تپه تک درخت One Tree Hill یک مجموعه تلویزیونی درام آمریکایی است که توسط مارک شوآن ساخته شده و اولین بار در ۲۳ سپتامبر ۲۰۰۳ از شبکه WB به نمایش درآمد. پس از فصل سوم سریال ، WB با UPN ادغام شد و The CW را تشکیل داد و از ۲۷ سپتامبر ۲۰۰۶ ، این سریال توسط The CW در ایالات متحده پخش می شد و تا پایان اجرای آن در سال ۲۰۱۲ این موضوع تغییری نکرد.
سریال در مجموع ۹ فصل و ۱۸۷ قسمت دارد . برادران ناتنی ، لوكاس و ناتان اسكات ، هم در زمین بسكتبال و هم در قلب دوستانشان در شهر كوچك اما نه چندان آرام تری هیل ، كارولینای شمالی بین خویشاوندی و رقابت با هم در جدال هستند .اگرچه در نگاه اول به چند قسمت آغازین جان مایه داستان بسیار ساده به نظر می رسد ولی شخصیت پردازی بی نظیر و پرداختن به مهم ترین چالش های جوانان ، خانواده ها و حتی بزرگسالان می پردازد …
∴ زیرنویس فارسی One Tree Hill تپه تک درخت ∴
در سریال افت و خیز های رابطه های عاشقانه ، اندوه و شادی ، براداری و خیانت ، موفقیت و شکست ، سقوط و قیام ، عدالت و کارما و … به خوبی مخاطب را درگیر می کند . هم حسی با کاراکتر ها ، علاقه مخاطبان برای عاشقانه زوج ها و … همه و همه دست به دست هم دادند تا یک سریال تینجری بزرگسالانه جذاب خلق شود .
سریال هایی که در سال های اخیر خصوصا پس از ۲۰۱۴ در ژانر های درام یا جوان پسند یا رمانتیک یا اجتماعی ساخته شدن معمولا دیگر عنصر خلق محتوا ندارند و صرفا یا به باز آفرینی یا تولید محتوا یا تقلید از اثر تبدیل شدن ، کاهش بار اجتماعی و پرورشی سریال های سال های اخیر و تمرکز بر مفاهیم گزینشی و سیاسی زده که معمولا گروه های فکری خاصی پشت آن هستند ، حذف واقعیت های اجتماعی یا خفه کردن عقاید مخالف با سطوح فکری این گروه های خاص به شدت حس میشود اما وقتی به عقب بر می گردیم و سریال های مانند تپه تک درخت ، گلیمور گرل ، جفت ، فریکس اند گیکس و … را مجددا نگاه می کنیم ، حس واقعی و زیبایی ، جذابیت ، کشش و هنر را تجربه می کنیم .
داستان اصلی در فصول ابتدایی رابطه بین دو برادر ناتنی به نام های لوکاس و ناتان اسکات است که دشمنی را شروع می کنند اما با پیشرفت نمایش این دو به یکدیگر پیوند می خورند. در قسمت آزمایشی ، لوكاس با كمك عمویش كیت به عضو Tree Hill Ravens (تیم بسكتبال دبیرستان) تبدیل می شود. ناتان ، که قبلاً سرپرست تیم است ، با این تهدید روبرو می شود و این اساس رقابت آنها می شود ، و همچنین بواسطه علاقه عاشقانه لوکاس به دوست دختر ناتان پیتون یک مثلث ایجاد می شود. بعداً ، بهترین دوست پیتون ، بروک دیویس ، سعی می کند با لوکاس دوست شود ، در حالی که ناتان تلاش می کند با بهترین دوست لوکاس ، هیلی جیمز ، دیدار کند. شخصیت پدر لوکاس و ناتان ، دن اسکات ، گاهی اوقات در کل مورد بررسی قرار می گیرد ، از جمله روابط او با کارن رو ، مادر لوکاس ، و دب اسکات ، مادر ناتان ، مثل اینکه چگونه او به جای مادر لوکاس با زنی دیگر ازدواج می کند ، بنابراین لوکاس را به عنوان پسر خود رها می کند .
شوآن در ابتدا قصد داشت One Tree Hill را به یک فیلم بلند با عنوان Ravens ، نام تیم بسکتبال دبیرستان تبدیل کند. با این حال ، او متقاعد شد که این به عنوان یک سریال تلویزیونی جالب تر خواهد بود. وی گفت که ایده این داستان از تجربیات شخصی خودش بوده است. همانطور که در صحنه نمایش بود ، شوآن در یک شهر کوچک به مدرسه رفت و در یک تیم بسکتبال بازی کرد. او خود را شبیه شخصیت ماوت مک‌فدن توصیف کرد. شوآن گفت که در طراحی این نمایش ، او لوکاس را به عنوان “بچه ای فرومایه” خلق کرد که به سمت زیبا و محبوب شدن می رود. او می خواست زندگی چنین شخصی را در زمینه بسکتبال نشان دهد ، احساس می کند که بسکتبال بستری عالی برای داستان پردازی است.
عنوان نمایش و نام شهر خیالی محل وقوع سریال از آهنگ “One Tree Hill” گرفته شده است که به دلیل بنای برجسته در نیوزیلند نامگذاری شده است. بیشتر قسمت های نمایش عنوان آهنگ ها ، گروه ها یا آلبوم ها هستند. شوآن این شهر را “Tree Hill” نامگذاری کرد زیرا ، در حالی که او ایده برنامه را می نوشت ، آلبوم The Joshua Tree توسط U2 را گوش می داد. در روزهای ابتدایی ، طرفداران اغلب از شوان می پرسیدند چرا وقتی این شهر فقط تپه درختی نامیده می شد ، این برنامه تپه تک درخت نامیده شد. این سئوال ظاهراً اینگونه پاسخ داده می شود که کارن در قسمت ۱٫۲۲ به لوکاس می گوید ، “فقط یک تپه درخت وجود دارد … و اون خانه توست.” همین جمله توسط هیلی در قسمتی برای پایان سریال ۹٫۱۳ به جیمی روی سقف کافه کارن گفته شد.
One Tree Hill از سال ۲۰۰۳ شروع می شود و دارای یک جدول زمانی پیچیده است که بین تضاد و مطابقت با دنیای واقعی متفاوت است. در فصل اول ، شخصیت های اصلی نوجوان شانزده ساله هستند. فصل اول و دوم یک سال و فصل سوم و چهارم یک سال دیگر را پوشش می دهد ، بنابراین شخصیت های اصلی نوجوان در پایان فصل چهارم نزدیک به هجده سال دارند. این جدول زمانی در فصل پنجم پیچیده تر شد ، زمانی که نمایش “به طرز چشمگیری با تغییرات رو به رو شد و چهار سال آینده را تنظیم کرد – بعد از اینکه شخصیت ها از دانشگاه فارغ التحصیل شدند”. فیلمبرداری فصل پنجم در ۳۰ ژوئیه ۲۰۰۷ آغاز شد و برای اولین بار در ۸ ژانویه ۲۰۰۸ پخش شد. در آن ، شخصیت ها بیست و دو ساله اعلام شده بودند. در سال ۲۰۰۹ ، شوآن دوباره جدول زمانی را تغییر داد و چهارمین ماه پس از فصل ششم فصل هفتم را تعیین کرد ، بنابراین توضیحات بهتری راجع به ترک تا حدودی ناگهانی از سریال توسط چاد مایکل موری و هیلاری برتون ارائه داد.
