نقد و بررسی فیلم Climax: فیلم جدید گاسپار نوئه شما را به وجد می آورد!

تا چند سال پیش سکانس هایی که با یک شات طولانی فیلمبرداری می شدند خیلی موردتوجه قرار می گرفتند. امروزه ظهور دوربین های دیجیتالی باعث شده این قضیه آنقدر جذاب نباشد. درست است که فیلمبرداری سکانسی طولانی به صورت یکجا درخواست زیادی از بازیگران و فیلمبردار است، اما چون امروزه خیلی شاهد چنین صحنه هایی هستیم دیگر عده‌ی زیادی از تماشای آن ها هیجان زده نمی شوند. اما هنوز هم استثنائاتی وجود دارند،‌ جایی که سازندگان خلاق تلاش می کنند محدودیت ها را کنار بزنند. در ۷۱امین جشنواره فیلم کن دو فیلمساز دیدگاه تازه ای به این مفهوم را به نمایش گذاشتند، اولی بی گان (Bi Gan) است که در فیلم Long Journey Into Night (سفر دراز روز در شب) ساخته‌ی او شاهد سکانس ۵۵ دقیقه ای تک شاته هستیم (که البته در برخی نقاطش صحنه ها به هم متصل شده اند) و همچنین فیلم Climax(کلایمکس) ساخته‌ی گاسپار نوئه (Gaspar Noé) که حداقل شامل ۶ سکانس بدون کات است. اما همین فیلم Climax که یک روز پس از نمایشش در جشنواره فیلم کن توسط کمپانی A24 خریداری شد است که شما را به وجد می آورد.

داستان فیلم تقریبا ساده است. سال ۱۹۹۶ است و گروهی از رقاص ها کنار هم جمع شده اند تا توری در آمریکا برگزار کنند و نشان دهند نمایش رقص زیرزمینی در فرانسه چقدر قوی و پرقدرت است. این گروه شامل اعضایی بیست و چندساله از سیاهپوست ها و فرانسوی اسپانیایی هاست که یک آلمانی هم بین آن ها حضور دارد. اما فیلم با مصاحبه های ویدیویی از نامزدهای حضور در این گروه آغاز می شود که به سوالات کارگردان هنری امانوئل (با بازی کلود گاجان مول (Claude Gajan Maull)) پاسخ می دهند. این بخش فیلم آنقدر جذابیتی ندارد، اما به ما کمک می کند داستان این گروه بزرگ از شخصیت ها را قبل از شروع داستان اصلی بدانیم. سپس کم کم موسیقی شروع شده و رقصیدن آغاز می شود.

آثار قبلی نوئه مثل Enter the Void‌ (به خلاء وارد شو) و Love (عشق) شامل لحظات بصری شگفت انگیزی بودند. شاید بتوان به رفتارهای او انتقاد کرد، اما او قطعا دید ماهرانه ای دارد. وقتی فیلم پس از آن مصاحبه ها آغاز می شود شاهد نمای وسیعی هستیم که در آن گروه رقاصان در حال رقصیدن با ترانه ای خاص هستند. این صحنه شامل ۲۱ رقاص و یک موسیقی حداقل ۱۰ دقیقه ای است. شاید شما علاقه ای به رقص یا موسیقی هاوس نداشته باشید یا اصلا نوستالژی های دهه ۹۰ میلادی موردنظر شما نباشند، اما این فیلم قطعا به شما نشان می دهد خیلی از ترانه هایی که در فیلم های دیگر عاشق آن ها شده اید چقدر در مقایسه با ترانه های این فیلم سطحی بوده اند.

 

وقتی موسیقی تمام می شود گروه به خوشحالی پرداخته و مراسم پس از رقص آغاز می شود. آن ها به مدت چندین هفته در مدرسه ای شبانه روزی در ناکجاآباد زندگی و تمرین کرده اند و حالا قبل از ادامه‌ی سفرشان این فرصت را دارند تا به استراحت بپردازند. اینجاست که نوئه آن سکانس طولانی تک شاته را به نمایش می گذارد که در آن سعی می کند روابط بین شخصیت ها را بررسی کند و تقریبا به همه‌ی رقاص ها لحظه ای برای درخشش می دهد.

