فیلم سینمایی «آتابای» از جدیدترین فیلمهای اکران شده ایرانی است که از امروز در سراسر کشور به روی پرده رفت…
این اثر، پنجمین فیلم بلند نیکی کریمی به عنوان کارگردان است که از زمان اولین اکرانش در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر، با اقبال مواجه شد و مورد توجه منتقدان و اهالی رسانه قرار گرفت.
به گزارش آنا،گروه بازیگران فیلم «آتابای» ترکیبی از چهرههای شناختهشده و بازیگران جوان و بومی است. هادی حجازیفر، جواد عزتی و سحر دولتشاهی چهرههای شناختهشده این اثر هستند که قصه اصلی داستان نیز حول محور آنها میگردد. «آتابای» با این گروه بازیگران و گروه فنی خوبی که پشت دوربین داشت مثل سامان لطفیان در فیلمبرداری و حسین علیزاده در آهنگسازی، در پنج بخش بهترین فیلم، کارگردانی، بازیگر نقش مکمل مرد (جواد عزتی)، فیلمبرداری و آهنگسازی نامزد دریافت سیمرغ شد که البته در هیچکدام از این بخشها نتوانست موفق باشد و سیمرغی را شکار کند.
کریمی در خصوص همکاری با هادی حجازیفر عنوان کرد:
موقعی که با هم کار کردیم بهشدت همسلیقه بودیم و ایدههایی که داشتیم را با هم جلو بردیم. خیلی با هم دعوا کردیم، هم سر فیلمنامه و هم برای هر سکانس فیلم. هرروز سر صحنه با هادی حجازیفر و سامان لطفیان کلنجار میرفتیم تا بهترین اتفاق برای کار بیفتد، چون به وجود آوردن فضای فیلم برایمان مهم بود و این اتفاقی بود که باید لحظه به لحظه رخ میداد.
حجازیفر با روایت خاطرهای از پشت صحنه از پشت صحنه فیلم سینمایی «آتابای» ماجرای قهر نیکی کریمی با خودش را تعریف کرد.
شب گذشته (پنجشنبه ۱۸ آذر) حجازیفر در برنامه کافهآپارات مقابل فریدون جیرانی نشست و به سوالات او درباره «آتابای» پاسخ داد.
در ابتدا هادی حجازیفر که بازیگر این فیلم است درباره کارگردانی نیکی کریمی گفت:
بیشترین امتیاز فیلم «آتابای» ، کارگردان آن خانم نیکی کریمی است که از بازیگر بازی خوبی میگیرد.
حجازیفر خاطرهای از پشت صحنه فیلم سینمایی «آتابای» تعریف کرد :
موقع بازی من واقعا در آتابای گم شده بودم. همان سکانسی که لای درختهای آلبالو میدوم و ما این میوه ها را با کود روی درخت نگه داشته بودیم، دکوپاژ خانم کریمی اینگونه بود که من از روبه رو بدوم و این درختها بسیار خشک و شکننده بودند، موقع دویدند سر و صورت من به این شاخهها اصابت کرد.
او درباره واکنش نیکی کریمی نسبت به این موضوع گفت:
خانم کریمی پس از این ماجرا عصبانی شد و گفت من بازیگری که به خودش آسیب میرساند را نمیخواهم. تو اصلا بازیگر نیستی و به نحوی قهر کردند.
در موقعیتهای بعدی گفتند به من اعتماد کن و در نهایت سکانسی که بسیار آن را دوست دارم رقم خورد.