شوآن احساس کرد که تغییر سریال به این روش باعث می شود که خطوط داستانی کمی پیچیده تر شوند و گفت بازیگران از این تغییر استقبال می کنند.در پایان فصل هفتم ، شوآن و تیم سازنده تصور کردند که این شبکه آخرین فصل را به نمایش می گذارد و تصمیم گرفت در صورت عدم تمدید نمایش ، فینال سریال را به شکل “مینی” ایجاد کند. برای فینال فصل هشتم ، این قسمت یک سال را در بر گرفت و روند بارداری بروک را در طول دوره نشان داد. یک روز پس از فینال توسط شبکه اعلام شد که این نمایش برای فصل نهم و آخر تمدید می شود. این نمایش دارای یک جهش بیشتر از زمان یک سال در شروع فصل و یک پرش بیشتر به جلو در پایان سریال است ، که نشان می دهد جیمی در یک بازی بسکتبال دبیرستان در Tree Hill Ravens بازی می کند ، پیراهنش به دیوار با پلاکی آویزان است که روی آن نوشته شده است ” گلزن پیشرو در همه زمانها “.
One Tree Hill از مضامین مختلفی مانند عشق ، دوستی ، رقابت و خیانت تشکیل شده است و دلایل آنها را بررسی می کند. نیل سولون از DVD Verdict اظهار داشت:
“بیشتر نمایش بر اساس اشتباهاتی است كه والدین نوجوان مرتكب شده اند و نحوه بروز این اشتباهات در زندگی دانش آموزان است.”
شوآن عشق اصلی لوکاس و پیتون را به عنوان موضوع اصلی این نمایش قرار داد و گفت:
او جهانی را طراحی کرد که قرار بود پیتون و لوکاس با هم باشند” و “دانه ها برای [لوکاس] کاشته شد تا پیتون را در نهایت انتخاب کند. – در [آن] قسمت اول … وقتی لوكاس در انتهای آن نسخه ازمایشی در Rivercourt است ، شما اینو می دانید. من فكر می كنم كه ما احساس می كنیم این دختری است كه روحش است. وقتی به او گفت: “من تو را می بینم.”
از لوکاس و پیتون به عنوان ستاره متقابل نام برده شده است. شوآن مضمون رابطه آنها را چنین توصیف کرد: “دو بچه که بار جهانی را کاملاً بر دوش تحمل می کنند. آیا می توانند با هم توافق کنند که این بار سنگین را رها کنند؟ موضوع لوکاس و پیتون این است:” چگونه یاد می گیرید که خوشبخت باشید وقتی این همه وقت را صرف حمل غم و اندوه کرده اید؟ آیا از اینکه خوشبخت هستید احساس گناه می کنید؟ آیا با رها کردنش مشکلی ندارد؟ “همچنین با موسقی به این زوج تم داده شد تا صحنه های نجات پیتون توسط لوکاس (از ناامیدی ، موقعیت های خطرناک یا خودش) را ملموس تر کند . این مضمون ( نجات از خویشتن ) با عنوان “نجات پیتون” توسط جان نوردستروم ساخته شد و اولین بار در قسمت فیلمبرداری مدرسه “با چشمهای خسته ، ذهنهای خسته ، روحهای خسته ، ما خوابیدیم” شنیده شد ، که در آن لوکاس تلاش می کند تا یک پیتون در حال مرگ را نجات دهد.
ریتم عاشقانه سریال
تبدیل شدن لوکاس و پیتون به داستان اصلی عشق ، رقابتی بین طرفداران آنها و کسانی که ترجیح می دهند او با بروک باشد یا در نهایت به او برسد. شوان اظهار داشت: “[این] دو اردوگاه بسیار پرشور است. و فکر نکنید که من آن را نمی دانم.” “من فکر می کنم گاهی اوقات یک اردوگاه فکر می کند که آنها نادیده گرفته می شوند.” شوآن گفت که اگرچه او از همان ابتدا لوکاس و پیتون را برای با هم بودن طراحی کرده است ، اما این مانع از این نیست که بروک و لوکاس با هم به پایان برسند و او از “شیمی بزرگ” بین تصویرگران آنها ، که همسران سابق زندگی واقعی هم بودند ، قافل نبوده. و او سرسختانه ایده [لوکاس و پیتون] را حفظ نمی کرد. شوآن گفت که مثلث عاشقانه پیتون-لوکاس-بروک نیز طراحی شده است و اصلی ترین حس در نمایش شد. شوآن گفت: “یک قسمت مختص طرفدارن و البته بخشی بزرگ به بروک و لوکاس اختصاص داده شده است ، و بعضی اوقات [این افراد] احساس می کنند کمی مورد خیانت واقع شده اند ، دقیقاً همانطور که برای پایگاه طرفداران طرف مقابل اختصاص داده شده و طرفداران پیتون و لوکاس احساس می کردند [در فصل ۲ و بخشهایی از فصل ۳] خیانت شده “. “این به من می گوید که ما کارها را به درستی انجام داده ایم – این نقطه قوت مثلث عشقی است.”
یک بحث بزرگ مربوط به اپیزودی از فصل ۲ بود ، که در آن لوکاس می گوید دختری “در حال دور شدن” است و او باید به عشق خود اعتراف کند ، اما به جای خانه پیتون در خانه بروک حاضر می شود. بیشتر بینندگان (از جمله هواداران لوکاس-پیتون و بروک-لوکاس) در تفسیر مشکل داشتند ، زیرا پیتون همان دختری بود که لوکاس در فصل ۱ عاشق او بود و از آن زمان این دو جدا شده بودند . هواداران این موضوع را مورد تأمل قرار دادند: چه موقع بروک دور شد؟ آیا منظور لوکاس این بود که نمی خواهد او را از دست بدهد؟ آیا قصد این بود که شبیه پیتون به نظر برسد؟ یا واقعا پیتون بود؟ گمانه زنی ها مبنی بر اینکه ازدواج موری و بوش بر تغییر ناگهانی قلب لوکاس تأثیرگذار بود نیز مورد بحث قرار گرفت. شوآن اظهار داشت:
این یک خط بحث برانگیز است … “احساس می کنم او دارد دور می شود.” بدیهی است که من آن را در آنجا کاشتم و به طور خاص از سخنان وی در نزدیکی پیتون کوتاهی کردم زیرا می خواستم به مخاطبان بگویم: “خوب ، او در مورد پیتون صحبت می کند. واضح است که او در مورد پیتون صحبت می کند.” همانطور که می دانیم ، این در نهایت جایی نبود که سفر او به مقصد تبدیل شد و در اینترنت و در محافل خاصی بحث شد که وی هرگز واقعاً نگفت این همان شخص است. اردوگاه هایی وجود دارد که ریشه در لوکاس و پیتون دارد و اردوگاه هایی که ریشه در بروک و لوکاس دارند و اردوگاه هایی که ریشه برای دیگران دارند که همه برای نمایش خوب است.
