سینما آکادمی | شماره چهارم: انواع پلان در سینما (قسمت سوم)

[ad_1]

در سری نوشتارهای پرونده «سینما آکادمی» سعی بر آن است تا با بیان و زبانی ساده به شرح اصطلاحات سینمایی بپردازیم، از میزانسن، دکوپاژ و ترکیب‌بندی گرفته تا فرم، تکنیک و هر آنچه در «هنر سینما» به‌کار گرفته می‌شود. در سومین شماره از این پرونده به انواع نماها (پلان‌ها) در سینما خواهیم پرداخت.

اگر یک فیلم سینمایی و داستان آن را به یک «مقاله» تشبیه کنیم، هر پلان یا نما کاربرد یک «کلمه» را در این متن خواهد داشت. با اتصال پلان‌ها (کلمات)، یک صحنه (پاراگراف) و از توالی صحنه‌ها، سکانس (فصل یا بخش) ایجاد خواهد شد. با توجه به این توالی، می‌توان به اهمیت هر یک از این عناصر پی برد. نوع و اندازه یک نما به‌خودی‌خود دربرگیرنده کارکردی دراماتیک و مفهومی خاص می‌باشد. درنتیجه اهمیت انتخاب جزئیات یک پلان توسط کارگردان مشهود است. در این مطلب به نماهایی اشاره خواهیم کرد که در هنر سینما متداول‌تر می‌باشند.

۱- نمای معرف

این نوع پلان غالباً به صورت «لانگ شات» در ابتدای سکانس به‌کار رفته و مخاطب را از تغییر مکان آگاه می‌کند یا به نوعی می‌توان گفت نقش فضاسازی را بر عهده دارد. از دیگر کاربردهای نمای معرف این است که برای اتصال سکانس‌های مختلف فیلم مورد استفاده قرار می‌گیرد. استاد این نوع نما را «آلفرد هیچکاک» می‌نامند که از این نما به بهترین شکل جهت فضاسازی استفاده می‌کرده است.

نمای معرف از فیلم «روانی» به کارگردانی «آلفرد هیچکاک»

مثال: به طور مثال در سکانسی که یک گفت‌وگو در حال شکل‌گیری است ابتدا یک نمای دور (لانگ شات) دیده می‌شود که مکان کارارکترها و نحوه قرارگیری آنها را نسبت به هم مشخص می‌کند (به این نما، «نمای مادر» نیز گفته می‌شود). نمای بعدی یک مدیوم شات (نمای متوسط) خواهد بود که دو نفر در یک سوی میز نشسته‌اند و به بیرون کادر نگاه می‌کنند. به دلیل آنکه در نمای قبلی از نحوه قرارگیری کاراکترها باخبر شدیم، می‌توان تشخیص داد که آنها در حال مشاهده فرد سوم هستند. نماهای بعدی می‌تواند «مدیوم کلوزآپ» طرفین صحبت باشند. این نوع معرفی مکان و سوژه‌ها و نزدیک شدن تدریجی به آنها در پلان‌های بعدی، شیوه مرسوم روایی «سینمایی کلاسیک هالیوود» است و به آن قاعده «نمای مادر» گویند.

۲- نمای معرفی

اولین نمای گرفته‌شده از کاراکتر اصلی فیلم را گویند که در این نما وی برای اولین بار به مخاطب نشان داده می‌شود. این نما تأثیر زیادی بر تماشاگر خواهد داشت و باعث می‌شود از آن پس موضع‌گیری خاصی نسبت به کاراکتر (مثلا پ روتاگونیست یا قهرمان) فیلم داشته باشد.

۳- نمای اصلی / Master Shot

به این نما، نمای پوششی (Cover Shot) نیز گفته می‌شود. نمایی است از یک صحنه و نشانگر تمام کنش صحنه، یعنی اندازه آن غالباً «لانگ شات» است. در سینمای کلاسیک اغلب، نمای اصلی هر صحنه در ابتدای شروع صحنه می‌آمد (نمای معرف). نمونه این نما را می‌توانید در آغاز فضاسازی فیلم «مرد عوضی» ساخته «آلفرد هیچکاک» دید.

the wrong man

مستر شات از فیلم «مرد عوضی» (مرد اشتباهی) به کارگردانی «آلفرد هیچکاک».هدف این نما که ابتدای سکانس آمده، فضاسازی است (همانطور که می بینید تمام کنش صحنه در نما مشهود است).

