[از دهه ۸۰ میلادی پدیدار شد] گسترش اساطیر هیولایی در “بیگانگان” Aliens

در دهه ۱۹۸۰ میلادی، با وجود گسترش صنعت سینمای وحشت ، شکاف های سنگینی وجود داشت که با ظهور ذهن های درخشان در زمینه آرایش و جلوه های هنری ، و همچنین پیشرفت در فن آوری ، این شکاف ها توسط ذهن های درخشان از بین رفتند. در این دهه هنرمندانی چون ریک بیکر، راب بوتین، الک گلیس، جیمز تام وودروف جونیور، تام ساوین، استن وینستون و سایر هنرمندان بی شماری که جلوه های عملی عمیق و دلخراش را ارائه می دادند ظهور کردند. که در دوره طلایی قبل از CGI طنین انداز بوده است. که به معنای شکوه و شکوه موجودات در وحشت بود. در این دهه هنرمندانی چون ریک بیکر، راب بوتین، الک گلیس، جیمز تام وودروف جونیور، تام ساوینی، استن وینستون و سایر هنرمندان بی شمار دیگر ظهور کردند که جلوه های عملی عمیق و دلخراش را ارائه می دادند. این هنرمندان افرادی بودند که در دوره طلایی قبل از ظهور کامل CGI هنرشان در سینما طنین انداز بوده است. ظهور چنین افرادی به معنای واقعی باعث شکوه و عظمت موجودات و هیولاها در سینمای وحشت شد. موجودات نمایش داده شده در فیلم های ژانر وحشت دهه ۸۰ میلادی ، بیش از یک شگفتی فنی ، به خاطر بافت ملموس در طراحی بود که هنوز ده ها سال بعد از آن که خلق شده اند در ذهن و روان سینما دوستان باقی مانده اند. در این دهه چیزی نبود که هنرمندان بزرگ نتوانند آن را تولید کنند، از موجوداخت زمخت و پوست کلفت بگیرید تا هیولاهای وحشتناک عجیب و غریب با شمایل ترسناک در سکانس های عظیم. در واقع باز هم می توان گفت هیچ کاری که هنرمندان نتوانند بسازند وجود نداشت. اینجاست که باید گفت سینمای دهه ۸۰ نقش بزرگی در بروز و شکل گیری خیلی چیز ها از جمله هیولاها در سینما داشته است. همین نکات خاص باعث می شود دهه ۸۰ چنین تحول فوق العاده ای را در ژانر وحشت به وجود آورد.

اگر می خواهید در سینما قدمی رو به جلو بردارید آن کار را به جیمز کامرون واگذار کنید تا یک جاه طلبی بی نظیر برای هر یک از پروژه های خود داشته باشید. فیلم بیگانه ساخته ریدلی اسکات یک حرکت بزرگ بود، و توانست یک هیولای نمادین را در سینما به وجود آورد ، و جیمز کامرون می خواست در ادامه دنباله این کار را با اقدامات بزرگ تر و خاص تر تولید کند. مخاطبان در فیلم بیگانه شاهد چگونگی تشکیل این انگل فضایی و کشنده بودند که چگونه از کودکی شروع به شکار به وحشی ترین شکل ممکن می کند، و همچنین شاهد این بودند که چه بلایی سر میزبان خود می آورد. تیم سازنده جیمز کامرون در هنگام کاوش در فیلم بیگانه به این سؤال رسیدند که این تخم ها و مفهوم ملکه بیگانه را به چه شکل در فیلم بگنجانند، در نتیجه آنها به مسیر نمایش سلسله مراتب شکل گیری زنومورف رسیدند. جیمز کامرون که تازه از جلوه های ویژه مجهز در فیلم The Terminator استفاده کرده بود ، ایده های زیادی در مورد نزدیک شدن به بیگانگان در دنباله فیلم داشت و در نتیجه یکی از دشوارترین شغل های شگفت انگیز حرفه ای استن وینستون را به او هدیه کرد. کامرون از قبل برای ملکه زنومورف طرحی را در ذهن خود داشت و برای برنامه ریزی های اولیه ، وینستون را برای رسیدن به یک طرح مشترک دعوت کرد، نتیجه کار آنها به موجودی ختم شد که دارای یک بدن عظیم چهار دست و پا با یک سر تاج مانند بود.

