درخشش ابدی یک ذهن مریض | نقد ویدئویی فیلم Joker

[ad_1]

زیبایی «جوکر»، جدیدترین اقتباس کامیک‌بوکی از دنیای دی‌سی، این است که نه تنها موفق می‌شود هویت مستقل خودش را شکل دهد و از متفاوت‌ترین اقتباس‌های کامیک‌بوکی تاریخ باشد بلکه در ارائه‌ی تصویری وفادار به جوکری که می‌شناسیم و دوست داریم هم توی خال می‌زند. اگر چه «جوکر» فیلم بی‌نقصی نیست اما عمل مذکور، آن را به دسته‌ی فیلم‌هایی می‌برد که باید آن‌ها را «شاهکار ناقص» خواند. در ادامه و بررسی این فیلم پر سر و صدا با ماهمراه باشید.

«جوکر» همان فیلمی است که نه تنها سینما، بلکه دنیا در سال ۲۰۱۹ به آن نیاز داشت. چرا که پس از سیل بی‌وقفه‌ی فیلم‌های فرمول‌زده مارول و بلاک‌باسترهایی که سعی در تقلید از آن‌ها را داشتند، «جوکر» هر چه که نباشد یک “اثر هنری” است. هنر به چالش می‌کشد و ابایی از این کار ندارد و «جوکر» هم به خوبی این را می‌داند و پا پس نمی‌کشد. احتمالا از قیل و قالی که این فیلم با اکرانش در جشنواره‌ی ونیز راه انداخت با خبر هستید. در حالی که معتقدم خطرناک خواندن یک اثر سینمایی یا هر اثر هنری دیگر (اعم از بازی‌های ویدئویی که بحث آن هم هنوز داغ است)، کاملا احمقانه و ناشی از تفکری بچگانه است، قطعا با این امر هم موافق هستم که «جوکر» فیلم متفاوتی است که ممکن است کاسه‌کوزه‌ی برخی را به هم بزند. «جوکر» در مورد مردی تنها است. آرتور فلک وقتی وارد صحنه می‌شود، سعی دارد با گریم خود و به زور باز کردن دهانش لبخند بزند اما، قطره‌ی اشکی که از گوشه‌ی چشم او به پایین می‌غلتد، خبر از درد درونی این مرد می‌دهد. «جوکر» به همین سادگی است، یک مرد که توسط جامعه طرد شده و فهمیده نمی‌شود. زیبایی اثر هم به همین سادگی و به همین وفادار بودن به ایده‌ی خود است.

«جوکر» به همین سادگی است، یک مرد که توسط جامعه طرد شده و فهمیده نمی‌شود. زیبایی اثر هم به همین سادگی و به همین وفادار بودن به ایده‌ی خود است.

بگذارید ابتدا یک مبحث مهم را بررسی کنیم. از یک فیلم «جوکر» چه می‌خواهیم؟ مسئله این است که موفق‌ترین اقتباس‌های کامیک بوکی تاریخ سینما، فیلم‌هایی هستند که کامیک بوک را با یک ژانر سینمایی ترکیب می‌کنند. «شوالیه‌ی تاریکی» ترکیبی از نبرد همیشگی بتمن و جوکر در غالب فیلم‌های اکشن دهه نودی (خصوصا «مخمصه» از مایکل مان) بود. «لوگان» در غالب قهرمان دائما آزرده‌خاطر کامیک‌ها، یک فیلم وسترن به سینما ارائه کرد و «ددپول» هم پیش از هر چیزی، یک کمدی بزرگسالانه بود. «جوکر» جدیدترین عضو این لیست، درام‌های روانشناختی را به عنوان چارچوب غالب‌اش قرار داده است. کار دیگری که تاد فیلیپس و تیمش باید انجام می‌دادند، پیروی از آثار مذکور در وفاداری به شخصیت مورد اقتباس است. اگر از من بپرسید، جوکر در کامیک‌ها دو معرفه‌ی به خصوص داشته است. اول اینکه همیشه معتقد است یک روز بد، می‌تواند یک فرد عاقل را به دیوانگی محض بکشاند. آلن مور، نویسنده افسانه‌ای کامیک، در کامیک «شوخی کشنده» این مسئله را به خوبی به تصویر کشیده بود. حتی جوکر نولان هم به این امر معتقد بود (دیوانگی مثل یک جاذبه‌ست). دوم اینکه جوکر به این معروف است که اصولا گذشته‌ی مشخصی ندارد. همیشه چندتا سناریو مختلف برای خودش در آورده است تا رسیدنش به این نقطه را توجیه کند. خب، «جوکر» تاد فیلیپس هم در ارائه‌ی یک درام روانشناختی استاندارد و هم در وفادار بودن به خصیصه‌های جوکر، توی خال زده است. هم آنقدر برای خودش است که آن را یک کپی از جوکرهای قبلی و جوکر «شوخی کشنده» ندانیم و هم آنقدر آشنا است که همچنان آن را یک فیلم جوکر بنامیم.

«جوکر» تاد فیلیپس هم در ارائه‌ی یک درام روانشناختی استاندارد و هم در وفادار بودن به خصیصه‌های جوکر، توی خال زده است. هم آنقدر برای خودش است که آن را یک کپی از جوکرهای قبلی و جوکر «شوخی کشنده» ندانیم و هم آنقدر آشنا است که همچنان آن را یک فیلم جوکر بنامیم.

