ساختن فیلمی عالی با موضوع سفر در زمان به نظر کار سادهای نیست. فیلمهای زیادی در این زمینه تلاش کرده و موفق نشدهاند. بحث منطق وجود دارد که میتواند به مشکلی در فیلم تبدیل شود، اما گاهی داستان آنقدر روی موضوع اصلی خودش تکیه میکند که در آن شاهد عدم حضور شخصیتهای به یاد ماندنی هستیم. اما با این حال فیلمهای فوقالعادهای در ژانر سفر در زمان وجود دارند که از این موضوع به بهترین شکل استفاده کرده و داستانهای فراموشنشدنی و نوآورانهای خلق میکنند، و بسیاری از آنها حتی با گذشت زمان از یادها فراموش نشدهاند.
با ذکر این نکته، نگاهی به لیست طولانی فیلمها با موضوع سفر در زمان داشتم و بهترین فیلمها در این زمینه را برای شما انتخاب کردهام. برخی از آنها کمی احمقانه، برخی بامزه و شیرین و برخی کاملا سرگرمکننده و جذاب هستند. مثل تمام لیستها، این لیست هم نظر شخصی من است و ممکن است برخی از فیلمهای خوب این ژانر در آن حضور نداشته باشند، اما من تمام تلاشم را کردهام تا ثابت کنم چرا این ۱۵ فیلم، بهترین فیلمها با موضوع سفر در زمان هستند. در بررسی ۱۵ فیلم برتر با موضوع سفر در زمان، از خوب تا بهترین
۱۵ – Primer «آغازگر»
بیشتر فیلمها با موضوع سفر در زمان تلاش میکنند مباحث علمی این ژانر را ساده نمایش دهند، اما این نکته دربارهی فیلم سرگیجهآور Primer «آغازگر» به نویسندگی، کارگردانی و بازی شین کاروث (Shane Carruth) محصول سال ۲۰۰۴ صدق نمیکند. این درام مستقل داستان دو مهندس را دنبال میکند که حین سرهمبندی یک پروژهی کارآفرینی به صورت تصادفی یک ماشین سفر در زمان میسازند. کاروث مباحث علمی فیلم را به صورت ساده بیان نمیکند، و برای توضیح اتفاقاتی که در فیلم میافتند جدول و نمودارهای زیادی طراحی شدند، اما این فیلم همچنان یکی از بهترین و علمیترین فیلمها با موضوع سفر در زمان است.
۱۴ – The Terminator «نابودگر»
این فیلم باید در چنین لیستی حضور داشته باشد. این فیلم اکشن علمی تخیلی به کارگردانی جیمز کامرون (James Cameron) محصول ۱۹۸۴ خیلی سادهتر از دنبالهی خودش است، اما The Terminator «نابودگر» پس از این همه سال هنوز هم طرفداران زیادی دارد. با نمایشی کاملا نوآورانه، نقشآفرینی جذاب از لیندا همیلتون (Linda Hamilton) و اثبات اینکه آرنولد شوارتزنگر (Arnold Schwarzenegger) بازیگری بلد است، نفوذ و تاثیر The Terminator در این ژانر همچنان ادامه دارد.
۱۳ – About Time «درباره زمان»
فیلم About Time «درباره زمان» قطعا احساسیترین عضو این لیست است. ریچارد کرتیس (Richard Curtis) نویسنده و کارگردان این فیلم قبلا قلب مخاطبان را با Love Actually «در واقع عشق» به درد آورده بود، اما About Time این فیلمساز را به ریشههای خودش در فیلم Four Weddings and a Funeral «چهار عروسی و یک تشییع جنازه» برگرداند. ژانر سفر در زمان این موقعیت را به وجود میآورد تا موضوعات مرگ و پشیمانی مورد بررسی قرار بگیرند، و About Time با تمرکز روی رابطهی جالب بین یک پدر و پسر به روشی منحصر به فرد این موضوعات را بررسی میکند. بخش کمدی رمانتیک بین دامنل گلیسون (Domhnall Gleeson) و ریچل مکآدامز (Rachel McAdams) قلاب فیلم است، اما رابطه بین پدر با بازی بیل نای (Bill Nighy) و پسر با بازی گلیسون بخش احساسی و گریهآور اصلی فیلم را تشکیل میدهد.
