ماجرای واقعی‌بودن «زالاوا» و همکاری با آیدا پناهنده از زبان ارسلان امیری

ارسلان امیری، کارگردان «زالاوا» که در سی و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر پنج جایزه که شامل سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه، بهترین کارگردان (فیلم اول)، بهترین بازیگر مرد (نقش مکمل)، بهترین صدابرداری، دیپلم افتخار بهترین فیلمبرداری را به دست آورد، به عنوان یک کارگردان فیلم اولی خوش درخشید و مهارت خود را نشان داد.

به بهانه دریافت دو سیمرغ توسط ارسلان امیری، به گفت و گو با این هنرمند پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

شما امسال در سه فیلم «زالاوا»، «گیجگاه» و «تی تی» در حال رقابت با خودتان بودید، هر سه فیلم هم در ژانرهای متفاوت بود، در مورد تفاوت این ژانرها بگویید.

درست است که هر سه فیلم سبک‌های متفاوتی دارند اما همه آنها قصه‌گو و راوی هستند و در همین زمینه کار کرد هر سه شبیه هم است و خیلی تفاوتی ندارند، چون قرار است همه آنها قصه‌ای را روایت کنند و زبان سینما باشند و مخاطب را تحت تاثیر قرار دهند.

در «زالاوا» سراغ یک سوژه سخت و فضایی نامتعارف رفتید. چطور شد که برای فیلم اول این فیلمنامه را انتخاب کردید؟

موضوع و قصه «زالاوا» را همیشه دوست داشته‌ام و زمان طولانی بود که می‌خواستم آن را بسازم چون تبدیل به دغدغه ذهنی‌ام شده بود و درواقع تصمیم گرفتم اگر قرار است یک فیلم بسازم و بمیرم، بهتر است چیزی را بسازم که شبیه به خودم باشد و آن را خیلی دوست داشته باشم و حالا  این حس را نسبت به «زالاوا» دارم.

نسخه اولیه فیلمنامه «زالاوا» از سال ۹۲ نوشته شد و من از همان زمان دوست داشتم که این کار را بسازم. در کل به سینمای بین ژانری و هیبریدی علاقه دارم و این موضوع را از دل خاطراتی که سینه به سینه از اجداد ما به ما رسیده بود الهام گرفتم، به آن پرداختم و از آن یک داستانی خیالی، با مردمان خیالی و در یک منطقه خیالی نوشتم. برای اینکه بتوانم به آن مضمون فیلم برسم بهترین ژانری که می‌شد برایش در نظر گرفت نوعی ژانر وحشت معمایی، با اندکی کمدی بود که فیلمنامه به مرور براساس آن نوشته شد. 

فکر می‌کنید فیلم «زالاوا» خیلی شبیه خودتان است؟

بله، خیلی.

این شباهت بیشتر از لحاظ شخصیت پردازی است یا داستان و روایتی که در فیلم است؟

به لحاظ این دلیل که فیلم بین ژانری است و مضمون و نوع تاثیر حسی که بر مخاطب می‌گذارد و نوع بیان سینمایی که دارد احساس می‌کنم به چیزی که در ذهنم است خیلی شباهت دارد.

جایی در تبلیغات فیلم به واقعی بودن بخشی از داستان نیز اشاره می‌کنید.

این که ما ذکر کردیم نیمی از این داستان واقعی است در واقع منظورمان همان ایهام واقعی بودن و ترسناک بودن است. واقعی بودن دقیقا به این معنی است که این احتمال همیشه و در طول تاریخ وجود داشته که چنین چیزهایی منجر به یک واقعیت عینی شود و چنین اتفاقاتی در زندگی مردم تمام مردم دنیا به نوعی افتاده است.

