سریال دکتر کوئین زن درمانگر ( پزشک دهکده )

کمتر کسی در ایران وجود دارد که سریال پزشک دهکده رو ندیده باشد یا اسمش به گوشش نخورده باشد یا نام جین سیمور رو نشنیده باشد ، مگر نسل های جدید …

سریال پزشک دهکده با نام اصلی Dr.quinn , Medicine woman دکتر کوئین زن درمانگر (لقبی که سرخپوست ها و بومیان اصلی آمریکا(قبیله شایانبه او داده بودند )) محصول شبکه cbs آمریکا در زمان ۴۷ دقیقه هر قسمت و ۱۶۰ قسمت در ۶ فصل بعلاوه دو عنوان سینمایی در بین سالهای ۱۹۹۳-۱۹۹۸ و فیلم های ادامه دار ۱۹۹۹ که داستان دزدیده شدن دختر سالی و مایکلا است و فیلم بعدی محصول ۲۰۰۱ داستان مسافرت خانواده به بوستون برای دیدن مادر بیمار مایکلا می باشد تولید و پخش شد .

این سریال محبوبیت بسیاری در زمان پخش در آمریکا و ایران داشت و همچنان این سریال محبوب با بازپخش های متعدد خود در تلویزیون ایران ، همچون سریالهایی مثل قصه های جزیره و سریال استرالیایی پرستاران (All Saints) ، مخاطبان زیادی را جذب خود می کند.

در ایران این سریال به مدیریت زهره شکوفنده یکی از بهترین دوبله ها رو به خود دید نمونه محبوبیت دوبله زمانی بود که صدای سالی (سعید مظفری ) اوایل سریال تغییر کرد و بین قسمت های ۶-۱۲ کیکاووس یاکیده صحبت کرد که با اعتراض همراه شد یا ابر سفید که (علی رضا شایگان) صحبت می کرد چند قسمت تغییر کرد که به مذاق مخاطبان خوش نیامد.

این سریال شاهد صدای اساتیدی چون احمد رسول زاده، عطاالله کاملی بود که دیگر در بین ما نیستند یا گویندگانی کم کار و یا کار افتاده ای چون جلال مقامی و شهلا ناظریان( در نقش دوست حسود مایکلا)

کارگردان این سریال جیمز کیج بود که آخرین شوهر از ۴ شوهر جین سیمور می باشد. وقتی در سریال ، مایکلا باردار شد ، این بارداری ، بارداری واقعی او از دوقلوهایش بود و از شکم بند و بالش برای بزرگ نشان دادن شکمش استفاده نکرده است .

از نکات قابل توجه دیگر سریال حضور خواهر یکی از بازیگران اصلی در سریال است . اریکا فلورس با خواهرش میسی فلورس همبازی بود . خواهرش یکی از بچه های مدرسه و اون عینکی بود .

برا دیدن خواهر اریکا فلورس از این لینک ویدئو مرتبط را مشاهده نمایید.

دیگر نکته تظاهرات مردم بابت حذف سالی بود . نویسندگان و کادر سریال هدف داشتن با مرگ سالی ، مایکلا با بهترین دوست او ازدواج کند چیزی شبیه سریال this is us ولی مخاطبان با اعتراضات شدید خود اجازه این کار را نداده و عوامل سریال مجبور شدند اینطور نشان بدن که مایکلا دنبال سالی است و سرانجام بدن نیمه جان او را پیدا و او را از مرگ حتمی نجات میدهد و …

عوامل سریال و بازیگران و مردم قصد داشتن سریال رو حتی شده با فیلم های سینمایی دیگر ادامه بدن ولی مسئولان وقت شبکه cbs نپذیرفتند و سریال پزشک دهکده با پخش فیلم سینمایی محصول ۲۰۰۱ برای همیشه پایان یافت .