۱۲ – Back to the Future Part II «بازگشت به آینده ۲»
افرادی وجود دارند که میگویند Back to the Future Part II «بازگشت به آینده ۲» فیلم بدی است، و آنها اشتباه میکنند. این فیلم اریجینال به کارگردانی رابرت زمکیس (Robert Zemeckis) غیرقابل نقد است، اما زمکیس در این دنباله مفاهیم سفر در زمانی را دوبرابر کرده و همچنین ویژگیهای فیلم اول این فرنچایز را خیلی خوب بازتاب میدهد. ابتدا چشماندازی پر از ایستراگها از آینده میبینیم، سپس به دلیل سفر مارتی مکفلای به گذشته برای نجات آینده، شاهد تغییر وقایع فیلم اول هستیم – همهی اینها در حین اینکه مارتی میخواهد با خودش که قبلا به گذشته سفر کرده روبرو نشود. این راه رفتن روی طناب به سختترین شکل ممکن است، و فقط یک کارگردان جرأت آن را دارد تا چنین فیلمی بسازد.
۱۱ – Idiocracy «احمقانگی»
این فیلم یک داستان خیالی احمقانه بود که ناگهان به حقیقت تبدیل شد. مایک جاج (Mike Judge) کارگردان این فیلم هرگز نمیتوانست پیشبینی کند Idiocracy «احمقانگی» بیش از یک دهه پس از اکرانش اینقدر دقیق عملی شود، اما جاج و همکار نویسندهاش ایتان کوئن (Etan Cohen) احتمالا آن زمان حدس زدهاند چه اتفاقی در آینده برای آمریکا خواهد افتاد – آن هم به اندازهای که موفق شدهاند حقایق زشتی را نشان دهند که امروزه کاملا در جامعه قابل مشاهده هستند. با اینکه ایدهی فریز کردن یک انسان به مدت چندین قرن قبلا هم در فیلمهایی استفاده شده بود، اما دقت کمدیای که جاج با آن چشمانداز خودش از آمریکای آینده را به نمایش میگذارد چیزی است که Idiocracy را قابل تحمل کرده است.
۱۰ – Looper «لوپر»
چه با فیلم نوآر مستقلی مثل Brick «آجر» یا بلکباستر بزرگی مثل Star Wars: The Last Jedi «جنگ ستارگان: آخرین جدای»، رایان جانسون (Rian Johnson) همیشه ترکیب کاملی از جاهطلبی و دقیق بودن را در آثارش به نمایش گذاشته است. Looper «لوپر» اولین تجربهی جانسون در ژانر علمی تخیلی بود و او آن را به اندازهای قوی و دقیق ساخته که داستان سفر در زمانی پیچیده ارائه میکند که توجه اصلی آن روی شخصیتپردازی است. این فیلم از ایدهی «چه میشد اگر به گذشته سفر کرده و نسخهی جوانتر خودتان را ملاقات کنید؟» به روشی متفاوت استفاده کرده، و سکانسهای اکشن پرتنش و مسائل اخلاقی بیپروا را هم به آن اضافه کرده است.
۹ – Harry Potter and the Prisoner of Azkaban «هری پاتر و زندان آزکابان»
فیلم Harry Potter and the Prisoner of Azkaban «هری پاتر و زندان آزکابان» به عنوان بهترین فیلم فرنچایز هری پاتر همچنین یکی از بهترین فیلمها با موضوع سفر در زمان است. آلفونسو کوارون (Alfonso Cuaron) کارگردان این فیلم، ظرافت طبع و رویکرد داستانی جذاب را وارد این اقتباس از روی رمانهای محبوب جی. کی. رولینگ (J.K. Rowling) کرد، و با اینکه پایهی اصلی روایت این داستان رولینگ است، اجرای کوارون باعث شده این فیلم فوقالعاده باشد. Harry Potter and the Prisoner of Azkaban از فیلمبرداری شگفتانگیز تا نشانههای صوتی که تغییر در زمان را به مخاطب نشان میدهند، پر از شگفتی، کنجکاوی و تهدید بوده و به اثری لذتبخش و تحسینبرانگیز تبدیل میشود.
