نگاهی به فیلم Zombieland: Double Tap

[ad_1]


خوب، خونین و سرگرم کننده!

خُب، تقریباً ده سال می گذرد که ما با ستارگان زامبی لند، شامل کلمبوس جسی آیزنبرگ، تالاهاسی وودی هارلسون، ویچیتا اِما استون و لیتل راک ابیگل برسلین آشنا شدیم. قسمت اول سرزمین زامبی ها در سال ۲۰۰۹ یک فیلم سرگرم کننده با فضای پسا آخرالزمانی و زامبی های جالب بود. در این سال ها کمدی زامبی خوب کم پیدا می شود به جز آثار شاخصی چون شان و مردگان ادگار رایت و همین سرزمین زامبی های روبن فلشر. زامبی لند در زمان خودش یک فیلم کمدی جدید با موضوع زامبی بود که به لطف تصاویر شگفت انگیز فراوان، دیالوگ های طنزِ تیز و اجراهای قابل ستایش، تبدیل به یک جنس محبوب در ژانر کمدی وحشت شد.

حالا با گذشت ده سال همه بیشتر تشنه چیزی چون زامبی لند بودند، و با خبر تولید فیلم همه به شدت خوشحال شدند. اما سوال مهم این بود که آیا در فضای شلوغ دنباله های بد و بلاکباستر های یک بار مصرف ضعیف، آیا Zombieland: Double Tap چیزی شبیه به فیلم Ghostbusters در سال ۲۰۱۶ است یا نه؟ آیا در فیلم چیز جدیدی برای ارائه وجود دارد، یا این که زامبی لند شلیک نهایی، به سادگی یک بازگشت قدیمی و خسته از همان مواردی که از فیلم اول دیدیم است؟ خوب، وقت آن است که نگاهی به Double Tap بیندازیم!

بگذارید ابتدا شما را راحت کنم، چرا که تمام چیز هایی که در اولین زامبی لند دوست داشتید، اینجا نیز وجود دارد. جذابیت های اجتماعی عجیب آیزنبرگ به عنوان کلمبوس، شجاعت خونین آمریکایی هارلسون و جرقه خوشمزه ای چون اِما استون به خوبی در این اثر حفظ شده است. البته لیتل راک با بازی ابیگل برسلین که در قسمت قبل خیلی چشمگیر نبود، این بار در Double Tap با محوریت فیلم در مورد تلاش او برای استقلال و هویت سعی در رفع این فقدان دارد. بنابراین داستان این قسمت پیرامون چنین مسائلی می چرخد، و همچنین آنها این وسط زامبی ها را می کشند و به کلیشه “ما یک خانواده هستیم” اشاره می کنند.

این قسمت به خوبی از احساسات اغراق شده کاراکتر ها برای خنداندن بیشتر بیننده استفاده کرده است، البته فیلمساز این اتفاق را کوتاه نگه می دارد، ولی به هر حال بیشتر اوقات، از آن برای لحظات واقعی خنده دار استفاده می شود. البته من با رویه طنز پردازی این قسمت مسئله دارم، زیرا که اکثر آنها اصالتاً طنز نیستند و بیشتر چیزی شبیه به یک تلنگر یا شوخی دم دستی هستند که با رگه های احساسی به زور گنجانده شده در فیلمنامه همراه شده اند. صادقانه بگویم، شوخی ها به قدرت فیلم اول نبوده و در اینجا خیلی داغ نیست. در نهایت جایی فیلم می درخشد که ذاتاً و هوشمندانه احمقانه عمل می کند و اینجاست که همه چیز افتخارآمیز است.

