دومین فیلم بلند جو کورنیش Joe Cornish بعد از (Attack the Block) بدون شک،یکی از بهترین آثار مربوط به قصه شاه آرتور است. اگر چه بازاریابی برای فیلم The Kid Who Would Be King خوب پیش نرفت اما این دلیلی بر ضعیف بودن فیلم نیست بلکه این لعنتی خیلی خوب است. به نظر من این اثر تجسم معاصر افسانه شاه آرتور به بهترین حالت ممکن است. فیلم به نسبت بودجه کمش یک بلاک باستر سرگرم کننده است. درنتیجه این فیلم یک تلنگر ماجراجویانه بسیار جذاب و لذت بخش است که به راحتی برای بچه ها و بزرگسالان سرگرمی های هوشمند و پر جنب و جوش فراهم می کند. در ادامه به بررسی نقاط ضعف و قوت فیلم خواهیم پرداخت.

ربکا فرگوسن کاملا در فیلم از بین رفته است

ربکا فرگوسن به عنوان آنتاگونیست اصلی فیلم، خواهر ناتنی پادشاه آرتور یعنی مورگانا ظاهر می شود و توطئه هایی جهت کسب Excalibur برای بازگشتش به قدرت انجام می دهد. متاسفانه، فرگوسن تقریبا پنج دقیقه از زمان واقعی فیلم را مال خود کرده است، و تقریبا تمام نیمه اول فیلم روی صفحه نمایش ظاهر نمی شود و به یک دیوار چسبیده است. البته فرگوسن از منظر CGI فعالیت های جالبی بر رویش انجام شده که خوب هستند. در نتیجه باید گفت از تمام توانایی های این بازیگر استفاده نشده است.

دو ساعت زمان فیلم طولانی است (بدون هیچ دلیل)

اگر چه فیلم به طور قطع با توجه به آنچه که کارگردان با آن کرده خسته کننده نیست، اما زمان اجرا دو ساعته آن در بیننده احساس خستگی ایجاد می کند. تعدادی از سکانس ها بیش از حد طول تفسیر داده شده اند که احساس ناخوشایندی ایجاد می کنند و باعث می شود فیلم طول بکشد. همین موضوع پرده سوم فیلم که باید نبرد بهتری ببینیم را تحت تاثیر قرار داده است. به طور واضح Cornish می توانست دو مرحله نهایی فیلم را به دو گروه تقسیم کند و فیلم را در ۱۰۰ دقیقه معقول تر به ارمغان آورد.

جناب Angus Imrie با عملکرد عالی اش صحنه را مال خود می کند

در این فیلم یکی از بازیگران هست که به شدت بر فراز بقیه ایستاده و بدون هیچ زحمتی هر صحنه ای را که در آن وجود دارد مال خود می کند. و او کسی نیست جز Angus Imrie پسر Celia Imrie یکی از هنرپیشه های با تجربه اهل انگلستان. Imrie در فیلم به عنوان یک نسخه جوان شده از مرلین ظاهر می شود که به نظر می رسد فرم جوانانه ای را برای ارتباط با شخصیت اصلی الکس (Louis Ashbourne Serkis) و همراهان او انتخاب کرده است. او به فیلم مقدار زیادی انرژی احمقانه تزریق می کند و کمدی عالی خود را در تمام فیلم نشر داده است، مطمئنا او بهترین نکته فیلم را بدست می آورد و چه چیزی بهتر از آن.