یک نکته دیگر جالب حضور دو بازیگر سریال پزشک دهکده ،در سریال هفت بهشت ( که برخی با آسمان هفتم می شناسند ) به عنوان بازیگر مهمان می باشد. [بازیگر نقش لورن برین با بازی Orson Bean (اورسن بین) و هورس تلگرافچی با بازی Frank Collison(فرانک کولیسون) ]

بازیگران و شخصیت ها :

در ادامه ممکن است بخش های از داستان سریال لو رود

جین سیمور (Jane Seymour ) در نقش دکتر مایکلا کوئین : یک دکتر از خانواده ثروتمند که پدرش اوایل سریال می میرد . او به پدرش بسیار وابسته بود . رابطه ی خوبی با مادرش و یکی از ۴ خواهرش نداشت . در شهر بوستون به عنوان یک پزشک نمی توانست خودش رو ثابت کند به همین خاطر به یک دهکده در غرب وحشی اما رو به پیشرفت به نام کلورادو می رود و آنجا وضعِ بدتری برای خودش مشاهده می کند که نه تنها مردم شهر به یک پزشک زن احترام نمی گذارند بلکه به زنان، سیاهان و بومیان احترامی گذاشته نمی شود و نفرت و خشم مردم شهر را می بیند که خواهان کشتار بومیان و شایان ها هستند ولی مایکلا که نمی خواهد کوتاه بیاید در دهکده ماندگار شده عاشق یک دورگه ی بیوه که همسرش و بچه اش را هنگام زایمان از دست داده می شود . او کسی جز بایرن سالی نیست . همه او را به نام سالی نام خانوادگیش می شناسن و اسم او یعنی بایرن را مورد تمسخر قرار میدن و میخندن . مایکلا طی کش و مکش های زیاد مثل بازگشت نامزدش که فکر می کرده در جنگ کشته شده یا زندانی شدن سالی به اتهام دروغین خیانت به کشور و یا کل کل هایی و دعواهایی که داشتن سرانجام ازدواج می کنند . در کمتر یک سال مایکلا باردار می شود و دخترشون کیتی به دنیا میاد .مدت ها بعد سالی که مجدد به اتهام خیانت و کشتن یک ژنرال بدنام آمریکایی فراری بود و مایکلا دوباره باردار بود متاسفانه دچار سقط جنین شد و بچشون رو از دست داد . بعد از اینکه موفق میشود با سختی های فراوان بی گناهی شوهرش رو ثابت کند به او شلیک می شود و دچار ترس و اضطراب و افسردگی می شود . در فیلم سینمایی اول دخترشون توسط یک زن و شوهر مکزیکی دزدیده می شود . آنها به همراه عده ای از اهالی دهکده به مکزیک میرن و طی زد و خردهای شدید دخترشون رو نجات میدن . در فیلم سینمایی دوم به بوستون میرن تا سری به مادر بیمار مایکلا بزنن ولی با تلخی و اشک برمیگردن زیرا که مادر مایکلا می میرد . کالین و شوهرش که قسمت آخر سریال ازدواج کردن سرانجام مدارک دکترا خود را می گیرند و برایان به عنوان یک روزنامه نگار در شهر بوستون ماندگار می شود.

جو لاندو(Joe Lando) در نقش بایرن سالی : او یک بیوه ناراحت و غمگین است که همسر باردارش (ابیگل)که تنها دختر مغازه دار مسن دهکده یعنی لورن برین بوده رو سر زایمان از دست می دهد حتی بچشون هم می میرد . او تا مدت ها حتی زمانی که قرارمداری با مایکلا برای ازدواج می گذارد نمی تواند همسر اولش را فراموش کند و مدام سر مزار او می رود .

