نقد و بررسی سریال Penny Dreadful: City of Angels – کم‌عمق مثل رودخانه لس‌آنجلس

[ad_1]


ساخت سریالی درباره کالیفرنیا که به یک آشفتگی گسترده و پراکنده تبدیل نشود کار دشواری است، چون کالیفرنیا یک آشفتگی گسترده و پراکنده است که تنها با یک آزادراه به هم متصل می‌شود. Penny Dreadful: City of Angels «داستان عامه‌پسند: شهر فرشتگان» – دنباله معنوی جان لوگان (John Logan) برای سریال ترسناک گوتیک او که سال ۲۰۱۶ ناگهان پایان یافت – با قرار دادن تلاش کالیفرنیا برای ساخت اولین آزادراه مهمش لایه دیگری از طعنه‌آمیز بودن را به این ایده اضافه می‌کند، حرکتی بی‌رحمانه توسط طبقه سفیدپوستان حاکم که باعث عصبانیت جمعیت مکزیکی – آمریکایی می‌شود که به دلیل تاسیس این آزادراه آواره خواهند شد. خود سریال شامل یک سری نقاط مجزاست که شدیدا به یک عنصر متصل‌کننده نیاز دارند، اما هر تلاشی برای یافتن نوعی انصاف و عدالت در این داستان منجر می‌شود به عدم هماهنگی آن پی ببرید. این سریالی بلندپروازانه، گاهی از نظر بصری خیره‌کننده و پر از نقش آفرینی‌های عالی ‌است، اما داستانش عمق خیلی کمی در حد رودخانه لس‌آنجلس دارد. در نقد و بررسی سریال Penny Dreadful: City of Angels با آریامووی همراه باشید …

Penny Dreadful: City of Angels در لس‌آنجلسی روایت می‌شود که در آن نیروهای ماورایی، آشوبی که در سال ۱۹۳۸ این شهر را گرفتار کرده را به هم مرتبط می‌کنند. در مرکز داستان، تیاگو وگا (با بازی دنیل زوواتو (Daniel Zovatto))، اولین کارآگاه مکزیکی – آمریکایی اداره پلیس لس‌آنجلس قرار دارد که همکار لوییس میشنر (با بازی نیتن لین (Nathan Lane)) یک کارآگاه یهودی و قدیمی اداره پلیس لس‌آنجلس است. پرونده قتل وحشتناک خانواده هزلت، ساکنان پولدار بورلی هیلز که کشته شده‌ و در لباس نمادین روز مردگان رها شده‌اند به وگا و میشنر سپرده می‌شود. این قتل‌ها بخش کوچکی از جنگ نژادی در حال وقوع در سراسر لس‌آنجلس است، که توسط عضو فاسد شهرداری چارلتون تاونسند (با بازی مایکل گلدیس (Michael Gladis)) و نازیسم که به آرامی به آمریکا نفوذ می‌کند، تحریک شده ‌است.

همانطور که مشخص است، این داستان خیلی زیادی برای قرار دادن در یک سریال است، و نکته مهم دیگر اینکه ناتالی دورمر (Natalie Dormer) نقش چندین شخصیت با نام مگدا را بازی می‌کند، یک شیطان تغییرشکل دهنده که آرام‌آرام همه عوامل موثر را به سمت هرج و مرج هل می‌دهد. اگر از جنبه سرگرمی به آن نگاه کنیم، اینکه دورمر این فرصت را پیدا کرده تا نقش چندین شخصیت مختلف را بازی کند قطعا ارزش تماشا کردن دارد. اما مگدا همچنین یکی از دلایل اصلی بد بودن سریال است. به جز صحنه آغازین که مگدا در آن چالشی برای خدای مرگ (با بازی لورنزا ایزا (Lorenza Izza)) ایجاد می‌کند، او هیچ هدف مشخصی در شش قسمت اول سریال ندارد. این باعث شده با سریالی روبرو باشیم که می‌خواهد موضوعات سنگینی مانند نژاد، وضعیت اجتماعی، و فساد را با پیام مسخره “چیزهای بد همیشه اتفاق می‌افتند” بررسی کند، و برخی از لکه‌های تیره‌تر تاریخ را نادیده می‌گیرد. تماشای مگدا جذاب است اما او از نظر داستانی یک چیز اضافی برای Penny Dreadful: City of Angels است، فقط یک بهانه ماورایی تا نام Penny Dreadful همچنان روی سریال باقی بماند.

حتی با این وجود، درک داستان اصلی سریال کار آسانی نیست، چون Penny Dreadful: City of Angels خیلی آشفته است. نوسان بین نمایش چندین شخصیت ذاتا چیز بدی نیست، اما City of Angels آنقدر سطحی است که هیچ اهمیتی به داستانی که روایت می‌کند نخواهید داد. چون داستان‌های زیادی برای روایت وجود دارد، هر زمانی که با شخصیت‌ها سپری می‌کنیم مدام در حال صحبت کردن هستند، و فقط جایگاه خود را در دنیای داستان بیان می‌کنند. قوی‌ترین بخش احساسی داستان، وگا است که بین ریشه‌های چیکانویی و پلیس نژادپرستانه‌ای که به آن تبدیل شده نوسان دارد، یک کشمکش درونی که وقتی او عاشق مالی (با بازی کری بیشه (Kerry Bishé)) می‌شود شدت می‌گیرد.

طراحی دکور City of Angels واقعا رویایی است، با حسی از فرهنگ آن دوران که در هر گوشه از کادر می‌درخشد؛ در قسمت سوم به نام “Wicked Old World” به کارگردانی سرجیو میمیکا گزان (Sergio Mimica-Gezzan)، یک سکانس خیره‌کننده در یک کلاب رقص زیرزمینی وجود دارد که باعث می‌شود بگویید ای کاش جان لوگان سریالی درباره کلاب‌های رقص زیرزمینی ساخته بود. اما سریال او درباره یک جنگ نژادی خیلی سطحی است، و گویا کسی آن را روایت می‌کند که از دور شاهد یک دعوا بوده و فقط از مهم‌ترین جزئیات در داستانش استفاده کرده است.

وقتی سریال Penny Dreadful به پایان راه خودش رسید همه شوکه شدیم. اما نکته عجیب‌تر اینکه این نام با سریالی برگشته که نه تنها اصلا شبیه Penny Dreadful نیست بلکه یک سریال مستقل و کامل هم نیست. سریالی درباره یک شخصیت اصلی که نمی‌تواند تصمیم بگیرد به کجا تعلق دارد جذاب است. اما سریالی با همین کشمکش درونی فقط می‌تواند تا مدت کوتاهی دوام بیاورد.

 

ترجمه از سایت Collider نوشته Vinnie Mancuso


برگرفته از آریامووی

[ad_2]
قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دسته‌ها