ما متوجه می شویم همگی این رقاص ها می خواهند با دیوید (با بازی رومین گی‌یرمیک (Romain Guillermic)) رابطه برقرار کنند و او هم از آن ها سوءاستفاده می کند. سلوا (با بازی سوفیا بوتلا (Sofia Boutella)) را می بینیم که متوجه نیست دیوید در حال خیانت کردن به اوست. دو زن به نام ایوانا (با بازی شارلین تمپل (Sharleen Temple)) و گزل (با بازی تیا کارلا شات (Thea Carla Schott)) ‌را می بینیم که در رابطه‌شان دچار مشکل شده اند. راکت (با بازی کندال ماگلر (Kendall Mugler)) ملکه‌ی رقص با کفش پاشنه بلند و یک خواهر و برادر را نیز می بینیم. همچنین پسر جوان امانوئل در ساختمان حضور دارد.

نوئه این نیمه از فیلم را به عنوان «بهشت» توصیف کرده و دوباره سکانس رقصی تک شاته از بالا به ما هدیه می دهد. همه‌ی اعضای گروه رقص لحظاتی برای درخشش در اختیار دارند و یکی از شخصیت ها توجه را بیشتر به خودش جلب می کند. سپس کارگردان این بخش از فیلم را با یک سری تیتراژ میان فیلمی به پایان می رساند. این یک نشانه گذاری خاص است چون پس از آن قرار است شاهد «جهنم» باشیم.

 

کسی که رقاص ها نمی دانند کیست داخل نوشیدنی های آن ها روانگردانی می ریزد و وقتی این ماده عمل می کند هر کسی با روشی متفاوت نسبت به آن واکنش نشان می دهد. برخی به طرزی وحشتناک، برخی مرگبار و برخی بی رحمانه. معمای خفیفی درباره‌ی کسی که روانگردان را در نوشیدنی ها می ریزد در داستان وجود دارد، اما این سرنوشت شخصیت ها در حال مبارزه با سرگیجه هایشان است که شما را جذب ادامه‌ی داستان می کند.

این کارگردان فرانسوی آرژانتینی هرگز فیلم را مثل کاری که در برخی فیلم های قبلی خودش انجام داده از دید شخصیت ها نشان نمی دهد. او در اینجا فقط آن ها را در میان ترسشان دنبال می کند. این یعنی دوباره شاهد سکانس های طولانی که حدود ۲۰ دقیقه طول می کشند خواهیم بود، جایی که او دوربین را به تمام زوایا می چرخاند تا فضای پارانویایی که شخصیت ها در آن غوطه ور شده اند را به نمایش بگذارد.

این بخش همچنین قسمتی از فیلم است که ممکن است برخی را آزار دهد. جلوه های بصری، طراحی صدا و واکنش های بسیاری از شخصیت ها خیلی شدید و خشن است. نکته‌ی دیگر اینکه پسر امانوئل همچنان در ساختمان است و اینکه چطور وارد این قضایا می شود باعث بهت و حیرت بیشتری می شود. همین جای فیلم است که چشم انداز نوئه کمی از او فاصله می گیرد. سکانس ها آشفته و گاهی پایان ناپذیر به نظر می آیند. این قضیه گاهی عمدی است و کاملا مشخص است باعث واکنشی منحصر به فرد و خاص می شود، اما وقتی بالاخره همه چیز آرام می گیرد کمی آسوده خاطر می شویم.

در این فیلم شاهد نورپردازی شگفت انگیزی توسط Benoit Debie همکار سینمایی همیشگی نوئه و هنرمندی Nina McNeelly رقاص لس آنجلسی هستیم. نوئه همچنین از یک دی‌جی فرانسوی برای انتخاب بازیگران گروه رقاص زیرزمینی کمک گرفته که بوتلای مستعد که بیشتر از آن ها تجربه بازیگری دارد آن ها را رهبری می کند. در فیلم همچنین موسیقی متن های جذابی مثل Supernature از Serrone و Pump Up The Volume از M/A/R/R/S/ را می شنویم.

تنها نقدی که می توان به فیلم Climax کرد این است که قطعا پس از تماشای آن کمی استراحت کرده و دوباره دوست دارید آن را تماشا کنید. شاید یکبار دیگر پس از آن هم این اتفاق بیفتد.

امتیاز مخاطبان IMDB

۷.۳
خوب !
قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دسته‌ها