کارگردانی و نویسندگی قوی Joe Cornish

شاید وقتی فیلم خوب حمله به محله را دیده بودم، تصورم بر این بود این اثر یک اتفاق خوب است که تکرار نخواهد شد. ولی جناب جو کورنیش با نوشته جدید و هدایت عالی اش نشان داد موفقیت حمله به محله اتفاقی نبوده است. فیلم قبلی او با ۱۰ میلیون بودجه یک فضای عالی را ایجاده کرده بود و اثر جدیدش با ۵۹ میلیون بودجه دریچه های جدیدی را پیش روی او باز کرده، و کورنیش نیز بهترین استفاده را از آن برده است. فیلمنامه کورنیش به فانتزی بودن خودش آگاه بوده و با دل و جان آن را در آغوش گرفته است. همه این ها در حالی است که کورنیش کلیت اثر را از طریق همان فیلتر بی نظیر بریتانیایی اش عبور داده است، که آن را منحصر به فرد کرده. ذاتا کورنیش به قصه هایی که با آن کار می کند احاطه کامل دارد و به اثر جان تازه ای می بخشد.

تصاویر زیرک و شگفت انگیز

فیلم پر از نما ها و قاب بندی های شگفت انگیز و پر زرق و برق است. صحنه ها و تصاویر داخل مدرسه به شکل یک فیلم مستند بریتانیایی به بیننده ارائه می شود، اما فیلمبردار بیل پاپ که اکثر فیلم های ادگار رایت را هدایت کرده، در اینجا نیز سرسختانه بیننده را جذب تصاویرش می کند. او در فیلم از نور طبیعی خورشید استفاده کرده تا زمین های سرسبز بریتانیا را به نمایش بگذارد. با توجه به بودجه نسبتا کم برای هزینه های یک فیلم ماجراجویی عظیم و سنگین، CGI استفاده شده به طور غیر منتظره ای چشمگیر به نظر می رسد. اکثر صحنه های نبرد تمیز و گیرا اجرا شده اند، و این جاست که باید امثال آثاری مثل لیگ عدالت یاد بگیرند کار با بودجه چگونه است تا ۲۰۰ میلیون پول را حیف نکنند.

گروه فوق العاده بازیگران

در کل فیلم شاهد بازی های جذاب و عالی ای هستیم و اکثر هنرپیشه ها عملکرد قابل ملاحظه ای را انجام داده اند. لوئیس آزبورن سرکیس پسر اندی سرکیس در اولین نقش اصلی خود، شخصیت الکس را به بهترین نحو به نمایش در آورده است. او و دیگر نوجوانان با اجرای درست ملودرام فیلم را پیش برده اند. جذابیت گروه بازیگری فیلم فانتزی جو کورنیش را به بهترین حد خود رسانده است.

پیام خوب برای کودکان و نوجوانان

هرچند فیلم یک ماجراجویی سرگرم کننده به نظر می رسد، اما در حقیقت مسائل اجتماعی را در ذهن دارد، هر چند آنها را به طریقی ارائه می دهد که به هیچ وجه به جنبه سرگرم کننده فیلم ضربه نزند. پیام نهفته فیلم مقابله نسل جوان با همراهی هم در برابر ظلم و نفرت فراگیر سردم داران جهانی است. این پیام به اندازه کافی گسترده است که این فیلم را خراب کند، اما به اندازه کافی ظریف عرضه می شود تا لحن را دچار غم اندوه نکند.

بهترین فیلم King Arthur در عصر حاضر

از سال ۲۰۰۴ که کلایو اوون شاه آرتور شد تا بلاک باستر اخیر گای ریچی از شخصیت شاه آرتور با نام افسانه شمشیر، می توان گفت هالیوود افسانه شاه آرتور را بارها به پرده های سینما آورده است اما هیچ کدام ماندگار نشده اند. اما فیلم جدید با بودجه کم تر و بازیگران ناشناس، با توجه به لحن تازه و قلب عظیمش دوباره این افسانه را زنده کرده است. صادقانه احساس می کنم که داستان اصلی این فیلم بیشتر از هر یک از اثر های فوق الذکر بهتر است. نوآوری های شجاعانه فیلم آن را به بهترین اثر شاه آرتوری عصر تبدیل کرده است.

پوستر خلاقانه

اگر این فیلم را دوست دارید، تماشا کنید …

فیلم The Sword In The Stone /برای تجدید سنتی تر از افسانه شاه آرتور، از انیمیشن شیرین دیزنی دیدن کنید.