قسمت ۱۰۴ روزی روزگاری در چوکوروا Bir Zamanlar Çukurova

قسمت ۱۰۴ روزی روزگاری در چوکوروا Bir Zamanlar Çukurova ، خوب ورودی قوی و داستان عالی برای فصل جدید آماده شده و حوادث دومینو وار شروع شده …

قسمت ۱۰۴ روزی روزگاری در چوکوروا Bir Zamanlar Çukurova که تیزر آن را می توان به طور کامل از این لینک تماشا کرد ؛ صبر و زمان جنگجویان بسیار قوی هستند ، قسمت ۱۰۴ پنجشنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۲۰ به وقت محلی از ای تی وی پخش خواهد شد .

تیزر قسمت ۱۰۴ را می توان از این لینک تماشا کرد 

اولین قسمت از فصل جدید سریال پخش شده و هنوز در نتیجه ریتینگ ظاهر نشده است .

اما آنچه در قسمت قبلی ( صد و سوم ) شاهدش بودیم 

در میان شعله های آتش اطراف عمارت یامان ها ، همه مردم چوکوروا ، به ویژه زولیخا و فیکرت ، جستجوی دمیر را آغاز می کنند. در حالی که فیکرت تلاش زیادی می کند تا مجروحان را به بیمارستان برساند ، زولیخا فکر می کند که این حمله خیانت آمیز توسط یک دشمن انجام شده است و می خواهد با دادستان ملاقات کند. با این حال ، اومیت پس از همه رنج ها آرام نمی گیرد. او با اظهارات تکان دهنده خود به دادستان ، زولیخا و فیکرت را در وضعیت بسیار سختی قرار می دهد. اگرچه فیکرت در ابتدا مردد است ، اما سرانجام نام هاکان را به زولیخا می دهد و می گوید که ممکن است این حمله را انجام داده باشد.

چه کسی مانع طرح انتقام هاکان و عبدالقادر میشود؟

هاکان گاموش اوغلو که با آتش انتقام به شهر آمده بود ، آماده انتقام برادر مرده اش ارکان است. تاجر ثروتمند هاکان ، که پیش از این با دمیر همخوانی داشت ، اکنون قصد دارد شهرت خود را به دست آورد و تعادل را در چوکوروا تغییر دهد. هاکان به همراه عبدالقادر ، که پرونده ای حل نشده با عدنان و دمیر یامان دارد ، قدم به قدم انتقام خود را برنامه ریزی می کند و شروع به مشاهده عمارت یامان ها می کند. با این حال ، هدف هاکان و عبدالقادر نام غیر منتظره دیگری است.

گلوله اسلحه زولیخا به اومیت اصابت می کند!

زولیخا برای شناسایی جسد پیدا شده فراخوانده می شود. ضربه ای به زولیخا ، که با درد خود دست و پنجه نرم می کند ، از سمت اومیت می آید. اومیت ، عدنان را می رباید و فکر می کند که او مکان دمیر را از زولیخا فهمیده. زولیخا ، در پی کاری که اومیت انجام داده است ، اسلحه خود را برداشته و با او روبرو می شود. در جریان نبرد بین آنها ، اومیت مورد اصابت گلوله قرار می گیرد. زولیخا وحشت زده است. علاوه بر این ، آنها از شخصی که از دور آنها را تماشا می کند بی خبر هستند.