دیگر جفت های برجسته نمایش ، ناتان و هیلی ، یک جفت مهم در نظر گرفته شدند. جیمز لافرتی ، تصویرگر ناتان ، گفت: “خب شوآن همیشه می گوید که او کل زمان را به عنوان” آس در مشت”داشته است. هنگام نوشتن فیلمنامه آزمایشی ، قصد داشت این کار را انجام دهد ، واقعاً این کار را نکرد” نمی دانم که چگونه اتفاق خواهد افتاد یا چه اتفاقی خواهد افتاد. اما ، هواداران خیلی مشتاقانه به آن واکنش نشان داده اند ، و من واقعاً مطمئن نیستم که چرا. ” با این حال ، لافرتی گفته است که یک رابطه واقعی بین نیتن و هیلی: “این کار به نوعی مبتنی بر خیانت و فریب آغاز شد. سپس نوعی تخلف که به چیزی مبتنی بر عشق واقعی تبدیل شد. بنابراین ، من فکر می کنم که این انتقالی است که طرفداران واقعاً آن را قبول کردند و من فکر می کنم که مردم واقعاً از تماشای آن لذت ببرند. ” شوآن این زوج را” طلایی “خواند و گفت:” من ناتان و هیلی را دوست دارم و بیشتر مخاطبان ما نیز این کار را می کنند. ” او گفت که طرفداران نیتن و هیلی پر هیاهو نبودند چون آنها همیشه ثابت ترین زوج نمایش بوده اند .شوآن گفت: “آنها موانع زیادی دارند که سر راهشان قرار می گیرند ، اما من آنها را در حال رشد می بینم – به خصوص با پرش [چهار سالی که بین فصول ۴ تا ۵ می گذرد] جلوتر و کمی پیرتر می شوند – من رشد آنها را می بینم نه تنها به عنوان افراد ، بلکه به عنوان یک خانواده به چیزی بسیار عالی تبدیل می شوند. ”
واکنش ها به سریال
Cosmopolitan و Digital Spy این مجموعه را به عنوان یکی از بزرگترین درام های نوجوان در تمام دورانها ذکر کردند در حالی که TheWrap آن را به عنوان یکی از نمایش هایی معرفی کرد که در هر سنی قابل تماشا است. فصل اول نظرات مختلفی را دریافت کرد. منتقدان آن را با The O.C مقایسه کردند. و الیته با Dawson’s Creek ، اما با جذابیت مردانه تر. تریسی مک لونه از PopMatters نوشت: “در جایی که داوسن در مورد روابط به ویژه بین دختران و پسران بود ، One Tree Hill سعی می کند در مورد مردانگی باشد ، به خصوص که از طریق ورزش مذاکره و مناظره می شود.”تا اینکه به عنوان نمایش دخترانه. “این بدان معنا نیست که پسران آن را تماشا نمی کنند ، فقط این است که در مورد آن صحبت نخواهند کرد.” از طرف دیگر ، آلیسون مک کراکن از flowtv ، آن را “یک اپرایونی پسرانه” خواند و گفت ، “درام صابونی پسر محور جدید با استفاده از عناصر عمومی سریال” زنانه “به بررسی نوجوانی مردان و روابط بین مردان می پردازد ، که اغلب در اطراف برادران یا پدران و پسران متمرکز می شوند” و “درام صابون پسرانه همانطور که تلویزیون امروزه ارائه می دهد ، برای بینندگان زن چیزی لذت بخش است. ”
وال استریت ژورنال این نمایش را “درام در اوج زمان مناسب ، در مورد یک شهر کوچک پر از نوجوانان خمیده و رازهای خانوادگی درهم و برهم” نامید ، در حالی که The Star-Ledger گفت این “یک تعجب خوب است … هر انتخابی که انجام می دهد از گام برداشتن تا عکاسی تا موسیقی کاملاً درست به نظر می رسد و انتخاب بازیگران ستودنی است. ” Alynda Wheat of Entertainment Weekly این نمایش را” لذت گناه “خواند و گفت که آنها از زمان Melrose Place تاکنون” این شیوه “را نداشته اند و افزود که روابط شخصیت ها به سرعت تغییر می کند. با این حال ، منتقد دیگری از کمبود والدین در بیشتر زندگی شخصیت های نوجوان انتقاد کرد. وی گفت: “هر زمان نظمی بخواهد حاکم شود ، والدین را به خارج از کشور منتقل می کنند – به ایتالیا ، یک حادثه قایقرانی و …. . تلویزیون AOL این نمایش را در لیست بزرگترین لذتهای تلویزیون قرار داد. دانیل فاینبرگ از Zap2it گفت که این نمایش تمام عناصر سازنده نمایش خوب در مورد نوجوانان / جوانان را دارد.
اکثر منتقدان این سریال را قوی ، مناسب همه سنین ، جذاب و اندکی قلقلک دهنده تشبیه کردند.
بررسی شخصیت ها :
قبل از هر چیزی باید توضیح داد که در سریال شما با صد ها شخصیت مختلف که می آیند و می روند روبه رو خواهید بود اما ده ها شخصیت کلیدی و ماندنی در سریال وجود دارد که ما به چند تن از آنها می پردازیم .
چاد مایکل موری در نقش لوکاس اسکات:
چاد مایکل موری یک هنرپیشه اهل ایالات متحده آمریکا است.( تاریخ تولد: ۲۴ اوت ۱۹۸۱ ) از فیلم‌های معروف او می‌توان به بازی در فیلم جا مانده، منزل شجاعت، جمعه عجیب، داستان سیندرلا، قانون‌شکنان و فرشتگان، ریوردیل اشاره کرد.
موری اولین بازیگر One Tree Hill بود. شوآن می خواست که او ناتان را به تصویر بکشد ، زیرا قبلاً او را در حال نمایش “آدمهای بد” دیده بود ، اما موری ارتباط قوی تری با لوکاس احساس کرد ، زیرا هر دو دارای مشکلات رها شدن هستند ، و این باعث شد شووان او را به جای لوکاس انتخاب کند.لوکاس قهرمان اصلی سریال است. او با ناتان رقابت دارد که با پیشرفت سریال به دوستی تبدیل می شود. بهترین دوست لوکاس ، هیلی جیمز است و او علاقه زیادی به پیتون سویر و بروک دیویس دارد. عشق او به آنها در بیشتر سریال ها باعث ایجاد اختلاف می شود. بسکتبال و ادبیات که بزرگترین علاقه های او به حساب می آیند ، وی سعی می کند تعادل بین بسکتبال ، کاردیومیوپاتی هیپرتروفیک و زندگی عاشقانه خود را پیدا کند.
جیمز لافرتی در نقش ناتان اسکات:
جیمز لاففرتی ( تاریخ تولد: ۲۵ ژوئیهٔ ۱۹۸۵ ) یک هنرپیشه اهل ایالات متحده آمریکا است. وی از سال ۱۹۹۷ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بود‌است.
وقتی موری حاضر نشد ناتان را به تصویر بکشد ، شوآن لافرتی را انتخاب کرد ، بخشی از آن به دلیل مهارت در بسکتبال بود. ناتان در فصل ۱ با لوکاس دشمن است ، اما در قسمت های بعدی با او رابطه برقرار می کند. او برای انتقام از لوکاس از هیلی استفاده می کند ، اما مدتی نگذشته که خودش را رها کرده و از روی عشق با او ازدواج می کند. ناتان مانند پدرش و لوکاس عاشق بسکتبال است و آرزو دارد که در دانشگاه بازی کند. با این حال ، رویای او پیچیده است ، زیرا زندگی حرفه ای او در دادگاه با حمایت از خانواده اش درگیر می شود.
هیلاری برتون در نقش پیتون سویر:
هیلاری برتون ( تاریخ تولد: ۱ ژوئیهٔ ۱۹۸۲) یک هنرپیشه، و تهیه‌کننده اهل ایالات متحده آمریکا است. وی از سال ۱۹۹۹ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بوده‌است.وی در سال ۲۰۱۹ با جفری دین مورگان ازدواج کرد.