او دوست صمیمی یک شایان به نام ابر سفید هست که دوست مایکلا هم می شود . سالی در پرتاب تبر مهارت خارق العاده دارد . بسیار روشنفکر و مخالف دشمنی با سیاهان و اتفاقات از این دست است … به همین خاطر مورد سرزنش و تمسخر و دشمنی عده ای از مردم دهکده و مسئولین حکومتی می شود و سرانجام آن درگیری با یک ژنرال بدنام آمریکایی می شود که او را از دره با خودش پرتاب می کند . مایکلا که او را پیدا کرده مخفی می کند و به مداوای او می پردازد و چنین به مردم دهکده القا می کند که شوهرش کشته شده است به همین خاطر سیاه می پوشد و مراسم می گیرد ولی مخفیانه به شوهرش سر میزند و دخترشون کیتی را به نزد او می برد تا انرژی بگیرد.

یکی از نشانه های علاقه ی سالی به همسر دومش این دیالوگ است: اینجا که آوردمت هیچ کسی رو نیاوردم حتی ابر سفید حتی ابیگل!(یک منظره با غروبی ناراحت کننده ولی زیبا رو به او نشان می دهد)

در فیلم سینمایی اول به خاطر دزدیده شدن دخترشون دعوا می کنند ولی بعد نجات دخترشون و بازگشت به دهکده با هم آشتی می کنند.

در فیلم سینمایی دوم هم بعد مرگ مادر همسرش به مایکلا دلداری میدهد و به همراه کیتی با قطار به دهکده برمیگردن.

چاد آلن (Chad Allen)در نقش متیو کوپر: پسر خوانده مایکلا و سالی : داستان از این قرار است بعد این که خانم کوپرتنها دوست مایکلا در اوایل سریال که یک قابله است را مار نیش میزند . او به حالت احتضار و مرگ از مایکلا می خواهد که از سه فرزندش مراقبت کند ولی مایکلا بچه ننه که نه اسب سواری بلد است و حتی گرفتن یک مرغ رو بلد نیست چه برسه به آشپزی به او می گوید که او را عفو کند ولی اصرار میکند ، سرانجام او می پذیرد مادر بچه ها باشد و خانم کوپر جان خودش را از دست می دهد . بعد مدتی پدر بچه ها آقای کوپر باز می گردد بعد مدتی از اون قسمت متوجه می شویم که پول از کلیسا می دزد و فرار می کند . او باز هم بر میگردد این بار به همراه همسر جدیدش و میخواهد بچه هایش را با خودش ببرد . سالی و مایکلا هم مخالفن و هم به شدت ناراحت مثل متیو ولی سرانجام مایکلا با این نقشه که همسر جدید آقای کوپر رو راضی میکند که تو میتوانی باردار شوی بچه ها را حفظ می کند.

متیو عاشق یک دختر مهاجر سوئدی به نام اینگیرید “با بازی جنیفر یانگز ” می شود که با خانواده ی فقیر و مهاجرش به دهکده آمده است . اینقدر عاشق است که به همراه برادر بزرگ اینگیرید دست به دزدی از گله ی گاوهای خواهر آقای برین میزند.

آنها عقد و نامزد میکنند ولی شادی آنها ادامه دار نیست چرا که نامزدش هنگامی که می خواست به سگ گرگی برایان غذا بدهد گرگی که دچار بیمار هاری شده به او حمله می کند و او جان می سپارد . این اتفاق شوک و ضربه اساسی به پیکره ی متیو میزند . از خانه بیرون میزند و به کار ترسناک معدن و گذاشتن مواد منفجره روی می آورد تا به نوعی خودکشی کند ولی با کمک خانواده که به معدن آمده اند به خودش می آید .

او بعد مدتی می تواند کلانتر دهکده شود و اینقدر درکارش جدیست که یکبار در یکی از قسمت ها سالی را زندانی می کند!

اریکا فلورس (Erika Flores)از فصل ۱-۳ در نقش کالین کوپر : او خیلی احساساتی و مهربان است … در قسمت چراندن گله ی گوسفندها گول وعده ی ازدواج رو میخورد . اما رفته رفته با گذشت زمان عاقل تر و رفتارهایش منطقی تر میشود . از همون اوایل سریال علاقه اش به پزشکی و پزشک شدن رو مدام به مایکلا گوشزد میکند: ” مامان من هم میخوام مثل تو یک پزشک بشم.”