۸ – Star Trek «پیشتازان فضا»
ریبوت فرنچایز Star Trek «پیشتازان فضا» توسط جی.جی. آبرامز (J.J. Abrams) مشکل پاک کردن میراث فیلمها و سریالهایی که قبل از آن در این فرنچایز ساخته شده بودند را به روشی خاص کنار زد: سفر در زمان. این ایدهی اصیل به فیلم کاملا سرگرمکنندهی آبرامز اجازه میداد هم در دنیای قبلی فیلمهای Star Trek وجود داشته باشد، و هم احتمالات جدیدی را برای آینده خلق کند – اگرچه تمرکز فیلمهای Star Trek آبرامز روی کرک جوان است، او در خط زمانی جدید و تغییریافتهای وجود دارد، بنابراین آینده هنوز ۱۰۰٪ شکل نگرفته است. اینکه فیلم میتواند این نکته را توضیح دهد و در عین حال به ماجراجویی سرگرمکنندهی خاص خودش تبدیل شود معجزهی کوچکی توسط Star Trek است، و در حالی که دنبالهی آن یعنی Star Trek Into Darkness «پیشتازان فضا بهسوی تاریکی» مقداری از آن حسن نیّت را نداشت، فیلم اول آبرامز همچنان یکی از بهترین و سرگرمکننده ترین فیلمهای بلکباستر قرن بیست و یکم است.
۷ – ۱۲Monkeys «دوازده میمون»
در حالی که تری گیلیام (Terry Gilliam) با سفر در زمان غریبه نیست (فیلم Time Bandits «سارقان زمان» او موفق نشد به این لیست راه پیدا کند)، فیلم ۱۲Monkeys «دوازده میمون» ساختهی او هنوز یکی از به یاد ماندنیترین فیلمهای این ژانر است. این درام علمی تخیلی ویژگیهای عجیبتر آثار گیلیام را با داستان تاریک و معقولی با درونمایهی سفر در زمان ترکیب کرده، که نتیجهی آن تجربهای پلید و فراموشنشدنی است. برد پیت (Brad Pitt) نقشآفرینی شگفتانگیزی در نقش بیمار درمانگاه روانی که شاید دیوانه باشد ارائه میکند در حالی که بروس ویلیس (Bruce Willis) نقش یک زندانی در آینده را بازی میکند که به گذشته فرستاده میشود تا منشاء ویروسی مرگبار که زمین را ویران کرده است را پیدا کند. گیلیام که همیشه خاص بوده، در این فیلم هم همه چیز را به طرز دلپذیری عجیب و غریب نگه میدارد.
۶ – Edge of Tomorrow «لبه فردا»
فیلم Edge of Tomorrow «لبه فردا» یک ترکیب کامل و عالی است – مقداری از اکشنهای تام کروز (Tom Cruise)، ذرهای از توانایی امیلی بلانت (Emily Blunt)، مقداری از قابلیتهای نویسندگی کریستوفر مککوری (Christopher McQuarrie)، و کمک زیادی از طرف جاهطلبی داگ لیمان (Doug Liman) کارگردان فیلم. افراد زیادی سعی کردهاند ایدهی گیر کردن در حلقهی زمانی مشهور فیلم Groundhog Day «روز گراندهاگ» را تکرار کنند و شکست خوردهاند، اما Edge of Tomorrow در این زمینه فوقالعاده عمل میکند، هر صحنه را تازه و شاداب نگه میدارد، حتی با وجود اینکه در حال تماشای یک روز هستیم که چندین و چندبار تکرار میشود. چاشنی اصلی فیلم بازی تام کروز در نقش یک ترسوی تمامعیار است، که در تضاد با تصور عموم مردم نسبت به شخصیت سینمایی او قرار دارد و نتیجهی آن یک تجربهی دیداری باطراوت و شگفتانگیز است. Edge of Tomorrow نهنگ سفید هالیوود است: یک بلکباستر منحصر به فرد و کاملا سرگرمکننده.
نهنگ سفید: چیزی که خیلیها به دنبال آن هستند اما به دست آوردنش کار بسیار دشواری است.
۵ – Bill & Ted’s Excellent Adventure «ماجراجویی بسیار عالی بیل و تد»
فیلم Bill & Ted’s Excellent Adventure «ماجراجویی بسیار عالی بیل و تد» ژانر علمی تخیلی را با کمدی نوجوانانه ترکیب کرد و نتیجهی آن یک ماجراجویی کاملا نوآورانه و خندهدار است. کیانو ریوز (Keanu Reeves) و الکس وینتر (Alex Winter) در نقش زوجی بامزه که برای تکمیل گزارش درس تاریخ از یک ماشین زمان استفاده میکنند عالی هستند. کل این فیلم پیرامون احمقانه بودن میچرخد، اما با چنان شخصیتپردازی خوبی ساخته شده که نمیتوان عاشق آن نشد. شوخیهای زیادی در آن وجود دارند، که بیشتر دربارهی افراد مشهور تاریخی هستند، و روفوس با بازی جرج کارلین (George Carlin) همچنان در ذهن طرفداران باقی مانده است. این فیلمی است که احتمالا نباید به موفقیت میرسید، اما اتفاقا توانست به موفقیت دست پیدا کند.