دو علاقه بزرگ او در زندگی موسیقی و هنر است. او از هنر خود برای بیان مسائلی که در زندگی او وجود دارد استفاده می کند. پس از آنکه برتون برای بازی در نقش دختر اد هریس در فیلم رادیو به طور ناموفق تست داد ، بخش انتخاب بازیگر او را به خاطر آورد و از او خواست تا برای One Tree Hill تست بدهد. شوآن گفت ، “[برتون] یک روح دارای بلوغ سنی است. او عالی است. او همیشه فقط برای انجام کار هیجان زده است ، حتی اگر در بازیگری به نوعی تازه کار باشد. حضور در کنار او یک لذت است.” بهترین دوست پیتون بروک دیویس است ، و او همچنین با هیلی دوست صمیمی است. در فصل ۱ ، پیتون یک عضو تیم تشویق کننده است و با ناتان ، محبوب ترین ستاره بسکتبال در Tree Hill High دیدار می کند. او پس از ملاقات با لوكاس جذب او شده و به زودي عاشق او مي شود. در طول سریال ، پیتون یکی پس از دیگری با یک فاجعه روبرو می شود. او عمیقاً عاشق لوکاس است که همیشه از او حمایت می کند ، خواه خوب یا بد باشد.
سوفیا بوش در نقش بروک دیویس:
سوفیا بوش ( تاریخ تولد: ۸ ژوئیهٔ ۱۹۸۲ ) بازیگر آمریکایی است. از فیلم‌هایی که او در آن بازی کرده‌است، می‌توان به ون وایلدر، جان تاکر باید بمیرد و بین‌راهی اشاره کرد. وی که در میان سریال به واقع در زندگی شخصی وارد رابطه عاشقانه با چاد مایکل موری شد در سال ۲۰۰۵ با او ازدواج کرد اما این ازوداج موفق نبود و در سال ۲۰۰۶ از یکدیگر جدا شدند . ازدواج و جدایی این دو ستاره بر فصول آخر سریال مقداری تاثیر گذاشت .
بوش درباره کاراکترش گفت: “آنچه من در مورد او دوست دارم: شما همیشه از بروك عبرت می گیرید”. “او همیشه وقتی روی صورتش می افتد خودش را بلند می کند. و من به این احترام می گذارم. او همیشه توانا نیست و گاهی که حق با اوست ، درست رفتار نمی کند. او عقاید زیادی دارد و واقعاً دوستی وفادار است. من قدردان او هستم که چقدر وفادار است. او خیانت را سبک نمی گیرد و فکر نمی کند دروغ گفتن به کسی درست باشد. “
بروک کاپیتان زیبای تیم تشویق کننده دبیرستان است و بهترین دوست پیتون و هیلی. او دو بار دوست دختر لوکاس بوده است. اگرچه زندگی او در آغاز کار عالی به نظر می رسد ، اما به نظر می رسد که وی مجبور به معامله با والدین همیشه دورش است ، عدم توانایی دوستانش در جدی گرفتن او و خیانت لوکاس و پیتون وقتی که آنها پشت سر او قرار می گیرند و او را رنج می دهد. او سرانجام بر خیانت غلبه می کند و مصمم است که یک زندگی شاد و کامل داشته باشد
بتانی جوی لنز در نقش هیلی جیمز اسکات:
بیتنی جوی لنز (انگلیسی: Bethany Joy Lenz؛ زاده ۲ آوریل ۱۹۸۱) یک هنرپیشه اهل ایالات متحده آمریکا است.
دختر همسایه girl-next-door که با لوکاس اسکات بهترین دوست است. وی بلافاصله با شخصیت شناخته شد و گفت: “این من در دبیرستان هستم.” شوآن گفت: “ما به دنبال دختری می گشتیم که بتواند به نوعی تماما نماینده خانم ها باشد ، اما در عین حال بی نظیر و با استعداد باشد. هیلی کسی است که در یک دوره دبیرستان وقتی که در آن جا وارد می شود ، با کمی دید متفوت دنیا را می بیند . ” وی افزود ، “[لنز] دیدگاهی دارد كه لزوماً مبتنی بر شغل نیست و من این خصوصیات را برای هیلی می خواستم.” قسمت آزمایشی نشان می دهد كه هیلی در یك خانواده بزرگ ، بزرگ شده است ، اما اغلب اوقات با لوکاس و کارن است زیرا احساس می کردند که آنها به او احتیاج بیشتری دارند. کار به عنوان پیشخدمت در کافه کارن و به عنوان مربی کمک آموزشی در دبیرستان تری-هیل فرصت ها و همچنین موانعی را برای او ایجاد می کند. وقتی ناتان برادر ناتنی لوکاس با او وارد رابطه میشود، او خود را در یک مخمصه قرار می دهد. هیلی با به خطر انداختن رابطه اش با لوکاس موافقت می کند ، اما به شرطی که دیگر دوست صمیمی اش توسط ناتان و دوستانش مورد آزار و اذیت واقع نشود. آنها در طول سریال باهم فراز و نشیب های زیادی را تجربه می کنند و می یابند که باید با عواقب عملکرد یکدیگر کنار بیایند.
پل یوهانسون در نقش دن اسکات:
پل جوهانسون (انگلیسی: Paul Johansson؛ زادهٔ ۲۶ ژانویهٔ ۱۹۶۴) یک هنرپیشه اهل ایالات متحده آمریکا است.
پدر لوکاس و نیتان و آنتاگونیست اصلی فصول ابتدایی. یوهانسون گفت: “جالب ترین شخصیت هایی که در بیشتر نمایش ها می بینید ، فکر نمی کنید که کسانی هستند که مخلوط از بدی و خوبی شوند؟ چیزی به نام شر خالص وجود ندارد. چیزی به نام خالصِ خالص وجود ندارد.” “من این شخصیت را دوست دارم. [شوآن] چیزی ارائه داده است که آمیزه ای بین پدر من ، پدرش و” سانتینی کبیر”است.” دن در تمام فصول ابتدایی با برادرش رقابت دارد. روابط او با کارن و دب نیز از مهمترین داستانهای این مجموعه است و او سعی می کند با وجود انگیزه های گاه و بیگاه خود ، جبران اشتباهات خود را مورد توجه قرار دهد.
کریگ شفر در نقش کیت اسکات:
کریگ شفر ( تاریخ تولد: ۲۳ آوریل ۱۹۶۰ ) هنرپیشه اهل ایالات متحده آمریکا است. از فیلم‌هایی که وی در آن نقش داشته است، می‌توان به کله‌خراب، رودخانه‌ای از میان آن می‌گذرد، برزرکر، فلای‌پیپر، پاییز، گور، آب سر بالا، آتش در آمازون و وقتی که او بیرون بود اشاره کرد.
برادر بزرگتر ، مهربان و کم توان دن. شفر گفت که شخصیت هایی مانند کیت از سرگرم کننده ترین ها برای بازی نیستند. شفر اظهار داشت: “كیت شخصیتی بسیار ساده است. من در واقع بیشتر ، چالش را ترجیح می دهم. او شخصیت فوق العاده جالبی نبود. اما او مرد خوبی بود و فقط یك انسان واقعی و با نیت خوب بود.” “و این چیز خوبی برای بازی و بازگشت به خانه در پایان روز است. شما چیز خیلی زیادی با خود نمی آورید. ما در چارچوب یک شخصیت ساده صحنه های خوبی داشتیم ، بنابراین برخی از موارد برای بازی وجود دارد بعد از اینکه دن به جای کارن ، دب را انتخاب کرد ، کیت به کارن کمک کرد تا لوکاس را بزرگ کند و عاشق او شود ، اما آنها فقط در فصل سه دور هم جمع می شوند. او یک مشکل مکرر مشروبات الکلی داشت و با برادرش رقابت می کرد.
