در یک شب اتفاق افتاد؛ یادداشتی بر انیمیشن Lady and the Tramp

[ad_1]

«لیدی و ترمپ» Lady and the Tramp (بانو و ولگرد) در کنار انیمیشن «سیندرلا» جزو دو اثر برتر دهه‌ی پنجاه والت دیزنی به شمار می‌رود. «لیدی و ترمپ» کمدی کلاسیکی عاشقانه است که تداعی کننده آثار فیلم‌سازانی چون: فرانک کاپرا، جرج کیوکر، وینسنت مینه‌لی در دهه سی و چهل است. اثر نمایشی نسبتا مفرح در مورد سازش میان دو قطب است؛ اولی سگی ماده از نژاد کوکر اسپانیل (لیدی) که در خانواده‌ای ثروتمند بزرگ شده و دومی سگ ولگردی (ترمپ) که به قول خود، هر روز هفته را یک صاحب متفاوت دارد و در اسارت هیچ‌‌ کس نیست.

lady and the tramp

لیدی (باربارا لودی) که در یک زندگی روتین اشرافی بزرگ شده و نهایت کار روزانه‌اش آوردن روزنامه و گفتگو با دو سگ دیگر به نام‌های چاک (بیل تامپسون) و تراستی (بیل باکوم) است و هیچوقت از محیط امن خود خارج نشده، طی اتفاقی با یکی از معروف‌ترین سگ‌های ولگرد شهر همسفر می‌شود. معصومیت لیدی که اگر بخواهیم برایش شمایلی انسانی در نظر بگیریم، می‌توان آن را با آدری هپبورن مقایسه کرد و در مقابل، شوخ و شنگ بودن ترمپ (لری رابرتز) که یادآور اجراهای پر هیجان کری گرانت و کلارک گیبل است، در تضاد با دنیای بیرون قرار می‌گیرد. ترمپ برعکس لیدی شخصیتی دارد با تفکر اپیکوری و زندگی پر هیجان که در میان سگ‌های ولگرد دیگر شهره است، انتخاب رستوران موردعلاقه‌اش برای خوردن غذا! تا کمک به دوستانش که توسط مامورین دستگیر شده‌اند، تفاوت‌های اساسی او با زندگی آرام لیدی را نشان می‌دهد. هرچند این تفاوت، نمایش خوبی دارد اما مشکل در شخصیت لیدی، عدم ری‌اکشن‌هایی است که به محیط می‌دهد و در ترمپ در عدم توضیح دقیق از چگونگی سازش او با آن زندگی اشرافی است. بنظر می‌رسد مسئله عشق برای ترمپ، می‌تواند توجیهی باشد از کنار آمدن او با آن محیط، که البته توجیه قابل قبولی نیست. شخصیت‌ مونث همچنان نیاز به یاری دارد و شمایل یک سگ تفاوتی با پرنسس‌های پیشین ایجاد نکرده هرچند برخلاف بسیاری از آثار دیگر دیزنی شخصیت ترمپ از شخصیت‌های فرعی که بار کمیک را به دوش می‌کشند جذاب‌تر از آب درامده است.

lady and the tramp

«لیدی و ترمپ» اولین اثر والت دیزنی است که به صورت سینماسکوپ ساخته شد و انیماتور‌های دیزنی را در آن زمان به چالش اساسی کشید. درحالی که بدون سینماسکوپ، جان دادن و اداره یک شخصیت در کل قاب کافی بود، اما در قطع بسط یافته‌ کار انیماتورها برای پر کردن تصویر به نسبت قطع بزرگ پرده بسیار دشوارتر شد. شخصیت‌ها باید در طول صحنه حرکت می‌کردند تا احساس خالی بودن در دو طرف قاب به مخاطب دست ندهد. همچنین طولانی‌تر بودن پلان‌ها بدلیل همین سیستم سینماسکوپ بود تا برخلاف سیستم قدیمی، جامپ کات‌های مرسوم در آثار انیمیشن‌ آزار دهنده نباشد. سازندگان به خوبی این مسئله را با برداشت‌های بجا و طولانی درک کردند تا دیزالو‌ها و کات‌های اثر توی ذوق نزد، اما همین سیستم با توجه به زمان کم فیلم لطمه‌ زننده به پرداخت شخصیت‌ها است؛ همچون مسئله سازش دو شخصیت داستان که در بالا به آن اشاره کردم و البته در کنار این ایراد پرش فریم در برخی موارد مثل صحنه‌ای که چاک دارد استخوان‌هایش را از لیدی پنهان می‌کند به چشم می‌آید، که این ایراد فنی نیز عجیب است. اما جا دارد بدور از ایراداتی که در موارد فنی و زمان کم اثر وجود دارد به بدیع بودن جهان انیمیشن اشاره‌ای کنم. این اثر برخلاف آثار پیشین استودیوی دیزنی که در جهان پریان و گذشته‌های دور و سرزمین‌های خیالی می‌گذشت، نمایشی است از گذشته‌ای نزدیک در یکی از شهرهای حومه‌ای آمریکا که با موسیقی‌های جذاب پگی لی به نمایش در می‌آید. ترانه‌های به یاد ماندنی چون بلانوته/ شب زیبا و او یک ولگرده از آثار به یاد ماندنی اثر است. در نهایت انیمیشن «لیدی و ترمپ» یکی از کلاسیک‌های جذابی است که با تمام ایراداتش همچنان ارزش دیده شدن دارد.

نقل شده از گیمفا

[ad_2]

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دسته‌ها