیشه در حال کمک کردن است، تا جایی که Hester دیگر نمی تواند از کمک های او به هدفش جلوگیری کند.

در حالت کلی به نظر می آید فیلم حالت درام تعقیبی دارد که در نقطه اوجش قهرمان داستان یه چیزی که از ابتدا دنبالش بوده می رسد. در فاصله میان ابتدا و انتها، فیلم پر از شخصیت های ثانویه ی تخیلی است که در سرزمین آسیایی دورافتاده ای ساکن هستند، اما تاکنون مورد توجه لندنی ها قرار نگرفته اند – که مهمترین آن ها خلبان Anna Fang (با بازی Jihae) است. در همین حین، Hester و Tom توسط یک ربات به نام Shrike (با صدای استفن لنگ (Stephen Lang)) تعقیب می شوند، که خطر او وقتی رابطه اش با Hester مشخص می شود حالتی منحصر به فرد به خود می گیرد.

این یک داستان انتقامی پر از جلوه های ماهرانه و شخصیت هایی است که به عنوان نقش مکمل قابل قبول هستند، اما در کل جذاب نیستند. این قضیه درباره شرور داستان با بازی ویوینگ هم صدق می کند، که گفته می شود کارهای خیلی بدی انجام داده اما ویژگی هایی که از شرور بک فیلم علمی تخیلی انتظار داریم را در آن نمی بینیم. بقیه شخصیت ها در این داستان مدرن و عجیب تقریبا خوب عمل می کنند.

حتی Hester که مصمم به انتقام است پس از مدتی رفتاری منطقی از خود نشان می دهد، که دلیل آن هم رفتار خوش بینانه ی همسفرش است. این اولین باری نیست که آرامش فرهنگ آسیایی به عنوان تضاد خوبی در مقابل فرهنگ وحشیانه ی غرب استفاده شده است.

جکسون این اقتباس را با همکاران قدیمی خودش Fran Walsh و Philippa Boyens نوشته است، در حالی که کارگردانی را به Christian Rivers سپرده که طی ۲۵ سال اخیر در بخش های مختلف مثل جلوه های ویژه با جکسون همکاری کرده است. او کارش را خوب انجام داده، اما در حالی که صحنه های جذابی در فیلم وجود دارند، نکات کمی برای جذب مخاطب یا تحریک خیال پردازی او وجود دارد. اینکه سه دنباله دیگر هم برای این فیلم ساخته شود کاملا به مخاطبان بستگی دارد.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دسته‌ها