قصه فیلم در بستر دلهره و در یک روستای پر رمز و راز در غرب کشور اتفاق می‌افتد چرا سراغ یک روستای کردنشین رفتید و اساسا چه منطقی برای تعریف کردن قصه در آن منطقه جغرافیایی داشتید؟

این داستان می‌تواند در هرجای دنیا اتفاق بیفتد. اساسا یکی از جذابیت‌های این موضوع برای من جهان‌شمول بودن آن است. ربطی به کردستان و یا هر منطقه دیگری ندارد. اما از آنجایی که من کرد هستم و دوست دارم به زبان کردی فیلم بسازم تصمیم گرفتم که «زالاوا» را در آن سرزمین مقابل دوربین ببرم.

«زالاوا» در واقع یک فیلم دلهره‌آور است اما ژانرش اساسا وحشت نیست. هیچ‌وقت نمی‌خواستم یک فیلم ژانر وحشت، دلهره‌آور، رمانتیک یا کمدی کامل بسازم.بلکه در واقع ابزارهایی که سینمای بین ژانری به من می‌دهد امکانات و چند کلید است که من می‌توانم آن‌ها را بزنم مقدار عشق، وحشت، کمدی و… را برای هدفی که دارم کنترل کنم. قصدم این است که در انتها هیچ یک از ژانرها به پایان خودشان نرسند اما فیلم انسجام داشته باشد و موضوعش ذهن مخاطب را درگیر کند و به نوعی آگاهی‌بخش باشد.

در فیلم از دو زبان استفاده کردید کمی در این‌باره توضیح دهید.

زبان کردی یکی از زبان‌های اصیل است که بسیاری از واژه‌های آن دست‌نخورده باقی مانده است. من خودم کرد هستم و این زبان را بسیار دوست دارم. زبان کردی امکانات زیادی می‌دهد که خلق فضا و اتمسفر داشته باشم و در عین حال به قومیت و ریشه‌ای که خودم هستم وفادار بمانم.

از آنجایی که سینما یک زبان است و از زبان گفتاری استفاده می‌کند بدیهی است که من فکر کردم در منطقه زادگاهم و با این زبان می‌توانم یک قصه خیالی و فانتزی بگویم که در واقع الگویی برای همه جا باشد. یک نکته دیگر که درباره فیلم وجود دارد این است که «زالاوا» لزوما مربوط به فرهنگ کردستان نیست. ما اشاره کردیم آن قومی که می‌بینید خیالی است، از جایی از شرق به غرب آمده‌اند، با خودشان باورهایی آورده‌اند و تحت تاثیر مردمان دیگر قرار گرفته‌اند. در فیلم بارها اشاره می‌شود که این قوم نادر هستند و هیچکس شبیه آن‌ها نیست. به این خاطر که به وجهه نمادین فیلم اشاره کنیم تا به حرف و درون‌مایه فیلم برسیم.چه طور شد که با همکاری دو نویسنده خانم این فیلمنامه را نوشتید؟

با آیدا پناهنده سال‌هاست که کار می‌کنم. ما فیلمسازی را با هم شروع کردیم، گام‌به‌گام پیش رفتیم و مسیر فیلمسازی را با هم طی کردیم. طرح اولیه فیلمنامه را با هومان فاضل صحبت کردم، او اولین کسی بود که طرح ناتمام و ایده را برایش مطرح کردم. یک سالی با هم کار کردیم و او درگیر پروژه شد و یکی دو سال بعد را نیز با آیدا پناهنده کار کردم. درنهایت این اواخر نیز با تهمینه بهرام همکار شدم که فیلمنامه تکمیل و به اینجا رسید.

برای اکران فیلم‌هایتان چه برنامه‌ای دارید؟

بسیار دوست دارم فیلم من بجای اینکه در زمان کوتاه در تعداد زیادی سینما به نمایش گذاشته شود، در سینماهای معدود اما در طولانی‌مدت اکران شود. «زالاوا» فیلمی مخاطب پسند و ژانری است و برای مردم ساخته‌شده و امیدوارم در چرخه اکران همه امکان تماشای فیلم را پیدا کنند.