یکی از این نکات خوب و البته عمداً احمقانه کاراکتر جذاب مدیسون با بازی عالی زویی دویچ است. کاراکتر مدیسون یک دختر جوان، جذاب، تهی مغز و به شدت آزاد و رها است که ساده لوحی ماندگارش یک منبع شادی بی پایان در این فیلم است. من در ابتدا نگران بودم سازندگان او را به عنوان یک آدم پرحرف یاوه گو یا یک شرور کاریکاتوری معرفی کنند، اما باید اعتراف کنم بیشتر شوخ طبعی و لبخند این قسمت مربوط به همین شخصیت مدیسون است. حتی زمانی که این شخص دلیلی برای تقابل و واکنش شخصیت های تالاهاسی و ویچیتا می شود نیز خود باعث پیشرفت آن شخصیت ها و درخشش جمعی می شود. برای مثال لحظاتی که این کاراکتر ها در ون حضور دارند گفت و گو های بین آن ها واقعاً شیرین است. شاید این احمقانگی هوشمند مدیسون، نقدی بر نسل اینترنتی پرورش یافته قرن ۲۱ باشد، شاید! اما به هر حال مدیسون یک ساده لوح فرصت طلب است. تمام شوخی های فیلم در مورد مدرنیته نیست، زیرا لحظاتی از این فیلم به طنز متاتکس تبدیل می شود، برای مثال در این رویکرد برخورد جالب تالاهاسی و کلمبوس با زوج های مشابه خود یکی از صحنه های جالب این فیلم را تشکیل می دهد.

اما کمی در مورد اکشن در فیلم حرف بزنیم، شلیک نهایی دارای سکانس های سرگرم کننده ای چون تیراندازی های چشمگیر و به شدت خونین است که این بار با هوشمندی بسیار بیشتری به نسبت فیلم قبل به بیننده ارائه می شود. به عنوان مثال، صحنه ای وجود دارد که در آن کلمبوس در یک مکان مرتفع قرار می گیرد تا بتواند به عنوان چشمِ Tallahassee و Wichita به نقاط حمله احتمالی اشاره کند. ترکیب و چینش این سکانس اکشن به قدری خوب است که بیننده دوست دارد چند بار آن را تماشا کند. بنابراین دیدن تاکتیک های به کار گرفته شده قهرمان فیلم در صحنه های مبارزه یکی از لحظات لذت بخش این فیلم است. گاهی در اوج کشت و کار فیلم ما شاهد قطعات کوتاه و جالبی تحت عنوان بهترین کشتن زامبی هفته و یا بهترین کشتن زامبی سال هستیم که جریان اکشن را به سمت یک اتفاق هوشمندانه طنز مختل می کند. اما متأسفانه سکانس اکشن فینال فیلم که در یک برج جریان دارد کمی خراب است. نبرد کارناوال در پایان فیلم اول که با استفاده از هر ابزاری صورت می پذیرفت دارای یک هیجان و احساس خطر واقعی ناشی از حمله زامبی ها بود، که در نبرد پایانی این فیلم وجود ندارد، زیرا در لحظه هیجانی این فیلم ناگهان ماشینی از ناکجا آباد سر در می آورد، اما این همینه که هست!

طرفداران Zombieland اصلی در Double Tap نیز می توانند لذت ببرند. کسانی که وارد دیدن این فیلم می شوند، و انتظار دارند که این بار نوآوری واقعی را ببینند، ممکن است گاهی امیدوار و گاهی ناامید شوند. این فیلم با ارائه سکانس های اکشن محکم و بازی های خوب و همچنین شوخ طبعی ذاتی لحظات سرگرم کننده ای را برای بیننده رقم می زند. بنابراین برای پاسخ به سؤالات طرح شده در ابتدا باید بگویم خیر، Double Tap خود را با تکرار میراث فیلم پیشینش، بیهوده گول نمی زند. این اثر با شخصیت های جدید طنازی جدیدی انجام می دهد. شاید شلیک نهایی به پای زامبی لند اول نرسد، اما Zombieland: Double Tap روش بدی برای کشتن یک ساعت و نیم وقت در یک روز نیست.


برگرفته از آریامووی
[ad_2]

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دسته‌ها