[ad_1]
بانیفیلم:
در روزهای اخیر و با انتقادهای شدیدی که دو منتقد و نویسنده سینمایی از شرایط نقدنویسی کردند و در واکنش به راهافتادن بازار مکارهای از نقدهای سفارشی در جشنواره امسال فیلم فجر، سوی دیگر و زشت جریان نقدنویسی سینمایی آشکار شد، پشتپردهای که نمایانگر افول شدید ساختارهای اخلاقی در نزد برخی منتقدان جوان و سالخورده است.
دامنه این انتقادات هرچند میتوان در دایره قضاوت به آنها جنبهای از رفتارهای شخصی را اطلاق کرد اما امسال هجوم تاسفبرانگیز انبوهی از نوشتههای ستایشآمیز که بوی مشمئزکننده و آزاردهنده سفارشی بودنشان از چندین صفحات مجازی احساس میشود، صفحه تاریکی را بر تاریخ نقد و نقدنویسی سینمای ایران افزود.
حکایت این نوشتههای سخیف و دون شان و مرتبه یک منتقد و نویسنده، روایت تاسفباری از رسوب یک نوع حقارت ناشی از بردگی مادیات و به عبارت صریحتر، «پول» بر اخلاقیات جریان نقدنویسی است!
هنوز تاسف تماشای ویدیوی آن بازیگر معروف کمدی در اذهان مانده؛ همان بازیگری که در یکی از برنامههای تلویزیونی، منتقد «اسم در کرده»ای را مورد خطاب قرار داد که «فلانی اون پولی که چند سال پیش از من گرفتی پس بیار»!
اگر پیش از این، توافقات مالی برخی از منتقدان با صاحبان آثار و بده و بستانهای مالی میانشان پنهانی و در پس پرده انجام میشد، حالا و در نمونه عینیاش در جشنواره ۳۹ امسال، این مناسبات اقتصادی، آنقدر عریان و «رو»ست که به شکل عجیبی حالبهمزن و مشمئزکننده است.
با دیدن و خواندن نوشتههای خیلی از «قلم به دستان» و سفارشینویسان در روزهای اخیر در صفحات مجازی و غیرمجازی، به نظر میرسد آنها به شکلی -خودخواسته-، آبرو و حیثیت کاریشان را در قبال دریافتهای اقتصادی، به مسلخ برده و به «آبرو»ی حرفهای و اخلاقیات انسانیشان چوب حراج زدهاند.
این جماعت بدون کمترین احساس ندامتی، برای اعتبار بخشیدن به یک فیلم سفارشی – که از قضا با بودجهای میلیاردی ساخته شده!- چنان دست به قلم شده و گریبان پاره کردند تا این اثر معمولی را تا حد و اندازههای کلاسیک سینما بالا بکشند!
پاسخ به این پرسشها که این اوضاع به شدت مخرٌب «چند میگیری نقد بنویسی؟!» چه زمانی پایان مییابد و سفارشینویسان چه موقع دست از سر سینمای ایران برخواهند داشت، شاید کار سادهای نباشد چرا که تا زمانی که نتوان تفکٌری را که باعث رشد این شکل بیمارگونه نقد و منتقدان سفارشینویس میشود از میان برداشت، «در» نوشتههای سینمایی روی همان «پاشنه» متعفن سفارشینویسی خواهد چرخید.
همان طور که در ابتدای این نوشته عنوان شد دو تن از منتقدان سینمایی به رواج این نوع نوشتهها در قالب مطالب سینمایی واکنش نشان دادند و در انتقاد نسبت به ان مطالبی را در فضای مجازی نوشتند.
مصطفی جلالی فخر در تمشیت این جماعت قلم به دست، نوشت:
«متاسفم که سخن درستیست و روز به روز اصالت نقد فیلم، بیشتر در سایه سود و رابطه قرار میگیرد.»
مهرزاد دانش هم با اشاره مستقیم به نوشتههای برخی از منتقدان و نویسندگان سینمایی در بارهشان در توییتر نوشته:
«جشنواره فجر، فقط شامل نمایش چند فیلم زیر متوسط نبود. نمایشگاهی از انبوه نوشتههای منحط به اسم نقد و تحلیل بود. چنان برای آثار آبدوغخیاری ستایشنامه مینویسند که نمونهاش در تاریخ برای آثار قلههایی همچون کوروساوا نوشته نشده. برای این نقدها، حالا نقد میگیرید یا نسیه؟»
باید اضافه کرد که متاسفانه اینها واقعیات جشنواره در روزگار کروناییست، جشنوارهای که به گفته یکی از منتقدان با احتساب همه ملاحظات بهداشتی و پروتکلهای کرونایی در نزدیک به ده روز برگزاری، جامعه آماریاش با تعداد تماشاگران مسابقه و یک دربی فوتبال در استادیوم آزادی برابری میکند!