برای بچه همه‌چیز می‌خرند اما لالایی نمی‌خوانند

[ad_1]
تهمینه حدادی,لالایی برای کودک

تهمینه حدادی می‌گوید: با خانواده‌هایی مواجه هستیم که برای نوزادشان همه‌چیز می‌خرند، حتی چیزهایی که شاید احتیاج نداشته باشند، اما برای آن‌ها قصه و لالایی نمی‌خوانند.

این‌ نویسنده و تصویرگر کتاب‌های کودک و نوجوان در گفت‌وگو با ایسنا، درباره ضرورت حفظ و نگهداری لالایی‌ها و انتقال آن‌ها به نسل‌های بعدی اظهار کرد: مسئله‌ای که وجود دارد باید ببینیم پدر و مادرها چقدر با لالایی و قصه آشنایی دارند و نسبت به آن‌ها آگاه هستند. همیشه گفته می‌شود آموزش و پرورش و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان یک‌سری وظیفه برعهده دارند و باید آن‌ها را انجام بدهند؛ اما واقعیت این است که یک حلقه گم‌شده وجود دارد که آن هم والدین است. ما عموماً به معلمان و شاگردان آموزش می‌دهیم اما پدر و مادرهایی داریم که اهمیت ادبیات و قصه و لالایی را نمی‌دانند و  نهادی وجود ندارد که به آن‌ها آموزش بدهد. ما با والدینی مواجه هستیم که تا حدودی با ادبیات آشنا شده‌اند اما این تکرار برای‌شان وجود نداشته تا به اهمیت ادبیات، قصه و لالایی پی ببرند. از طرف دیگر، رسانه‌هایی وجود داشته که اهمیت ادبیات را برای آن‌ها کم‌رنگ‌تر کرده است.

او در ادامه گفت: در واقع با خانواده‌هایی مواجه هستیم که بستر تربیتی خانوادگی‌شان فرهنگی و ادبی نیست؛ مادرانی که همه چیز برای نوزادشان می‌خرند، چیزهایی که شاید احتیاج نداشته باشد، اما با شعر و ادبیات آشنایی ندارند. ما با کودکانی روبه‌رو هستیم که پدر و مادرهای‌شان برای آن‌ها قصه و لالایی نمی‌خوانند و هیچ‌یک را بلد نیستند. جامعه‌شناس نیستم اما این‌ها را می‌بینم و نمی‌دانم حلقه مفقوده چیست. آیا برای فرزندآوری، خانواده‌ها به این نکته‌ توجه دارند که خواندن قصه چقدر برای بچه‌ها مهم است؟ آیا  آموزش پدر و مادرها دغدغه مدیران ماست؟ به نظرم این آموزش به عنوان مهارت فرزندآوری نادیده گرفته می‌شود و ضرورت آن درک نمی‌شود.

تهمینه حدادی سپس بیان کرد:  مسئله این است حتی اگر نویسندها و مترجمان به این موضوعات بپردازند و شروع به بازآفرینی و بازنویسی کنند تا نیاز مخاطبان را پاسخ بدهند، آیا والدین از آن‌ها استقبال می‌کنند یا نه؟ خرید کتاب‌ توسط والدین  بیشتر بر حسب مدگرایی است، حتی اگر در کتاب‌فروشی‌ به آن‌ها کتاب‌هایی مانند لالایی پیشنهاد شود، ترجیح می‌دهند سراغ چنین موضوعاتی نروند.

نویسنده «جاروبرقی جادویی» و «پشت بام همه چیزدار» تأکید کرد: کلیتی به نام ادبیات و قصه فراموش شده است. به نظرم  پدر و مادرها باید آموزش ببینند و  در آن‌ها این نیاز و ضرورت به وجود بیاید. یک چیزهایی هست که برای کودکان و نوزادان ضروری نیست اما والدین می‌خرند چون از لحاظ ذهنی احساس می‌کنند که این‌ها ضروری است اما برای قصه و لالایی چنین چیزی وجود ندارد. به نظرم مهم است سلیقه‌ها را طوری پرورش بدهیم تا بتوانیم لالایی‌ها را احیا کنیم و خانواده‌ها فکر کنند ضروری  است برای کودکان خود لالایی قدیمی بگویند، زیرا محتواهایی دارد که از قبل وجود داشته و امتحان خود را پس داده است.

حدادی سپس درباره تاثیرگذاری لالایی‌ها، با بیان این‌که در این زمینه بسیار صحبت شده است، گفت: من به عنوان مخاطب و کسی که با دوستان ادبیاتی کار کرده و در فضاهای فرهنگی حضور داشته، فکر می‌کنم  پدر و مادرها شیوه مکالمه با کودکان خود را بلد نیستند. یکی دیگر از کارکردهای قصه و لالایی، ایجاد راهی برای ایجاد گفت‌وگو میان پدر و مادرهاست. همچنین لالایی مهارت شنیداری کودکان را تقویت می‌کند و حتی می‌تواند مهارت زبانی کودکان را افزایش و به آن‌ها کلمه یاد بدهد.