کامرون به خاطر همکاری موفق با وینستون در فیلم The Terminator ، می خواست از چیزی مانند انیمیشن استاپ موشن استفاده کند و ملکه بیگانه را به صورت زنده و تمام عیار فیلمبرداری کند ، یعنی تا حد امکان از بازیگران زنده استفاده کند. با توجه به طرح جیمز کامرون و اندازه شگفت انگیز عروسکی که برای ساخت آنها لازم بود، این کار ساده ای برای وینستون و تیمش به نظر نمی رسید. به همین منظور وینستون و کامرون روی طرح های خود عقب و جلو رفتند تا اینکه در مورد طراحی نهایی تصمیم اصلی را گرفتند. استن وینستون در نهایت طرح اصلی را به کمک دو همکار با استعدادش یعنی Shane Mahan ( او خود طراح جلوه های بصری فیلم گودزیلا پادشاه هیولاها و فیلم موفق شکل آب دل تورو بوده) و John Rosengrant (او نیز در فیلم دنیای ژوراسیک و انتقامجویان جنگ بی نهایت نقش پر رنگی در تولید جلوه ها بصری داشته) کامل کرد و یک عروسک بزرگ و متحرک از ملکه بیگانه را تولید کرد. هنگامی که مجسمه و عروسک هیولا کامل قالب سازی ، ریخته گری و رنگ آمیزی شد ، جیمز کامرون شاهد موجودی عظیم با ارتفاعی ۱۴ فوتی بود که توسط سکوهای پشتیبان حمل می شود. رویکرد عروسکی جیمز کامرون این بود که ملکه را از جرثقیل بالای سر آویزان کرده و دو بدلکار را درون تنه قرار دهد تا چهار بازوی عروسک را کنترل کنند. به دلیل وسعت عروسکی این موجود ، دیگر اقدامات به شکل هیدرولیک برای بقیه حرکات ملکه اجرا شد. در نهایت بعد از این اقدامات شرایط آماده شد تا سرپرست جلوه های ویژه جان ریچاردسون (Starship Troopers ، Harry Potter and the Deathly Hallows: Part 1 and 2) برای تعیین چگونگی حمایت از این عروسک متحرک روی صحنه حاضر شود.عروسک ملکه بیگانه به طور همزمان به هشت اپراتور نیاز داشت که با هم کار می کردند تا حرکت وی روان و قابل باور باشد.

در طراحی و عملکرد ملکه بیگانه آزادی خلاقانه تری وجود داشت ، زیرا این معرفی اول او در این فرنچایز بود، این موجود در فیلم ریدلی اسکات وجود نداشت. مخاطبان با مشاهده ملکه بیگانه و جنگجویان زنومورف او در فیلم واقعا شوکه شده بودند، چرا که تا آن زمان چنین حجمی از موجودات هیولایی با این کیفیت را مشاهده نکرده بودند. اقدامات استن وینستون و تیم پشتیبانش در فیلم واقعا قابل ستایش و احترام بود، زیرا آنها کاری نشدنی را به بهترین شکل شدنی کرده بودند. او و تیمش روی حرکات زنومورف ها تمرکز کردند ، و باعث شدند حرکات آنها کمتر انسانی و بیشتر طبیعی جلوه دهد ، و واقعا مانند یک بیگانه باشد. آنها تقریباً ۱۵ لباس و ۱۰ عروسک را آرایش کردند و از تاکتیک های مختلفی استفاده کردند تا حرکات موجودات از مفهوم لباس شخصی و انسانس منحرف شود. وینستون و تیمش بهترین جلوه ها ویژه عملی را در این دهه در بیگانگان اجرایی کردند، آن هم با فشار زمان و جاه طلبی بی حد و حصر و حماسی جیمز کامرون. کلیه اقدامات و جلوه های ویژه این فیلم در آینده چراغ راه هنرمندان فراوانی در صنعت سینما شد و تا به امروز نیز این مسیر علمی و تجربی استن وینستون و تیم شگفت انگیزش زیر نظر جیمز کامرون مورد تمجید کارشناسان امر سینما و تکنولوژی های روز سینمایی قرار دارد.