کمک دست مایکلا می شود و اینقدر اعتماد به نفس و مهارت به دست می آورد حتی در قسمتی که مایکلا در دهکده نیست آپاندیس هورس را در می آورد و زمانی که مایکلا به همراه یک پیرزن معلم بازنشسته به کوهستان رفته مایرا که در شرف زایمان دخترش است با هورس به آنها کمک می کند که بچه به دنیا بیاید.

او زمانی که مایکلا باردار بود اصرار می کند که هرچه سریعتر به بوستون برود تا پزشک شود ولی مایکلا مخالفت کرد ولی سرانجام بعد تولد کیتی و قبولی در امتحانات کالج به او اجازه میدهد که بوستون برود بعد بازگشت او که عاشق دکتر اندرو کوک ” با بازی براندون داگلاس” و قسمت آخر سریال ازدواج می کنند.

جسیکا بومن (Jessica Bowman ) در نقش کالین کوپر از فصل ۳-تا پایان ۶: با تغییر بازیگر و البته عاقل ترشدن رفتارها و کمتر حرص درار تر شدن کالین …

شان تووی (Shawn Toovey) درنقش برایان کوپر :

برایان نگو بلا بگو! واقعا تا تونست حرص داد! از بالای درخت رفتنش که باعث سقوطش شد که او را تا مرگ پیش برد تا جیغ جیغ هایی در هنگام اتفاقات بد … ولی او یک نکته قوت دوست داشتنی داشت روابط عمومی قوی داشت و با همه میتونست دوست بشه . این نشون دهنده ی قلب صاف و مهربان برایان است . تنها کسی که میتونست با آقای برین حرف بزند و مثل دوست باشد برایان بود. برایان او را به چشم پدر بزگ می دید و به او می گفت: ” من شما رو مثل پدر بزرگ خودم میدونم دوست دارم شما پدر بزرگم باشید .”

اینقدر اصرار میکرد و به بهانه ی شیرینی و آب نبات به مغازه رفت تا قلب آقای برین رو صاف کرد . زمانی که آقای برین دچار افسردگی شد و قصد مسافرت به آمریکای جنوبی داشت و به جنگل رفته بود هم با او همراه شد.

از مهربانی و وظیفه شناسی های برایان میتوان به سامان دادن امور در زمانی که سالی در خانه نبود ، درست کردن غذا برای مادرخونده ی باردارش مایکلا و … اشاره کرد. او از خواهر خوندش کیتی مراقبت می کرد و او را مثل خواهرش دوست داشت. در فیلم سینمایی دوم به عنوان یک روزنامه نگار در شهر بوستون ماند.

اورسن بین ( Orson Bean ) درنقش لورن برین :

پیرمرد بداخلاق و ناراحت و مغازه دار دهکده که به همراه همسرش زندگی می کند . اوایل سریال همسرش براثر سکته قلبی میمیرد و این اتفاق آتش خشم او نسبت به سالی رو فروزان میکند چرا که او را مقصر تمامی تلخ کامی های زندگیش می داند حتی کارشون به درگیری فیزیکی هم کشیده می شود.

می پرسید چرا ؟ جواب سادست سالی داماد آقای لورن برین بوده . دخترش ابیگل برخلاف تمامی مخالفت های پدرش با سالی ازدواج میکند و باردار شده سر زایمان جان خودش و نوه ی آقای برین از دست میده .

بعد مدتی خواهرش به نزد او می آید …  خواهر همسرش به داستان می آید و بعد اتفاقاتی که خواهیم گفت عاشق او می شود و یک مثلث عاشقانه بین آنها و جیک اسلیکر شهردار شهر اتفاق می افتد که هیچکدوم نمیتونن به دوروتی برسن !

او بسیار پول پرست است اما زمان هایی قلب مهربانش به همراه وجدانش روشن میشود و کارهای خوبی هم می کند .

