نگاهی به فیلم Hustlers – آریامووی

[ad_1]


روزنامه نگاری به نام جسیکا پریسلر در سال ۲۰۱۵ ، مقاله ای در مجله نیویورک منتشر کرد که با جنجال زیادی همراه بوده و بسیار محبوب شد.مقاله ای که به روزگاری که اقتصاد کشور آمریکا بغرنج بود،اشاره داشت.در آن زمان،زنانی که نمی توانستند،نیازهای زندگی خویش را تامین کنند،به شغل های جدید و در عین حال عجیب روی آورده بودند.

فیلمنامه فیلم شیادان (Hustlers) هم،برگرفته از این مقاله است.داستان درباره زنی جوان به نام دستینی است که به همراه مادربزرگش زندگی را می گذراند.او توانایی فراهم کردن نیاز های زندگی اش را ندارد.برای همین به رقاصی روی می آورد.اما در این مسیر با شکست مواجه میشود.او با یک رقاص ماهر به نام رامونا آشنا میشود ، و از او میخواهد تا او را یاری کرده تا او بتواند جایگاه خودش را در این شغل پیدا کند.اما با وقوع بحران اقتصادی در سال ۲۰۰۸ ، زندگی این افراد نیز دچار فاجعه می شود، به همین دلیل ایده جدیدی را بکار می گیرند و آن اینکه مشتریان ثروتمند وال استریتی خویش را فریب داده و پس از غیر هوشیار کردنشان (با مواد مخدر و شراب) ، کارت های بانکی شان را سرقت نمایند…

در ابتدای فیلم ، نوشته میشود که فیلم شیادان بر اساس داستان واقعی ساخته شده است.بر طبق گفته خود نویسنده مقاله یعنی پریسلر ، این مقاله کاملا بر اساس داستان واقعی است اما ، او در این مقاله تمام جزئیات را روایت نکرده است به این دلیل ، که سوژه ماجرا تمام سیر تا پیاز ماجرا را بازگو نکرده است.از این جهت میتوان نتیجه گرفت که قطعا بخش وسیعی از فیلمنامه فیلم زائیده ذهن نویسنده است.همین امر یکی از مشکلات فیلم است.

فیلمنامه فیلم شیادان نه تنها بخش زیادی از آن واقعیت ندارد،بلکه جذابیت زیادی هم ندارد.البته داستان جذاب است اما نمی تواند از جذابیت هایش استفاده کافی را کند‌.فیلمساز متاسفانه ، توانایی این را نداشته که از قابلیت های داستان و شخصیت ها بهره کافی را ببرد.
بخص ابتدایی فیلم در ابتدا شاید کمی جذابیت داشته باشد.آن هم نه بخاطر داستان و فیلمنامه ، بلکه بخاطر فیلمبرداری شگفت انگیز ، تدوین فوق العاده و بازیگرانی که به خوبی نقش خود را ایفا نموده اند.

اما در بخش دوم،داستان کاملا رها میشود و این امر بخاطر این است که فیلمساز تصور کرده ، اعتماد به ستاره هایی که در فیلم هستند کافی است.البته باید این جسارت فیلمساز را برای ساخت چنین اثری تحسین کرد.تحسین همین جسارت برای فیلمساز ، راضی کننده بوده و دلیلی ندیده که فیلمش را بیشتر توسعه و گسترش دهد. در بخش دوم داستان ، به گسترش و شخصیت پردازی شخصیت ها به شدت نیاز بود اما متاسفانه خبری از این اتفاق نیست.وقتی که زنان در بخش دوم داستان ، به فریب مشتریان ثروتمند وال استریتی خود برای گرفتن کارت بانکی آنها روی می آورند ، فیلم در بیابان تکراری شدن گرفتار میشود ، و دیگر ایده نویی ندارد.فریب دادن مشتریان ، توسط زنان بارها و بارها تکرار میشود بی آنکه داستان فیلم توسعه یابد.فیلم به قدری ، این صحنه ها را نشان میدهد که دیگر یادش میرود برای چه ساخته شده است.فیلمساز همچنین میتوانست ، با بررسی بیشتر شخصیت های داستان ، به طوری که بیننده بتواند با شخصیت های داستان همزاد پنداری کند ، ما را به ژرفنای وجود شخصیت ها برده تا ما برای هدف و کارهای زنان احترام بیشتری قائل میشدیم.به علاوه ، وقتی که زنان از مشتری های وال استریتی خود دزدی میکردند ، مخاطب اصلا نسبت به این ماجرا حسی ندارد.البته فیلم پر از صحنه های جنسی برای مخاطب است که کمی فیلم‌ را جذاب نگه میدارد.

فیلمساز اما ، به خوبی توانسته از بازیگران فیلم ، که در راس آنها جنیفر لوپز قرار دارد ، بازی بگیرد.از لوپز نباید انتظار زیادی در عرصه بازیگری را داشت.او همچنین به عنوان تهیه کننده در این فیلم ظاهر شده است.رامونا نقشی بوده که لوپز را با چالش های جدیدی در عرصه بازیگری مواجه کرده است.لوپز توانسته بازی خوبی را از این فیلم ارائه دهد و بدون شک با اختلاف این بهترین نقش آفرینی لوپز تا به اینجا است.لوپز همچنین در فیلم یک سر و گردن از بقیه بازیگران فیلم از نظر بازی ، بالاتر است.

حرف آخر:پرداخت بی هدف به یک داستان نسبتا دردناک باعث شده که این فیلم که ، پتانسیل این را داشت در زمان ماندگار شود ، بلافاصله پس از دیدن آن فراموش شود.

آرین شجاعی

به قلم آرین شجاعی


برگرفته از آریامووی
[ad_2]

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دسته‌ها