هانا مارکس با موسیقی متن پرنشاط، جدیدترین اثر جان گرین را که ترکیبی از دغدغههای روزمره نوجوانان با مشکلات روحی عمیق است، به روی پرده میبرد.
دلتان برای دوران شیرین جوانی تنگ شده است؟ نه! جان گرین، نویسنده پرفروش که آثارش اقتباسهای زیادی در سینما و تلویزیون داشته، قطعا چنین حسی ندارد. در داستانهای گرین، نوجوانی به اندازهی کافی سخت است (و حتی بیشتر هم میشود) چرا که شخصیتهای محبوب او علاوه بر گذراندن دوران بلوغ، جشن فارغالتحصیلی و اولین عشق، با نگرانیهای بسیار بزرگتری دست و پنجه نرم میکنند؛ مسائلی مثل سرطان تا اختلال وسواس فکری-عملی. آدمها گم میشوند، هرگز پیدا نمیشوند، میمیرند.
این موضوعات مناسب سرگرمیهای دمدستی نیستند، اما داستانهای گرین همواره بر دیدگاه نوجوانانی که آنها را تجربه میکنند و جوانترهایی که نظارهگرشان هستند، تأکید دارد. نوجوان بودن؟ برای افراد ضعیف نیست. یک نوجوان در آثار گرین بودن؟ خب، حداقل کسی با شما مثل یک بزرگسال رفتار میکند.
آخرین اقتباس از آثار گرین، «عقب گرد ناتمام» (Turtles All the Way Down)، نمونهی درخشان دیگری از آن طرز فکر و قدرت نهفتهی آن را ارائه میدهد. هانا مارکس، فیلمساز جوان و آیندهدار (چهارمین اثر او که نشاندهندهی تواناییاش در پرداختن به داستانهای شخصی با ظرافت و شوخطبعی است) کارگردانی پنجمین اقتباس از آثار گرین (پس از آثاری موفق مانند «بخت پریشان» و سریال «در جستجوی آلاسکا» از سرویس هولو) را برعهده دارد. «عقب گرد ناتمام» که بیشک درونیترین کتاب گرین به شمار میرود، داستان نوجوان دبیرستانیای به نام آزا هولمز (با بازی ایزابلا مرسد، بازیگر باسابقهی آثار گرین که پس از فیلم «بگذار برف ببارد» بازگشته است) را دنبال میکند که علاوه بر همهی دردسرهای عادی نوجوانی، با اختلال وسواس فکری-عملیای دستوپنجه نرم میکند که افراد کمی در زندگیاش آن را به طور کامل درک میکنند.
اما از آنجایی که این اثر گرین است، ماجراجوییهای غیرمنتظرهای وجود دارند که به طور موقت حواسمان را پرت میکنند، مثل میلیاردر گمشدهای که درست بیرون از کادر پنهان شده است. اجازه بدهید کمی به عقب برگردیم.
وسواس فکری آزا باعث شده است که او روی میکروبها تمرکز کند، بله، اما از نوع درونیتر آن: او دائماً به میکروبها و باکتریهای مختلفی که در تمام موجودات زنده وجود دارند، فکر میکند. این یعنی «مارپیچهای فکری» او را متقاعد میکنند که به نوعی واقعی نیست (اگر از این همه میکروب خارجی ساخته شدهای، اصلاً وجود داری؟) و او دائماً یک پینه روی انگشتش را میکند، چون مطمئن است که میتواند چیزهای بد را بیرون بکشد، روی آن ضدعفونیکننده دست بزند و به نحوی خودش را تصفیه کند. او تحت رواندرمانی است (که کمکی نمیکند)، دارو مصرف میکند (که آنها را نمیخورد)، و از ترس دائمی ابتلا به عفونت کلستریدیوم دیفیسیل فلج شده است.
او همچنین، طبیعتاً یک نوجوان است. او یک بهترین دوست پرشور به نام دیزی (با بازی درخشان کری) و یک دوست صمیمی دیگر با استعداد هنری فوقالعاده (مالیك جانسون) دارد. مادرش (جودی ریس همیشه دوستداشتنی) سعی میکند بیش از حد سلطهگر نباشد، حتی با وجود اینکه هر دو زن هولمز هنوز در غم مرگ پدر آزا در سالهای گذشته هستند. او آرزوی رفتن به دانشگاه نورثوسترن را دارد. او شیفتهی آموزههای آنلاین یک استاد فلسفهی بسیار باهوش (جی. اسمیت-کامرون، انتخابی عالی برای این نقش) است. و کمی هم دلباخته شده است.