مویرا کلی در نقش کارن رو:
مویرا کلی (انگلیسی: Moira Kelly؛ زادهٔ ۶ مارس ۱۹۶۸) یک هنرپیشه اهل ایالات متحده آمریکا است. وی از سال ۱۹۹۱ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بوده‌است. از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است می‌توان به چاپلین، توئین پیکس: با من بر آتش برو، با افتخار و به یاد داشته باشید اشاره کرد.
مادر لوکاس. کلی گفت ، “تا زمانی که آنها کارن را به عنوان نوعی جنبه خردمندانه نگه می دارند ، نوعی عقل سلیم ، کسی که سعی دارد پسرش را درک کند که واقعاً در این سن چه چیزی را پشت سر می گذارند ، شما می دانید ، اینکه او آن را با هم نگه می دارد ، پس من خوشحالم زیرا صدای منطقی بودن خوب است. شخصاً برای من بهتر است که چنین نقشی را داشته باشم ، مخصوصاً در آن نوع نمایش هایی که به نوجوانان اختصاص دارد. من احساس می کنم ، الگویی هستم که می گوید ، “خوب نگاه کن ، به نظر می رسد در حال حاضر به این شکل است ، اما ممکن است بعداً به این ترتیب باشد.” ” دن پس از باردار شدن در دبیرستان کارن را رها کرد. کارن با کمک برادر دن ، کیت ، که در سالهای بعد عاشق او و پدر فرزند دومش است ، لوکاس را بزرگ می کند تا در به دست آوردن بهترین توانایی هایش تلاش کند.
باربارا آلین وودز در نقش دب اسکات:
باربارا آلین وودز (انگلیسی: Barbara Alyn Woods؛ زادهٔ ۱۱ مارس ۱۹۶۲) یک هنرپیشه اهل ایالات متحده آمریکا است. وی از سال ۱۹۸۸ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بوده‌است.
همسر دن و مادر ناتان. در ابتدا رفتاری طبیعی دارد ، بعداً روان رنجور می شود. وودز گفت: “او برای بازی بسیار سرگرم کننده است ، من عاشق دب اسکات هستم ، او یک شخصیت کاملاً گرد است. نمی توانم بگویم من خیلی شبیه او هستم ، اما فکر می کنم خواسته های ما یکسان است. من فکر می کنم ما می خواهیم حرفه ای شویم زنان و مادران خوب – امیدوارم که من کمی موفق تر از او باشم. ” وودز در توضیح تفاوت های آنها افزود: “من در طول زندگی خود هرگز دارو مصرف نكرده ام ، حتی هرگز سیگار نكشیده ام – همان جایی است كه می توانم شروع كنم – داروها را كنار بگذارم. من اهل نوشیدنی زیادی نیستم ، بنابراین من می توانم مشروبات الکلی را کنار بگذارم. بنابراین ، می توان گفت که این شروع خوبی برای یک مادر است. و من هرگز به شوهرم خیانت نکرده ام. ” هفده سال ازدواج با دن ، دب را تلخ کرده و او او را در فصل ۳ طلاق می دهد ، نفرت او از وی یک بار او را به تلاشی برای کشتن او رانده است. دب در فصل ۲ و دوباره در فصل ۴ با اعتیاد به قرص مبارزه می کند ، اما برای بار دوم برای همیشه بر آن غلبه می کند.
دنیل هریس در نقش راشل گاتینا:
دانیل هاریس (انگلیسی: Danneel Harris؛ زادهٔ ۱۸ مارس ۱۹۷۹) یک هنرپیشه، و مانکن اهل ایالات متحده آمریکا است. وی از سال ۱۹۹۶ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بوده‌است.همسر وی جنسن اکلس است که در سریال سوپرنچرال در نقش دین وینچستر ایفای نقش نموده است.
او در فصل ۳ به Tree Hill نقل مکان کرد. هریس گفت: “راشل شخصیتی پویا است که به تغییر نظرات ، شخصیت ها ، دوستان و مکان هایش مشهور است. احساس می کنم هر بار که از یکی از ماجراهای زیاد خود به Tree Hill برمی گردد ، او کمی متفاوت است … … راشل خو در را برای بازی در چنین شخصیت های سرگرم کننده ای مناسب دانسته است ، بنابراین دسیسه بیشتر … یا به عبارتی “او بعد چه خواهد کرد؟” بلافاصله پس از ورود جهت یک شهرت برای خود به عنوان دختر بدجنس با بروک درگیر می شود و به لوکاس حمله می کند. پس از پیوستن به تیم تشویقی ، راشل با بروک بر سر لوکاس درگیر می شود ، اما این دو بعدا دوست می شوند.
جانا کرامر در نقش الکس دوپره:
جانا کریمر (انگلیسی: Jana Kramer؛ زادهٔ ۲ دسامبر ۱۹۸۳) یک هنرپیشه اهل ایالات متحده آمریکا است. وی از سال ۲۰۰۲ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بوده‌است.
به عنوان یک بازیگر مدل به Tree Hill نقل مکان کرد تا چهره جدید خط مد بروک شود. بعداً ، او به سمت جولیان ، دوست پسر بروک ، گرایش جنسی پیدا می کند. الکس کار خود را به عنوان یک شخصیت تکراری و موقت آغاز کرد ، اما در نیمه دوم فصل ۷ تا پایان سریال به وضعیت منظم در سریال ارتقا یافت.
شانتل ونسانتن در نقش کوین جیمز:
شانتل ونسانتن (به انگلیسی: Shantel VanSanten) (زاده ۲۵ ژوئیه ۱۹۸۵) بازیگر و مدل آمریکایی است.از فیلم‌های معروف او می‌توان به بازی در فیلم مقصد نهایی ۴ و همینطور بازی در سریال The Flash در نقش کاراگاه پتی اسپوت اشاره کرد.
خواهر بزرگتر هیلی با روحیه ای آزاد . طرفداران در ابتدا نسبت به شخصیت او غیرقابل قبول نگاه می کردند، اما سرانجام با او گرم تر شدند. ونسانتن گفت: “این خنده دار است. من احساس می كنم. من مبارزه می كنم زیرا شخصاً آن را درک می کنم. بدیهی است كه این یك چیز شخصی است. کوین شخصیتی است كه نویسندگان و خودم آن را توسعه داده ام.” “و هیچ راهی وجود نداشت که من بتوانم روشی را که فصل گذشته شروع کردیم جایی که من ناگهان وارد تصویر می شدم و تمام وقت گریه می کردم تغییر دهم. این یک چیز واقعا احساسی بود و چیزی نبود که واقعاً بتوانیم خیلی چیزها را کشف کنید. بنابراین ، من فکر می کنم جایی که مردم می توانستند قبول کنند هنگام ورود من. من بحرانی و خوشحال نبودم. متوجیه اید که چه می گم؟ “[کوین در فصل ۷ معرفی می شود وقتی که دوباره به تری هیل پس از فروپاشی ازدواجش باز می گردد.
نگاه اجمالی به سریال و داستان :
اول از همه به این نکته باید اشاره کرد که این سریال از نظر بسیاری از ناظران ” پدر سریال های درام و تینیجری ” شناخته میشه ، خیلی از از کاربران مثل خود ما احتمالا در همان سال های پخش این سریال رو دنبال کرده باشن ( هر چند سال های اول این سریال برای ما مقداری متفاوت بود و مثل سال های اخیر اینترنت به این شکل نبود و تهیه سریال ها هم مانند این روز ها نبود ) . یقینا خیلی از مخاطبان در همان سال ها از طریق بلاگ ها یا مجلات انگلیسی حواشی سریال رو هم مثل ما دنبال می کردند و حالا که در حال نگارش این مطلب هستیم لحظه لحظه خاطرات از سریال ، خاطرات شخصی خودمان در آن سال ها ، نوشته ها و … برایمان زنده شد . سال هایی که خیلی چیز ها بهتر بود ، ساده تر بود و آسان تر …
اگر این سریال رو ندیدین ، حتما بببینید لحظه ای شک نکنید که این سریال در بهترین دوران تلویزیونی ساخته شده و همه چیز از نوع فیلمبرداری تا روایت ، عشق ، دوستی ، رقابت ، خیانت ، حسادت ، رفاقت ، بلوغ ، پدری و مادری ، هیجان و حادثه ، آموزش و تلاش برای انتقال مفاهیم اجتماعی در این سریال خالص است . خلوصی که در تولیدات پس از سال ۲۰۱۴ کم تر می توان شاهدش بود .
