[ad_1]
معتقدم اصولاً «تأویل» سینما -و هنر- را نحیف و ذلیل میکند زیرا که «وجود» را در جهانِ «مفروضات» وارد کرده و با نمادپردازیهایی بشدت خوداگاهانه، هستیِ یک شئ یا مهمتر از آن «انسان» را از اصالتِ وجود و قائم بر ذات بودنش دور میکند؛ به این صورت که «جزء» (مثلا فردیت) از شاخصهٔ ذاتیاش تهی شده و نماینده یک «کلّ» (مثلا اجتماع) میشود، «کلی» که وجود و حضور آن نه با مصالحی مستقیم، نقد و مطلق بلکه با ملعبههایی غیرمستقیم، استقراضی و بشدت نسبی و متزلزل بنا میشود. حال آثاری که چنین رویهای را در مدیوم سینما پیش میگیرند پیرامون گرهگشاییشان پس از مرحلهٔ تأویل، دگر ارزش و بهایی حتی باسمهای از خود ندارند زیرا که مخاطب -تفسیرگرا- «جزءِ» را در فیلمِ تأویلی کشف کرده و در مصداقی خارج از فیلم آنهم در شمایلی نسبی و ابزاری از آن استفاده میکند و در نتیجه کارکرد فیلم -و سینما- میشود در حد ابزارآلاتی بصریشده که وامدار هر چیزی میتوانند باشند الّا خودِ مدیومِ زنده و هنریِ سینما.
کیفیت ۷۲۰
کیفیت ۴۸۰
نقل شده از گیمفا
[ad_2]