۴- نمای نقطه دید (P.O.V)

به نمایی که دوربین در چشم یک ناظر مشخص قرار گرفته و آنچه را که او می‌بیند، نشان می‌دهد (از نوع نمای ذهنی یا سوبژکتیو) نمای نقطه دید گویند. مثلا هنگامی که کاراکتر (بازیگر) به نقطه‌ای نگاه کند و سپس دوربین تصویری را که او می‌دیده، نشان دهد، به آن نمای «نقطه دید» یا P.O.V می‌گویند. «آلن رنه» و «آلفرد هیچکاک» در فیلم‌هایشان از نماهای نقطه دید زیاد استفاده کرده‌اند. از بهترین نمونه‌های استفاده از این نما را می‌توان در دو فیلم «مرد عوضی» (مرد اشتباهی) و «پنجره عقبی» ساخته «آلفرد هیچکاک» دید.

rear window

نمایی از «جیمز استوارت» در فیلم «پنجره عقبی» به کارگردانی «آلفرد هیچکاک». در این نما کاراکتر نشان داده شده و در تصویر بعد، چیزی که او در دوربین می بیند (نمای POV) به ما نشان داده خواهد شد.

rear window

تکنیک «نقاب گذاری» توام با نمای POV (در ادامه تصویر قبل). تکنیک نقاب گذاری این چنین به ما نشان می دهد که نمای مذکور از داخل دوربین است (همین تکنیک برای نگاه از داخل قفل در نیز استفاده می شود).

۵- نمای پانورامیک

این پلان، حاصل چرخش (غالبا آرام) دوربین روی یک چشم‌انداز وسیع است. این نما معمولاً به عنوان نمای معرف استفاده می‌شود. از موارد متداول استفاده از این نما می‌توان به حرکت عمودی دوربین به سمت پایین یا بالا (اصطلاحاً به این حرکت، «تیلت» کردن گویند.) بر روی ساختمانی بلند جهت نمایش ارتفاع آن و یا حرکت افقی (اصطلاحاً به این حرکت، «پَن» گویند) برای القای عظمت محیطی مانند صحرا یا دریا (دارای گستردگی بیش از یک قاب ثابت) استفاده کرد.

پیوست: زاویه لوانگل و های‌انگل

در سینما، محل قرارگیری کاراکترها در کادر و زاویه دید آنها به یکدیگر، بسیار مهم است. گاهی تماشاگر به عنوان ناظری از بیرون کادر به وقایع نگاه می‌کند (شاهد بر واقعه) و گاهی در بطن واقعه (حاضر در صحنه). حتی گاهی مخاطب به شکل مستقیم مورد خطاب واقعه می‌شود (مخاطب در اِشِل کاراکتر). در نتیجه می‌توان گفت موقعیت کاراکترها تصویر را معنادار کرده و زاویه نگاه و محل ناظر در القا مفهوم و وصف فضا مؤثر است.

زاویه های‌انگل (زاویه دید از بالا): گاهی زاویه و محل قرارگیری دوربین به گونه‌ای است که گویی مخاطب از بالا بر واقعه ناظر است. در این حالت، ناظر از بالا به کاراکتر نگاه می‌کند و فضا وصف می‌شود.  کاربرد این زاویه دوربین، اغلب باعث مغلوب شدن کاراکتر توسط ناظر و تضعیف ارزش او می‌شود (به طور مثال جهت نشان دادن استیصال کاراکتر). همچنین گاهی نگاه از بالا باعث برتری و عظمت افراد نگاه‌کننده و حقارت افراد نگاه شونده می‌شود.

psycho

نمای های‌آنگل در فیلم «روانی» به کارگردانی «آلفرد هیچکاک». در این نما کاراکتر مغلوب نشان داده شده که کمی جلوتر نیز اتفاقی ناگوار برای او می افتد.

زاویه لوانگل (زاویه دید از پایین): از نظر روانشناسانه، کاملاً مخالف با های‌انگل است. در این حالت ابهت، قدرت و سلطه کاراکتر نمایان می‌شود. این نوع از زاویه دوربین در فیلم‌های ژانر «گنگستری» و ژانر «وسترن» بسیار پرکاربرد بوده و اغلب جهت نشان دادن برتری و عظمت قهرمان استفاده می‌شود.

the searchers

نمای لوانگل از «جان وین» در فیلم «جویندگان» به کارگردانی «جان فورد». در این نما هدف، افزایش ابهت و قدرت قهرمان فیلم است.

نقل شده از گیمفا

[ad_2]

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دسته‌ها