یکی از مواردی که پیش از دیدن «جوکر» من را نگران می‌کرد، برخورد با شخصیت جوکر به عنوان یک نماد قهرمانانه بود. خوشبختانه، «جوکر» در ۹۰ درصد مواقع از این خطر جان سالم به در می‌برد. خصوصا در اولین و مهم‌ترین صحنه‌ی خشونت‌آمیز فیلم که به تولد جوکر در مقابل چشمان آرتور منجر می‌شود. موسیقی هولناک و فوق‌العاده فیلم در ترکیب با رقص با طمانینه و هنرمندانه‌ی آرتور، یعنی کارگردان از موضع خود نسبت به شخصیت آگاه است. این روند تقریبا در تمام فیلم نیز وجود دارد و فیلیپس سعی نمی‌کند اعمال رو به خشونت آرتور را توجیه کند. به همین سبب، مرحله به مرحله‌ی شکل‌گیری جوکر و به گوشه رانده شدن آرتور توسط او، همچون یک بمب ساعتی می‌ماند. مخاطب هر چند از دلیل کارهای آرتور با خبر است، با این حال او را تایید نمی‌کند و به این به معنای دستاورد خوبی برای «جوکر» است. در واقع، با هر چه پیشروی روند فیلم و بدتر شدن حال آرتور، یک نوع نگرانی شوم زیر پوست مخاطب رشد می‌کند. به نظرم این مهم‌ترین کاری بود که فیلم باید انجام می‌داد و «جوکر»، با موفقیت از پس آن برمی‌آید.

اگر نظر صادقانه‌ی من را بخواهید، واکین فینیکس بهترین جوکر سینما است. با وجود ایراداتی که در کارگردانی فیلیپس وجود دارد، جوکر فینیکس موفق می‌شود خود را از سایر جوکرها متمایز کند و به سطح جدیدی برسد. این تنها از اندک بازیگرانی برمی‌آید و فینیکس، بدون شک یکی از آن‌ها است. البته این به منزله‌ی بی‌احترامی به جوکر هیث لجر، که یکی از افسانه‌ای‌ترین نقش‌آفرینی‌های تاریخ سینما است، نیست. چرا که جوکرهای ارائه شده توسط این دو بازیگر تفاوت‌های بسیاری چه از نظر شخصیت و چه از نظر جایگاه در فیلمنامه دارند. با این حال، به نظرم فینیکس از معدود بازیگران تاریخ است که می‌تواند با قدرت بازیگری خود یک فیلم را بالا بکشد و ایرادات فیلمنامه و کارگردانی را بپوشاند. «جوکر» نیز توسط جادوی خاص این بازیگر مورد لطف قرار گرفته است.

اگر نظر صادقانه‌ی من را بخواهید، واکین فینیکس بهترین جوکر سینما است. با وجود ایراداتی که در کارگردانی فیلیپس وجود دارد، جوکر فینیکس موفق می‌شود خود را از سایر جوکرها متمایز کند و به سطح جدیدی برسد. این تنها از اندک بازیگرانی برمی‌آید و فینیکس، بدون شک یکی از آن‌ها است.

تاد فیلیپس که پیش از این با کارگردانی سری فیلم‌های «خماری» شناخته می‌شد، یک چرخش ۱۸۰ درجه برای کارگردانی «جوکر» داشته است. فیلیپس در نحوه کارگردانی و نگارش فیلمنامه، ابدا علاقه‌اش به سبک فیلم‌های مارتین اسکورسیزی را پنهان نمی‌کند. در واقع، شاید این بزرگ‌ترین ایراد جوکر در نظر من باشد. اگر دو فیلم «راننده تاکسی» و «پادشاه‌ کمدی» از اسکورسیزی را داشته باشید، بدون شک متوجه شباهات بسیار «جوکر» با این دو فیلم می‌شوید. نمی‌خواهم بگویم «جوکر» یک کپی‌برداری صرف از این دو فیلم است اما، گاها در الهام‌گیری از این دو فیلم زیاده‌روی می‌کند. «جوکر» حتی از نام رابرت دنیرو در فهرست بازیگرانش بهره می‌برد.

فیلیپس در نحوه کارگردانی و نگارش فیلمنامه، ابدا علاقه‌اش به سبک فیلم‌های مارتین اسکورسیزی را پنهان نمی‌کند. در واقع، شاید این بزرگ‌ترین ایراد جوکر در نظر من باشد. اگر دو فیلم «راننده تاکسی» و «پادشاه‌ کمدی» از اسکورسیزی را داشته باشید، بدون شک متوجه شباهات بسیار «جوکر» با این دو فیلم می‌شوید.

آیا «جوکر» از خشونت زیادی بهره می‌برد؟ بله. با این حال خشونت موجود در فیلم نه برای ارضای روح خشونت‌طلب برخی سینمادوستان، بلکه برای رساندن پیام و پیش بردن داستان در فیلم گنجانده شده است. تعداد مرگ‌های فیلم از مثلا «جان ویک» بسیار کم‌تر است، با این حال مرگ در «جوکر» معنا و تاثیر بسیار بیشتری دارد. با این اوصاف، «جوکر» به مثال خوب دیگری از نحوه‌ی درست استفاده از بوم فیلم‌های کامیک‌بوکی است. هر چند این ژانر برای اکشن‌های مارول‌گونه جا دارد، می‌تواند به فیلمی جمع و جورتر با هدف بررسی جنبه‌های مختلف انسان تبدیل شود. «جوکر» مسیر دوم را انتخاب می‌کند و وارد حیطه‌ی تاریکی می‌شود. اگرچه نمی‌شود این فیلم را به معنای معمول کلمه «دوست» داشت اما، ساخته‌ی فیلیپس موفق به ارائه‌ی تجربه‌ی ماندگار و تکان‌دهنده‌ای می‌شود که احتمالا در ذهن خواهد ماند.

دانلود ویدئو

نقل شده از گیمفا

[ad_2]

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دسته‌ها