فرانک کولیسون (Frank Collison) در نقش هورس بینگ :

تلگرافچی مهربان و وظیفه شناس دهکده است . زمانی که مادرش در حال مرگ است مایرا با بازی هلن اودی را به او معرفی میکند.

او دوست دارد بین لورن برین و جیک اسلیکر باشد و به قول معروف با آنها باشد ولی زیاد به مذاق آنها این دوستی خوش نمیاد.

بعد این که با مایرا ازدواج می کند مایرا باردار شده و سامانتا دخترشون به دنیا میاد ولی با گذشت زمان مایرا دچار افسردگی شدیدِ بعد زایمان می شود و از بچه داشتن و زندگی مشترک زناشویی زده میشود به همین خاطر به بانک تازه تاسیس دهکده(شهر)که مسئولش”جیسون لیلند ادمز”است می رود تا آنجا کار کند . کار کردن همانا و شروع دعواهای زناشویی همانا! در نتیجه مایرا تصمیم می گیرد به همراه دخترشون سامانتا برا مدتی از دهکده برن! بعد مدتی برگه طلاق برای هورس میفرستد و هورس با دیدن این برگه حالش بد میشود . دکتر کوئین نامه ای برای مایرا میفرستد و قصد دارد به آنها کمک کند که طلاق نگیرند . مایرا و سامانتا به دهکده برمیگردن و مایرا که وضعیت بیماری هورس را میبیند میرود که تصمیم به طلاقش را تغییر دهد ولی هورس که میبیند از مایرا دور شده و دیگر نمیتونن به عنوان زن و شوهر کنار هم باشن برگه طلاق رو امضا میکند و از دخترش سامانتا خداحافظی میکند و به او قول میدهد به سنت لوییز بیاید و او سر بزند .

جیم نوبلیک (Jim Knobeloch) در نقش جیک اسلیکر :

آرایشگر و شهردار دهکده. او دوست صمیمی لورن ، هنک”با بازی ویلیام شاکلی”است . خیلی جاها بدجنسی ها میکند ولی ذاتش خراب نیست . شوخی های بدجوری با هنک دارند که از بامزگی های سریال محسوب میشود .

او بی سواد است و این نکته رو فقط لورن میداند و زمان هایی که کار به خواندن میکشد این لورن است که به داد او میرسد.

زمانی که عاشق دوروتی میشود درورتی شرط میزارد که باید به او درس بدهد که سواد یاد بگیرد . در نتیجه با سماجت دوروتی او با سواد میشود.

بعد مدتی سر و کله ی پدر او پیدا میشود ولی میمیرد . باز شاهد حضور برایان هستیم که با او حرف میزند و با دلداری هایش مرهم ناراحتی ها میشود.

بعد مدتی و در اواخر سریال عاشق معلم مهربان و بیوه ی دهکده”با بازی آلکس منسس” میشود و با او ازدواج می کند .

لری سیلرس ( Larry Sellers ) درنقش ابر سفید :

دوست صمیمی سالی است که به زبان انگلیسی هم تسلط دارد . او بسیار بافرهنگ و شعور است درعین حال که فرهنگ شایان رو حفظ می کند تندخو نیست اما مقابل ظلم و ستم دولت و ارتش آمریکا مقابله به مثل می کند ولی با خشونت هایی که باعث بهانه دادن به ارتش میشود به شدت مخالف است .  پرنده ی برفی همسرشو زمانی که باردار بود و درحال کوچ بودن براثر حمله ی وحشیانه ارتش از دست میده .بارها بارها زندانی و محاکمه میشه ولی به کمک سالی و مایکلا نجات پیدا میکنه . او هم قدرنشناس نیست زمانی که سالی در خانه نبود به مایکلا باردار کمک میکرد یا زمانی که سالی به شدت زخمی شد مایکلا پا به ماه رو به نزد او آورد که به سالی کمک کند و یا زمانی که سالی مخفیانه زندگی میکرد به آنها کمک کرد.