۴ – Planet of the Apes «سیاره میمونها»
فیلم Planet of the Apes «سیاره میمونها» از نظر فنی یک فیلم با موضوع سفر در زمان است، با اینکه مخاطبانی که سال ۱۹۶۸ آن را تماشا کردند تا زمان پایان عجیب و شوکهکنندهی فیلم این را نمیدانستند. فضانورد تیلور با بازی چارلتون هستون (Charlton Heston) فقط روی سیارهای برای میمونها فرود نیامده، بلکه او به زمین در آینده که میمونها آن را به تصرف خود درآوردهاند سفر کرده است. این فیلم پر از بیان مسائل اجتماعی سیاسی است، که طی دنبالههای این فیلم هم ادامه داشت، و شامل یکی از بهترین موسیقی متنهای ساخته شده توسط جری گلداسمیت (Jerry Goldsmith) میشود. اما آن پایان، درک ما از کل فیلم را تغییر میدهد و این فیلم را به یک کلاسیک عالی تبدیل میکند.
۳ – Terminator 2: Judgment Day «نابودگر ۲: روز داوری»
با توجه به فیلمهای Aliens «بیگانه» و The Abyss «ورطه» باید میدانستیم Terminator 2: Judgment Day «نابودگر ۲: روز داوری» ساختهی جیمز کامرون (James Cameron) یک دنبالهی ساده نخواهد بود. در واقع، این فیلمساز جاهطلب فیلم کاملا متفاوتتری نسبت به Terminator ساخت، و کمدی رفاقتی، درام PTSD (اختلال استرسی پس از آسیب روانی) و داستان خانوادگی را وارد این اکشن علمی تخیلی کرد. Terminator 2 به نوعی یک معجزهی کوچک است، که سیستم روایت داستان خودش را کاملا تغییر داده و داستانی سفر در زمانی ارائه میکند که شبیه اولین Terminator است، اما از جنبههای مهمی با آن تفاوت دارد. این فیلم همچنین به شدت حماسی است. Terminator 2 همهی ویژگیهای خوب را همزمان دارد.
۲ – Groundhog Day «روز گراندهاگ»
کاملا مشهور است بازیگر بیل ماری (Bill Murray) و کارگردان هارولد رامیس (Harold Ramis) حین ساخت فیلم Groundhog Day «روز گراندهاگ» در مخالفت کامل به سر میبردند. ماری دوست داشته فیلم فلسفیتر باشد، در حالی که رامیس دوست داشته کمدی فیلمش بیشتر باشد. اما کش و قوس بین این دو ایده است که Groundhog Day را به فیلم کلاسیکی تمام و کمال تبدیل کرده است. این فیلمی خندهدار است که با وجود اینکه شامل برخی از بهترین لحظات کمدی ماری است، اما عمیقا فیلم غمانگیزی هم هست. Groundhog Day حالت تنهایی ذاتی این نوع داستانها – گیر افتادن مدام و پشت سرهم در یک روز – را نادیده نمیگیرد. این فیلم وارد فضاهای کاملا تاریکی میشود، اما شخصیت ماری همیشه میدرخشد، و اندی مکداول (Andie MacDowell) هنرنمایی فوقالعادهای در نقش مقابل او دارد. Groundhog Day یک کلاسیک تمامعیار است.
۱ – Back to the Future «بازگشت به آینده»
اما در ژانر سفر در زمان واقعا چیزی شبیه Back to the Future «بازگشت به آینده» وجود ندارد، درست است؟ رابرت زمکیس (Robert Zemeckis) کارگردان این فیلم یک ایدهی کلی – این حقیقت که ما نمیتوانیم واقعا بدانیم وقتی والدینمان همسن ما بودند چطور آدمهایی بودند – را گرفته و جاهطلبی دیوانهوار همیشگی خودش را به شکل یک داستان سفر در زمانی به آن اضافه کرده است. با توجه به مشکلاتی که طی تولید این فیلم پیش آمد، خیلی جالب است که این فیلم به این خوبی که میبینیم درآمده است. مایکل جی فاکس (Michael J. Fox) شگفتانگیز است؛ کریستوفر لوید (Christopher Lloyd) عالی است؛ و لی تامپسون (Lea Thompson) آنقدر خوب است که فراموش میکنید او نقش مادر مارتی را بازی میکند. این فیلمی جدید و متفاوت و نوآورانه است، اما همچنین ریشه در حقایق همگانی دارد که باعث شده طی این همه سال همچنان توجه همه را به خودش جلب کند.