هشدار ممکن است قسمت زیر باعث لو رفتن داستان درون فصلی شود ، هر چند از بیان وقایع مهم یا روند آن پرهیز شده است اما اگر فصل های سریال را تماشا نکردید امکان دارد مقداری از سناریو پایه هر فصل را آشکار کندداستان سریال خصوصا فصل ۱ تا ۳ متمرکزتر بر لوکاس است به نوعی احساس میشود در کانون همه چیز قرار دارد . از فصل چهار مقداری متفاوت میشود خصوصا که فصل چهارم در حواشی جدایی چاد موری ( بازیگر نقش لوکاس ) و سوفیا بوش ( بازیگر نقش بروک ) تولید میشد . به وضوح جدا شدن سکانس های این دو بازیگر در حداقل دو اپیزود از این فصل قابل حس هست حتی در پس زمینه ست ها هر یک از این دو بازیگر آن یکی را نمی توان مشاهده کرد و در نهایت آنقدر در آن سال ها مخاطبان و طرفداران سریال در آمریکا گلایه کردند که تیم تولید تصمیم گرفت یک فرجام برای پیوند این دو کاراکتر ایجاد کند تا از آن عبور کنند . در آن سال ها به واقع حتی در میان مخاطبانی که در ایران آن را تماشا می کردند دو اردوگاه جدی وجود داشت اروگاه بسیار تند و دو آتشه طرفداران بروک و لوکاس و ارودگاه داغ اما کم حرارت تر لوکاس و پیتن ، دعواهای فراوانی بین این دو ارودگاه بود . شیمی قوی بین خود چاد موری و سوفیا بوش و آتش هبجان رابطه پر فراز و نشیب این دو چه در زندگی شخصی و چه در قالب کاراکترهایشان در سریال و جذابیت سوفیا بوش در اون سالها به همراه ویژگی های شخصیتی کاراکتر او خصوصا زخم خوردگی هایش ، خلوصی که برای رابطه با لوکاس در اولین تجربه اش داشت ، سایه سنگین خیانت دوستش با اولین عشق واقعی او در زندگی و … واقعا طرفداری نکردن از او را کاری دشوار کرده بود .
اما همانطور که قبلا گفتیم شوآن در هنگام ترسیم داستان در ذهنش از ابتدا لوکاس و پیتن را با هم میدید و واقعا بروک قرار بود فقط ضلع سوم و معیوب این ترسیم باشد اما بعد از نمایش و استقبال گسترده از زوج لوکاس-بروک کار برای نویسندگان و شوآن سخت شد . بسیاری از مخاطبان در آن سال ها گلایه کردند که همه زوج های سریالی در طول مجموعه حداقل نصف فصل تجربه شیرینی با هم داشتند اما هیچگاه به شکل جدی به لوکاس و بروک در داستان چنین شانسی داده نشد .
البته باید اشاره کرد در فصل سوم نویسندگان دانه هایی از یک رابطه احتمالی برای پیتن با یکی از همکلاسانش که در حادثه تیراندازی حضور داشت کاشتند که به وضوح نمایانگر تداوم داستان های عشقی بین لوکاس-بروک بود اما ناگهان از اواخر فصل سوم و آغاز فصل چهار به کل به کناری گذاشته شد که احتمالا باز هم نتیجه طلاق چاد و سوفیا بوده و نویسندگان با در نظر گرفتن اتفاقات شخصی بین این دو بازیگر مسیر داستان را تغییر دادند.
طبیعتا جدایی این دو در زندگی واقعی هم عملا پایانی بر شانسشان در سریال بود ، در اپیزودی از فصل چهارم پس از دو سه قسمت نبود کادر مشترک برای این دو بالاخره بروک در کنار لوکاس حاضر میشود اما به راحتی در چهره این دو ، از دست رفتن قابل تشخیص بود ، هیجان و کششی که در سه فصل قبل در بین این دو شخصیت بود خاموش شده بود و البته طبیعی هم بود یک ازدواجی که فقط چند ماه دوام اورد و به طلاق ختم شد و ادعا شده بود چاد موری در زندگی خصوصی چندان وفادار به سوفیا بوش نبود . همین نبود اون جذابیت رابطه این دو کاراکتر عملا برای خیلی ها زنگ پایان لوکاس و بروک را به صدا در اورد و در آخر هم با یک دیالوگ ساده و البته خداحافظی بروک از طریق آلبوم عکس ، آب یخی بر اردوگاه آتشین لوکاس-بروک ریخت ، خیلی ها را مایوس و خیلی ها را خشمگین کرد و به وضوح مدتی افت مخاطب داشت سریالی که در پخش اول تا ۴ میلیون مخاطب همراه خود داشت به ۲٫۸ هم رسید هر چند در فصل های بعدی مقداری جبران شد ولی در آمار های کلی ( پخش اول ، تکرار ، کانادا ، نسخه دی وی دی و برون مرزی ) کاملا افت دائم مخاطب پس از قسمت ۱۱ فصل چهارم مشهود بود البته در آن سال ها از طریق مصاحبه ها یا برخی المان های کوچیک مداوم به مخاطبان طرفدار این زوج گوشزد میشد که هنوزم شانسی هست [ برای مثال در فصل پنجم بار ها شاهد ارجاعاتی ساده به حس درونی بروک و لوکاس داشتیم مثل شب نیویورک همان شبی که همزمان رویای لوکاس هم به حقیقت پیوست و هم از هم پاشید و دیدارش با بروک سلسله اتفاقات شوخی وار که حلقه را در انگشتان بروک وارد کرد و یک شب سورئال برای این دو شکل داد با دو نقطه اوج یکی در کالسکه که شوخی وار آینده ای به عنوان زوج را بیان می کردند اما کاملا یکسان و مکمل هم بود گویی که دارند آینده ای واقعی را ترسیم می کنند و نقطه اوج دوم لحظه ای که بروک حلقه را پس داد و اعلام کرد مدتی در دسترس نخواهد بود و همان زمان بود که برای سرکوب احساسات به مادر و کار پناه برد ؛ در طول همین فصل هنگام آماده سازی لباس عروسی برای عروس لوکاس که خود را در آن تصور میکرد یا هنگامی که از کارن پرسید چگونه با از دست دادن کیث کنار آمد و پاسخ عشق به فرزند بود ، همین پایه ای شد تا او فزندخوانده بخواهد به حدی غیر متعارف که مسئول پرونده بهزیستی به وضوح اشاره کرد دلیلی برای جبران عشق از دست رفته به لوکاس است ، بخش هایی که لوکاس در نگهداری کودک به بروک کمک می کند دقیقا همان لحظاتی که اُوِن و چیس از این امر فرار می کنند یا شبی که تا صبح دقیقا مانند یک خانواده کنار هم می گذارنند همه و همه چیزهایی بود که مرتبا در سریال نمایش داده میشد تا هم طرفداران لوکاس-بروک را راضی نگه دارد و هم ورژن زنانه کیث را خلق کند ، بله منظور بروک است ، کسی که به خاطر عشق واقعی خود به لوکاس حاضر به رها کردن او شده و رنج و درد و سختی این جدایی را سرکوب می کند به خاطر او ، شادی او و البته بهترین دوستش پیتن ، دقیقا مشابه کاری که کیث سال ها برای کارن کرد ] ( اما در عمل چیزی برای شکل گیری نبود و صرفا برای راضی نگه داشتن این گروه از افراد بود ) اما در نهایت سریال مسیر متفاوتی رفت . پنهان نمی کنیم و این جدایی واقعا بخش تلخی برای ما هم بود . (الان دیگه پر واضحه که ما هم در اردوگاه بروک لوکاس بودیم 🙂 )
خروج ناگهانی لوکاس و پیتن از سریال یکی از شوک های مجموعه بود ، شاید باز هم طلاق چاد موری و سوفیا بوش سهمی در آن داشت شاید هم نه اما بعد ها او اعلام کرد فضای مسموم کاری باعث تصمیمش شده و البته شایعات زیادی در این مورد بود. لوکاس و پیتن در تمام طول سریال یک رابطه قوی ای داشتند اما هیچگاه برای انبوهی از مخاطبان نتوانستند حسی بیش تر از سنگ صبور هم را تداعی کنند حتی وقتی که بالاخره برای آینده این زوج خوب یا بد تصمیمی گرفتند. بدترین موضوع این بود که پایه های این سریال بر لوکاس و پیتن و ناتان شکل گرفته بود و البته ناگهان در همان فصل اول بروک هم تبدیل به پایه چهارم مجموعه شد و حالا دو پایه اصلی از سریال خارج شدند و با ورود بازیگران جدید تقریبا داستان سریال به سمت دیگری میرفت . هر چند در نهایت لوکاس به سریال برمیگردد اما کار از کار گذشته بود و سریال قبلا به راهی متفاوت رفته بود .