او با تأکید بر این‌که در جامعه ما گفت‌وگو کمرنگ‌تر شده است، بیان کرد:  والدین با کودکان خود گفت‌وگو ندارند و اگر بخواهند گفت‌وگو داشته باشند نمی‌دانند چه بگویند. این آواها و اصوات در قالب لالایی می‌تواند به تعامل میان پدر و مادرها و کودکان کمک ‌کند. لالایی‌ها در واقع گفت‌وگوی مادر با کودک درباره مشکلات، خود کودک و دنیای اطراف اوست.

این نویسنده ادبیات کودک و تصویرگر درباره مضامین لالایی‌ها و تولید لالایی‌ها جدید، اظهار کرد:  اگر والدین بتوانند لالایی بسازند و داستان‌سرایی کنند می‌توانند با کودکان خودشان رابطه ایجاد کنند؛ آن‌ها زمانی که شروع به ساختن شعر یا قصه می‌کنند در واقع از تفکر خلاق استفاده می‌کنند و درکودکان این تصور به وجود می‌آید که پدر و مادر من متفاوت هستند و از چیزهای دور و برشان چیزهای جدید خلق می‌کنند که در بلندمدت تأثیر خود را نشان می‌دهد.

او در ادامه گفت: ادبیات فولکلور ممکن است ادبیات فاخری نباشد، اما مضامینی از گذشته دارد که شامل تاریخ، جغرافیا و فرهنگ ماست و خواندن آن باعث انتقال فرهنگ و تاریخ به نسل‌های جدید می‌شود؛ این موضوع از اهمیت بالایی برخوردار است. متاسفانه لالایی‌های ما ریتم یکسانی دارند و ممکن است چیزهایی را منتقل کنند که الان کارکردی ندارد. لالایی‌ها ممکن است درباره یک موضوع تکراری و از طرفی برای کودکان غیرقابل لمس باشند، پس ضرورت به‌روز بودن لالایی‌ها پیش می‌آید. اما   مسئله این است که آیا بستر ادبیات ما برای این موضوع فراهم بوده تا کسی بتواند در این زمینه سرمایه‌گذاری و لالایی جدید خلق کند؟ به‌نظرم لالایی‌ها کارکرد دوگانه دارند و نمی‌توانند ادبیات صرف باشند، بنابراین فضایی را می‌طلبند تا کسانی بتوانند برای حفظ این ادبیات کهن راه‌کارهایی را ارائه دهند. در واقع برای حفظ لالایی‌ها به یک سرمایه‌گذاری ملی نیاز داریم و نمی‌توان  فقط به خلاقیت شخص اتکا کرد.

تهمینه حدادی درباره این‌که نهادهایی که برای ادبیات کودک و نوجوان تلاش می‌کنند مانند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و شورای کتاب، در زمینه حفظ لالایی‌ها فعالیت‌هایی داشته‌اند یا اصلا این نهادها وظایفی بر عهده دارند یا نه،  اظهار کرد: این نهادها این وظیفه را دارند که لالایی‌ها را گردآوری، طبقه‌بندی و اطلاع‌رسانی کنند و حتی برنامه‌هایی را برای اصلاح روند  و نجات لالایی‌ها ارائه دهند. اما مسئله این است که انجمن نویسندگان کودک و نوجوان  یا شورای کتاب کودک نهاد خصوصی هستند و کانون نیز  تولیداتش محدود به بچه‌ها است. البته اگر این اتفاق بیفتد،  آیا پدر و مادرها از این لالایی‌ها استفاده می‌کنند؟ به‌نظرم بخشی از راه‌کارهای حفظ لالایی‌ها خارج از نهادهای ادبی است و به یک مدیریت کلان‌تر در بخش‌های مختلف نیاز دارد. همه نهادها باید دست به دست هم بدهند.

او در پایان تأکید کرد: به نظرم نهادهای ادبی وظایفی را که برعهده دارند، انجام می‌دهند اما بعد از آن قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ آیا این‌ها قرار است در کتابخانه‌ها بمانند و ما بگوییم زمانی این لالایی‌ها را داشتیم یا فقط کسانی که ادبیات را  دوست دارند از آن‌ها استفاده کنند؟ در حالی‌که این‌طور نیست و  لالایی فقط جنبه ادبی ندارد و کارکردهای دیگری هم دارد.

[ad_2]
قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دسته‌ها