[ad_1]
Judas and the Black Messiah «یهودا و مسیح سیاه» فیلمی است که هم در دوران مناسبی منتشر میشود و هم مناسب تمام دورانهاست، اما قصد ندارد رویدادهای امروزی را با شخصیتهای تاریخی مرتبط کند، رویکردی که اسپایک لی در آثارش به خوبی از آن بهره برده است. در عوض، روایت شاکا کینگ، نویسنده و کارگردان این فیلم از لحظات پایانی زندگی کوتاه فرد همپتون کاملا در فضای سیاسی اواخر دهه ۱۹۶۰ جریان دارد. شرایط آمریکا نسبت به آن دوران تغییر چندانی نکرده و به همین دلیل درک وقایع آن دوران خیلی دشوار نیست.
همپتونِ انقلابی زمانی به دلیل اعتقادات خودش کشته شد که افبیآی از نفوذ او در جامعه به وحشت افتاده بود. داستان او به خوبی در تاریخ ثبت شده است و با اینکه واقعیتها را میدانیم، اما این فیلم یک مطالعه شخصیتی جذاب است که با بازی عالی و بیعیب و نقص دنیل کالویا همراه شده است. داستان جدیدی که فیلم روایت میکند ماجرای ویلیام اونیل (لاکیث استنفیلد) است، یک سارق ماشین که به خبرچین افبیآی تبدیل شده و به حزب پلنگ سیاه نفوذ میکند. در حالی که همپتون به جرم سرقت بستنی به زندان فرستاده شده بود، اونیل به عنوان کاپیتان امنیتی حزب پلنگ سیاه انتخاب شد.
همپتون، رهبر جوان و کاریزماتیک به یک راننده نیاز دارد و مامور افبیآی روی میچل (جسی پلمونس) اطمینان حاصل میکند که اونیل راننده همپتون میشود. در همین حین، اونیل شاهد قدرت بلندپروازانه همپتون است که به عنوان یک پیامبر و سرپرست از محله دیدن میکند و یک کلینیک برای مردم میسازد. در یک سکانس او به نشست کوکلاکسکلن حمله میکند و با سفیدپوستان بیچارهای که آنها هم توسط نظام مورد سوءاستفاده قرار گرفته و پلیس رفتار خشونتآمیزی با آنها داشته، همدردی میکند.
این فیلم نگاهی به دورهای کوتاه اما مهم در تاریخ حزب پلنگ سیاه دارد، که در آن شاهد انقلابیهای بیمیل و پلیسهای دلسوز هستیم. مثلا میچل با بازی پلمونس که وقتی رئیس افبیآی جی ادگار هوور (مارتین شین) از او میپرسد اگر دخترش با یک مرد سیاهپوست به خانه بیاید او چکار میکند، نمیداند چه پاسخی بدهد.
این فیلم، سیاست پلنگ سیاه را کاملا به تصویر میکشد و رویکردی را انتخاب میکند که سرراست و مبتنی بر حقایق است، به جای اینکه تلاش کند یک ماجرای امروزی را به داستان اصلی تحمیل کند. اما با توجه به اینکه قبل از تماشای فیلم، ماجرای اصلی را میدانیم، در دورانی که پلیس آمریکا اول شلیک میکند و سپس سؤال میپرسد، اجرای چنین ترکیبی کاملا منطقی است. سرانجام برخی از اعضای پلنگ سیاه قانون را به دست خود گرفتند و فیلم چرخه طولانی خشونتی را به تصویر میکشد که یادآور فیلم کوتاه Elephant ساخته آلن کلارک در سال ۱۹۸۹ درباره دردسرهای ایرلند شمالی است.
با وجود چند اشتباه از جمله رفتار مبهم اعضای پلنگ سیاه با زنان حزب در بخشهای ابتدایی فیلم، از جمله رابطه بیش از حد کوتاه همپتون با دبرا جانسون (با بازی دومینیک فیش بک)، Judas and the Black Messiah یک مطالعه شخصیتی جذاب درباره مبارزه با قدرت حاکم و ایستادگی در برابر ظلم است.
نقل شده از گیمفا
[ad_2]