بزرگترین افسوس برای مخاطبان سریال از بین رفتن مثلث بروک-لوکاس-پیتن بود نه لزوما مثلث عشقی بین آنها ، بلکه دوستی و هیجان کنار یکدیگر بودن ، برای هم و برای یکدیگر بودن ، بود . از همه بدتر در طول سریال خصوصا فصل های ۸ و ۹ خیلی از مخاطبان امید داشتند حداقل دیالوگ هایی با بار افسوس بین کاراکتر های اصلی ( خصوصا لوکاس و بروک ، چون پیتن در فصل های پایانی حاضر نبود ) مثل جملاتی که در ذهن من خصوصا از توئیت هایی که طرفداران در مورد آخرین فصل میزدند نقش بسته : ” تا حالا شده فکر کنی اگر همو انتخاب کرده بودیم الان کجای دنیا قرار داشتیم ؟ ” یا ” ای کاش انتخاب هامون رو می تونستیم تغییر بدیم ” و … دیده نشد .
اما در طول تمام فصل های این سریال مطمئن باشید چه با بروک و پیتن و لوکاس و چه بی آنها ، لحظه ای خسته نمیشوید . هر اپیزود تازگی خود را برای شما حفظ خواهد کرد .
سریال چهره های کلیدی مثل هیلی ، دن ، کارن ، دب ، ناتان و کلی ستاره که بعد ها وارد میشن رو همچنان در کانون موضوعات مختلف قرار میده و داستان های دیدنی از عشق ، دوستی ، شکست ، خشم ، بخشش ، کارما ، تجارت ، زندگی ، غم و شادی و … برای مخاطبان شکل میده .
واقع گرایی های بسیاری در سریال وجود داره ، درسته گاهی مزه فانتزی دراماتیک زیر زبون میاد اما در نهایت موضوعات سریال همیشه یک واقع گرایی محسوسی رو با خودش حمل می کنه گاهی طنزه گاهی تلخ اما تقریبا همیشه درست .
یکی از اپیزود های فوق العاده سریال ویژه داستان خشونت در مدرسه ( تیراندازی در مدرسه ) هست که واقعا مفید و دقیق هست ، در تمام طول داستان این اپیزود داستان و شخصیت ها در تلاشند بار خطا را بر دوش یک فرد نگذارند و عوامل موثر بر شکل گیری یک فروپاشی شخصیتی را بررسی کنند و همزمان به هر دو سو به عنوان یک قربانی نگاه کنند .
نگاهی به داستان های فصلی :
فصل اول مربوط به نیمه اول سال اصلی شخصیت های اصلی نوجوان است. تمرکز بر روی رقابت لوکاس و ناتان در طول فصل بسکتبال است. از دیگر خطوط اصلی داستان ، روابط در حال توسعه نیتن و هیلی ، مثلث عاشقانه پیتون – لوکاس – بروک و چهار گوش عشق که والدین لوکاس و ناتان در آن حضور دارند ، است.
فصل دوم نیمه دوم سال اول شخصیت ها است. بسکتبال را کنار می گذارد و عاشقانه ها و شخصیت های جدید را جستجو می کند. لوکاس با آنا تاگگارو ، پیتون با جیک جاگیلسکی قرار ملاقات می گذارد و یک مثلث عشق بین بروک ، فلیکس تاگگارو و ماوث مک فادن وجود دارد. این فصل همچنین فشار بر روابط نیتان و هیلی را به دلیل کریس کلر و عواقب آن – به ویژه برای لوکاس – از کاردیومیوپاتی هیپرتروفیک دن ، یک بیماری ارثی را نشان می دهد. تصمیم هیلی برای رفتن به یک تور موسیقی با کلر باعث می شود که ناتان تقاضای طلاق کند. پیتون با مشکلات دارویی و بازگشت مادر بیولوژیکی سروکار دارد و کارن یک کلوپ شبانه را افتتاح می کند و با یک استاد رابطه برقرار می کند. دب مشکل دار با اعتیاد به مواد مخدر دست و پنجه نرم می کند. در پایان فصل نیتان به High Flyers ، یک اردوگاه ستاره بسکتبال می رود ، زیرا هیلی سعی در آشتی با او دارد.
فصل سوم در نیمه اول سالهای بزرگ سالی شخصیت ها متمرکز است و همچنین بازگشت بسکتبال را در داستان دارد. از ویژگی فصل ورود ریچل گاتینا است که درگیری بین بروک و لوکاس را ایجاد می کند. پیتون با بازگشت مادرش سر و کار دارد و سعی می کند وقتی متوجه شد برای سرطان در حال مرگ است ، او را بشناسد. رابطه جیک و پیتون نزدیک می شود و احساسات عاشقانه پیتون نسبت به لوکاس در اواخر فصل دوباره ظاهر می شود. قسمت های بعدی فصل می بینند که نیتن و هیلی عروسی خود را برنامه ریزی می کنند. یک زیرمجموعه داستانی اصلی شامل تلاش های Dan برای حل سو قصد قتلی است که در طول فصل قبلی علیه او انجام شده بود. یک قسمت مهم (“با چشمان خسته ، ذهن خسته ، روح خسته ، ما خوابیدیم”) بیشتر بازیگران اصلی را در یک وضعیت گروگانگیری در Tree Hill High ، تیراندازی به پای پیتون ، خودکشی جیمی ادواردز و قتل کیت شامل می شود. در فینال پایان فصل ، پس از اینکه ناتان و هیلی عهد خود را تمدید کردند ، او ، ریچل و کوپر پس از یک تصادف رانندگی در خطر مرگ خواهند بود.