 امسال خوشبختانه یا متاسفانه بخش نگاه نو برداشته شد و فیلم شما هم اولین ساخت سینمایی بلندتان بود فکر می‌کنید این اتفاق مفید بود و یا به دیده شدن کار شما کمکی کرد؟

خیلی تفاوتی را ایجاد نکرد، سالهای قبل هم بخش نگاه نو وجود داشت و در عین حال چند فیلم می‌توانستند در بخش سودای سیمرغ رقابت کنند، بنابراین از نظر من در کلیت جشنواره تغییر اساسی ایجاد نکرده است. اما موضوعی که وجود دارد کرونا است که باعث شد نتوانیم هنگام دیدن فیلم ارتباط تنگاتنگی با مردم داشته باشیم.

فکر می‌کنید سیمرغی که به «زالاوا» رسید درست داوری شد؟

بله.

بین این سه فیلم شانس کدام را برای دریافت سیمرغ بهترین فیلمنامه بیشتر می‌دانستید؟

هر سه فیلم شانس بالایی برای دریافت فیلمنامه داشتند.

خودتان این سبک از عاشقانه‌ای که در «گیجگاه» از حامد بهداد دیدیم را تجربه کردید؟

من بعید می‌دانم کسی عشق را تجربه نکرده باشد، در واقع فکر می‌کنم کسی که عشق را تجربه نکرده باشد یا در تیمارستان است یا از غصه مرده، بله همه ما عشق را تجربه می‌کنیم و روی کارهایمان تاثیر گذار است و تاثیر عشق در این کار هم بی تاثیر نبود.

شما هم در «زالاوا» و هم در «تی تی» با همسرتان، آیدا پناهنده، در نویسندگی همکار بودید.

بله.

فیلم «تی تی» و نوشتن فیلمنامه برای خانم پناهنده با خط فکری که دارند برای شما مشکل نبود؟

«تی تی» ویژگی خاصی دارد، مثل بقیه کارهای خانم پناهده، ویژگی شخصی و نگاه و جهان بینی مخصوص خود را دارد و من به عنوان فیلم‌نامه نویس و همکار تلاش کردم که به نگاه خانم پناهده نزدیک باشم.

پیش بردن همزمان سه فیلمنامه برای شما سخت نبود؟

خیر، چون قصه گفتن و روایت کردن کار من است و همزمان در حال نوشتن سه فیلمنامه دیگر هم بودم، که البته هنوز ساخته نشده‌اند.

حالا که کارگردانی را تجربه کردید، فعالیت در فضای فیلمنامه نویسی را ترجیح می‌دهید یا کارگردانی؟

کارگردانی بسیار راحت‌تر از فیلمنامه‌نویسی است. شما در مقام کارگردان یکسری سرگروه دارید که کارشان را انجام می‌دهند و کارگردانی برای من که با فیلمنامه‌نویسی و تدوین سینما را شروع کردم بسیار آسان‌تر است. از نظر من فیلمنامه‌نویس تنهای تنهاست و از هیچ، قصه می‌سازد و این بسیار رنج‌آور است. اما از سوی دیگر در موقعیت کارگردان، باید هرلحظه آماده پاسخگویی به همه را داشته باشید و مسئولیت همه کارها با شماست و اگر آمادگی لازم را داشته باشید و مسئولیت‌پذیر باشید می‌توانید به‌راحتی از پس کار برآیید.

به عنوان یک هنرمند فکر می‌کنید برگزاری جشنواره ایده خوبی بوده است؟

قطعا ایده خوبی بوده است، بالاخره باید با حفظ پروتکل‌ها چراغ سینما روشن باشد همان طور که چراغ کسب و کار در همه جای ایران روشن است و همه نهادها فعالیت می‌کنند پس چرا سینما از آنها جدا باشد در حالی که بسیار امن‌تر است و با حفظ پروتکل‌ها می‌توان با امنیت بیشتری چراغ سینما را روشن نگه داشت.

– خبرآنلاین

نقل شده از گیمفا

[ad_2]
قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دسته‌ها