زمانی که دوروتی قصد نوشتن داستانی و مقاله ی داشت با ابرسفید مواجه شد و همین دیدارها باعث ایجاد علاقه و ازدواج آنها شد .

ویلیام شاکلی ( William Shockley ) در نقش هنک :

نوشیدنی فروش دهکده جایی که مایرا و بعدها  اما”با بازی شارلوت چاتون” در آنجا کار میکردن . او روحیه شوخ طبعی دارد . اما به شدت اهل به دعوا و خشونت است . بدجنس هست ولی قلب مهربانی دارد و در برهه هایی از داستان آن را به نمایش میگذارد .

جفری لاور ( Geoffrey Lower ) در نقش پدر روحانی تیموتی :

کشیش دهکده است ، فردی مهربان و دلسوز است ولی گاهی اشتباهاتی از او سر میزند که به سرعت متوجه میشود و آنها رو جبران میکند . پیش از این که کشیش شود ، یک دزد حرفه ای و سابقه دار بوده است . اواخر سریال یک اتفاق بد هم برای او می افتد آنها این است که برای همیشه نابینا میشود.

هنری.جی.سندرس ( Henry G. Sanders ) در نقش رابرتی :

او آهنگر و اسب نگه دار دهکده است که رنگین پوست(سیاه پوست ) است که به همراه همسرش گریس زندگی میکند . آنها بچه دار نمی شوند به همین خاطر یک پسر بچه به نام آنتونی” با بازی برندین جفرسون ” در فصل ۴ و “با بازی براندون هموند” در فصل ۵و ۶ که بیمار است را به فرزندی می پذیرند ولی بعد مدتی او میمیرد . زمانی که اواخر سریال قصد بازگشت به بوکس دارد و این باعث ناراحتی و خشم گریس میشود زیرا ضربات بوکس می تواند منجر به مرگش شود به همین خاطر تهدید به طلاق میکند . بعد این که از ماجرای بوکس خلاص میشود با هم آشتی میکنند .

جنیل الن(Jonelle Allen) در نقش گریس :

همسر رابرتی و رستوران دار دهکده. آنها یکی از دردناک ترین اتفاقات سریال رو رقم زدن . آن هم حمله ی گوکلاسکلان ها (نژاد پرست های افراطی که هنوز در آمریکا هستند) به این زوج بود . کوتاه کردن وحشیانه موی سر گریس تا قصد به اعدام رابرتی و جلوگیری دکتر مایک و سخنرانی برای مردم و مفتضح کردن رئیس نژاد پرستان که یکی از روسای بانک دنور بود . گریس با مایکلا ،دوروتی و مایرا دوست صمیمانه ای برقرار میکند .

بن مورفی(Benjamin Edward Murphy) در نقش ایتان کوپر : پدر متیو، کالین ، برایان ؛ داستان این که او که بود مفصل در معرفی پسرش برایان مطرح شد که میتونید بالاتر مشاهده کنید.

جنیفر یانگز (Jennifer Youngs )در نقش اینگیرید : دختر سوئدی مهاجر و نامزد متیو ؛ داستان او هم در معرفی متیو بالاتر میتونید مشاهده کنید.

هلن اودی (Helene Udy) در نقش مایرا بینگ: همسر سابق هورس بینگ ؛ داستان او را میتونید در معرفی هورس که بالاتر است ببینید .

باربارا بابکوک (Barbara Babcock) در نقش دوروتی جنیگز :

او خواهر زن لورن برین است که از آزار شوهر مستش به او پناه می آورد ولی شوهرش قسم میخورد دیگر الکل مصرف نکند. او که به شوهرش علاقه دارد قبول می کند و با او برخلاف مخالفت های لورن میرود(لورن حتی مخالف ازدواج آنها بود) بعد مدتی با صورت و بدنی زخمی برمیگردد . متوجه میشیم شوهرش سرحرفش نمانده بعد مدتی دوباره مصرف کرده و او را به شدت کتک زده و با هم درگیر شدند. مدتی نمیگذرد که همسایه آنها با جنازه ی شوهر دوروتی می آید و به او اتهام میزند که قاتل است ! تمامی اهالی دهکده به جز دکتر مایک می پذیرن! او پیگیر میشود و معلوم میشود که شوهرش نه با ضربه او بلکه براثر مصرف زیاد از حد الکل مرده است! نجات از مرگ دوستی آنها را تا پایان سریال تقویت می کند !