در فصل چهارم نیمه دوم سالهای ارشد شخصیت ها و عمدتا مثلث عاشقانه پیتون ، لوکاس و بروک حضور دارد. هیلی متوجه می شود که باردار است ، ناتان برای قماربازی و قرض تهدید می شود. شیادی که خود را به عنوان برادر ناتنی پیتن معرفی می کند ، تحت تعقیب است. لوکاس در حالی که زندگی خود را از زمان پیوستن به تیم بسکتبال ریونز ثبت می کند ، به دنبال حقیقت در پشت مرگ دایی خود است. لوکاس و پیتون بعد از قهرمانی تیم در یک ایالت رابطه رسمی برقرار می کنند ، در حالی که دن عاشقانه خود را با کارن از سر می گیرد و این باعث ناراحتی لوکاس می شود. بروک خود را در یک رابطه عاشقانه با چیس آدامز و دوستی نزدیک با ریچل جستجو می کند. این فصل با فارغ التحصیلی گروه از دبیرستان پایان می یابد ، لوكاس در می یابد كه دن كیت را كشته است ، و هیلی و كارن بچه های خود را به دنیا می آورند.
فصل پنجم چهار سال به آینده می پرد. شخصیت ها بعد از دانشگاه با بزرگسالی دست و پنجه نرم می کنند و سرانجام به دلایل مختلف به Tree Hill باز می گردند. لوکاس ، که اکنون نویسنده شده است ، با سردبیر خود ، لیندزی اشتراوس ، رابطه ای متعهدانه برقرار می کند که با بازگشت پیتون پس از یک کار ناموفق در تولید موسیقی در لس آنجلس ، به یک مثلث عشق تبدیل می شود. ازدواج ناتان و هیلی به بحران تبدیل می شود زیرا ناتان شب که به NBA اعزام شد پس از مجروحیت جدی با افسردگی اساسی روبرو شد و یک پرستار بچه استالکر عاشق ناتان به آنجا رفت. بروک در کار خود به دنبال زندگی ای فراتر از موفقیت است و تلاش می کند تا از مادرش ویکتوریا پذیرش بگیرد. لوكاس و اسكیلز به عنوان مربی به Tree Hill Ravens بازمی گردند و از ناتان كمك می گیرند. ماوث با رئیس خود آلیس رابطه برقرار می کند تا کار خود را پیش ببرد ، اما بعداً به عنوان دستیار بروک ، در Millicent Huxtable زندگی می کند.
در فصل ششم پیشرفت عاشقانه های پیتون با لوکاس هنگام پیوستن دوباره آنها و مقابله با بارداری خطرناک برای وی وجود دارد. پیتون همچنین با پدر خونی اش ملاقات می کند ، کتاب لوکاس برای فیلم داستانی دوست پسر سابق پیتون ، جولیان بیکر ، تهیه کننده انتخاب شده است و ناتان و هیلی پس از وحشت ایجاد شده توسط پرستار بچه کری که قصد ربودن فرزندشان جیمی را داشت ، برای رسیدن به آرزوهای خود تلاش می کنند. بروک در فروشگاه خود مورد حمله قرار می گیرد و باعث می شود از نظر روحی زخمی شود. او بعداً فرزند خوانده ای را می پذیرد. رابطه ماوث و میلیسنت هنگام بازگشت تلاقی می کند. و دَنِ سخت بیمار با زندگی خود و اینکه چقدر زمان برایش مانده کنار می آید. بروک با جولیان وارد رابطه می شود.
فصل هفتم چهارده ماه جلوتر می پرد. لوکاس و پیتون دور شده اند. ریچل برمی گردد و دو شخصیت منظم جدید معرفی می شوند: خواهر هیلی (کوین) و نماینده ناتان (کلی) ، و روابط آنها پس از مرگ همسر کلی به وجود می آید. حرفه ناتان در NBA با رسوایی تقلب که ازدواج او با هیلی را نیز تحت تأثیر قرار می دهد به خطر می افتد. بروک در میان درگیری ها با جولیان و الکس ، الگویی که برای شرکت خود استخدام کرده ، لباس جدید خود را رها می کند. میلیسنت با اعتیاد به مواد مخدر مبارزه می کند که باعث می شود ماوث از او جدا شود. نیم فصل دوم به افسردگی هیلی به دلیل مرگ مادرش می پردازد. در پایان فصل ، شخصیت ها برای اولین نمایش فیلم کامل جولیان به یوتا سفر می کنند ، هیلی اعلام می کند که دوباره باردار است ، جولیان از بروک خواستگاری می کند و کلی و کوین مورد سو قصد قرار میگیرند .
فصل هشتم بیشتر حول و حوش عروسی بروک و جولیان ، بارداری هیلی و ناتان ، کلی و کوین از حمله تهدید کننده زندگی خود جان سالم به در بردند و بروک شرکت خود را از دست داد. میا برمی گردد و عاشقانه بین الکس و چیس به یک مثلث عشقی تبدیل می شود ، در حالی که ماوث و میلیسنت با هم آشتی می کنند. نیتن به دانشگاه برمی گردد اما برای جا افتادن تلاش می کند بنابراین نیتن و كلی یك شركت مدیریت ورزشی به نام فورتیودیت را تأسیس می كنند. طوفانی شدید به Tree Hill می رسد و زندگی بروک و جیمی را به خطر می اندازد. بروک و جولیان به دنبال فرزندخواندگی می روند و با یک نوجوان باردار در ارتباط هستند که بعداً تصمیم به نگهداری کودک خود می گیرد و بروک را دل شکسته می کند. در همین حین ، هیلی یک دختر بچه به دنیا می آورد و نام او را لیدیا می گذارد (به نام مادر هیلی). الکس و چیس بالاخره دور هم جمع می شوند. بروک باردار می شود و دوقلو ….
فصل نهم و آخر عمدتا به آدم ربایی ناتان متمرکز است ، در حالی که هیلی در راه اندازی کافه جدید کارن با مشکلات متعددی روبرو است. بروک و جولیان به عنوان پدر و مادر با زندگی سازگار می شوند ، همین امر باعث می شود جولیان مرتکب اشتباهی در تغییر زندگی شود. یک مسئله اسرارآمیز کلی را تعقیب می کند و در نهایت او تحت مراقبت های روانپزشکی قرار می گیرد ، جایی که پسرش لوگان را با حمایت کوین ملاقات می کند. میلیسنت مجبور می شود با افزایش ناگهانی وزن ماوث مقابله کند و چیس دوستی با کریس کلر را آغاز می کند. وقتی هیلی برای کمک به او تلاش می کند ، لوکاس به Tree Hill باز می گردد. ناتان بعداً با کمک دان قبل از اینکه از دنیا برود زنده پیدا شد. این مجموعه پایانش را در حالی جشن می گیرد که Tric دهمین سالگرد تاسیس خود را جشن می گیرد در حالی که کل خانواده Tree Hill با امکانات جدید و هیجان انگیزی برای آینده خود روبرو هستند. جیمی اسکات اکنون یک نوجوان است و محافظ پرتاب جدید ریونز است.
جهت تماشای تیزر اصلی و اول سریال اینجا کلیک نمایید
سلام . این سریال عالیه و تکرار نشدنیه . حیف ترجمه ناقصی داره ! فصل ششم ناقص و هفتم و هشتم هم کلا نشده!
سلام
کاملا درست میفرمایید .
و البته ما داریم ترجمشو انجام میدیم .
می تونیدزیرنویس رو از اینجا دریافت کنید
عالی عالی. دمتون گرم . با قدرت پیش برید و بعد سالها این سریال که بهش کم لطفی شده رو کامل ترجمه کنید . ممنون