اسم او دیویس (با بازی فلیکس مالارد) است، آنها در «کمپ غم» همدیگر را ملاقات کردهاند، زمانی که هر دو کودکانی داغدار بودهاند، و پدر میلیاردر او به تازگی ناپدید شده است. در هر داستان دیگری، چنین پدر میلیاردر گمشدهای مرکز ماجرا میشد. اما در این داستان، و در اقتباس نسبتاً جمعوجور نویسندگان فیلمنامه، الیزابت برگر و آیزاک آپتاکر، این فقط یکی از عناصر عجیب زندگی پیچیدهی آزا است. و به اندازهی کافی خندهدار است که به پیشبرد ذهنیت نوجوانانه کمک میکند. بزرگسالان ممکن است تعجب کنند، خب، چرا دیویس اینقدر نگران قرار گذاشتن با آزا است، در حالی که پدرِ لعنتیاش گم شده است؟ اما باز هم: نوجوانان!
با وجود اینکه پدر گمشدهی دیویس در حاشیهی داستان حضور دارد، «لاکپشت ها عقب گرد ناتمام» رابطهی عاشقانهی در حال شکوفایی آزا و دیویس را دنبال میکند، رابطهای که بخش زیادی از آن به لطف موسیقی متن پرنشاطی که میتواند به طور موقت نیروهای تاریکتر در حال بازی را پنهان کند، رویایی و سرگرمکننده شده است. فیلم مارکس صحنه به صحنه مانند یک کمدی رمانتیک سنتی دبیرستانی پخش میشود، اما با آشکارتر شدن بیماری آزا، اوضاع تغییر میکند.
در کجای دیگر جز یک رابطهی عاشقانهی نوجوانانه به سبک گرین، شخصیت زن اصلی میتواند آنقدر از باکتریها بترسد که فکر بوسیدن با عشق شمارهیکش، بدترین کابوس او باشد؟
مارکس از ماهیت درونی بیماری آزا سر باز نمیزند، و به طور مکرر به نماهایی کات میدهد که قرار است ترسناکترین افکار او را تقلید کنند (تصاویر بریدهبریدهی میکروبها، قرصها، باکتریها) و گاهی اوقات با قطع شدن صدا به حالت استاتیک، زمانی که آزا از مکالمه خارج میشود، دیالوگ را مخدوش میکند. نمایشهای روی پردهی مارکس از زندگی نوجوانانهی وابسته به تلفنهای هوشمند، با مکالمات پیامکی که به کلمات کدگذاریشده با رنگ تبدیل میشوند و تشخیص یا نسبت دادن آنها به فرد مناسب سخت است، تأثیرگذاری کمتری دارند. یک بخش الهامگرفته: زمانی که آزا تامبلر دیویس را پیدا میکند، مارکس به جای اینکه کلمات را برای خودش بخواند، به نمایشی از مالارد که آنها را میخواند، ظاهراً درست برای آزا، کات میدهد.
با پیشروی فیلم مارکس، بیماری آزا هم برای او و هم برای داستان اصلی، بیشتر و بیشتر فراگیر میشود. رمز و راز – یک میلیاردر گمشده که میتوانیم تصور کنیم، زمانی که آزا به گذشتهاش نگاه میکند، به پاورقیای ناچیز تبدیل میشود – فروکش میکند، اما با نزدیکتر شدن مسائل فوریتر، میبینیم که آنها به طور جداییناپذیری به هم مرتبط هستند. حتی در فضایی از عدم قطعیت، چیزهایی وجود دارند که میتوان آنها را جمع و جور کرد، هرچند ناخوشایند باشند. حتی زمانی که پاسخها آن چیزی نیستند که میخواهیم بشنویم، خوب است که آنها را داشته باشیم. چه چیزی از این بالغتر است؟
«عقب گرد ناتمام» (Turtles All the Way Down) از روز جمعه، ۲ می از سرویس استریم مکس پخش خواهد شد.