داستان های عاشقانه او هم بالاتر و قضیه ی مثلث عشقی و ازدواج او را بالاتر میتونید پیدا کنید.

جورجان جانسون(Georgann Johnson) در نقش الیزابت کوئین :

مادر دکتر مایک و چهار دختر دیگه!او و دخترش رابطه ی آن چنان خوبی با هم ندارند! بهتر بگم اختلاف نظر و سلیقه دارند اما رفته رفته با هم خوب میشوند . او اوایل فرزندخونده های دخترش را نمی پذیرفت ولی با مرور زمان به آنها اجازه داد به او بگویند مادر بزرگ . مخالف ازدواج دخترش با سالی بود . از او بدش نمی آمد حتی خوشش می آمد به یاد همسر مرحومش هست ، نظرش این بود دختر ناز پرورده اش مناسب ازدواج با شخصی همچون سالی نیست ولی از پس علاقه ی دخترش و سالی برنیامد و او را قبول کرد . زمانی هم که نوه اش در شرف به دنیا آمدن دکتر اندرو کوک رو آورد که دخترش هم زیاد کارنکند هم در زایمان به او کمک کند . زمانی هم که سالی دچار دردسر شده بود به همراه دو دخترش به نزد او آمد که به آنها سر بزند . آخرین بار بدترین زمان ممکن برای آمدن و درست زمانی که بیماری مهلک و واگیر در دهکده شایع شده بود بیمار میشود و بعد مدتی جان میسپارد.

الی میلس (Alley Mills) در نقش مارجری کوئین : یکی از خواهران دکتر مایک و مطلقه…

الینور دوناهو (Mary Eleanor Donahue)در نقش ربکا کوئین دیکسون : یکی از ۴ خواهر دیگه دکتر کوئین . او به همراه مارجری و مادرش چندین به بار به خواهرش سر زد . او مهربان ترین خواهر مایکلاست .

میشله بونیلا (Michelle Bonilla ) فصل ۵ و آلکس منسس (Alex Meneses) فصل ۶ در نقش ترسا مورلاس اسلیکر ؛

معلم دهکده است که با شوهر آمریکای لاتین تبارش به دهکده میان ولی طی حادثه ی ناگهانی دردناک شوهرش به دلیل خونریزی شدید. اواخر سریال جیک اسیلکر با کمک برایان به او نزدیک شده از او خواستگاری میکند و با هم ازدواج میکنند.

آخرین شخصیتی که معرفی میکنم برای من منفورترین شخصیت هست که بسیار بدجنس و بد ذاته ، البته به نظر من ! بارها بارها روی اعصاب سالی میره و یکبار سالی نصفه و نیمه توی جنگل از خجالتش درمیاد چون حقش بود و داشت تحقیرش میکرد . اون شخصیت کسی نیست جز:

جیسون لیلند ادمز(Jason Leland Adams)در نقش پرستون :

بانکدار و هتلدار شهر : او دارای سه برادر دیگر است . عاشق رقابت ، پول ، تحقیر کردن مردم و لجاجت است. او حتی برای رسیدن به منافعش به محیط زیست(یک درخت کهن سال)که مردم دهکده با آن خاطره دارند هم نمیخواهد رحم کند ولی با مبارزه مردم از جمله سالی و مایکلا شکست میخورد و نفرتش نسبت به سالی بیشتر میشود . به طور کلی آدمی مزاحم است که هیچگاه کار خوبی از او سر نمیزند!

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دسته‌ها