سریال «The Power» بر اساس رمان نائومی الدرمن، در دنیایی اتفاق میافتد که ناگهان دگرگون میشود، زمانی که دختران نوجوان توانایی ایجاد لرزش های الکتریکی از نوک انگشتان خود را پیدا میکنند…
آمازون قدرت جاه طلبی نمی خواهد. مانند رمان نائومی آلدرمن که بر اساس آن ساخته شده است، در دنیایی می گذرد که توسط یک ویژگی بیولوژیکی دگرگون شده است و به طور ناگهانی به دختران نوجوان توانایی ایجاد لرزه های الکتریکی از نوک انگشتان خود را می دهد. روایت آن شامل نیم دوجین سرنخ است که در سه یا چهار قاره پخش شده اند، و شامل خطوط داستانی صمیمانهی یک رابطه عاشقانه نوجوانانه می باشد.
هرچند اگر گستردگی دامنه آن جذاب باشد، گستردگی داستان سرایی آن گاهی اوقات باعث ناامیدی می شود. به خصوص در نیمه اول فصل نه قسمتی ، The Power اغلب به کهن الگوها برای شخصیت پردازی های پیچیده و مکالمات ظریف تکیه می کند – اگرچه در قسمت های آخر برای ایجاد جرقه های لازم برای ساخت فصل دوم بسیار امیدوارکننده تر آن را مدیریت می کند.
خط داستانی اصلی سریال با دقت انتخاب شده است تا مقطعی از تجربیات را ارائه دهد. هر کدام با لحن کمی متفاوت پردازش شده اند، و در حالی که البته هر بیننده ای ترجیحات خود را خواهد داشت، اما هیچ کدام به طور چشمگیری برتر از بقیه نیستند. درام خانگی نسبتاً آشنا کلیری-لوپزها وجود دارد، زمانی که شهردار سیاتل مارگوت (تونی کولت) تلاش می کند تا بین خواسته های حرفه خود و نیازهای خانواده اش تعادل برقرار کند – خانواده اش که شامل یک شوهر دوست داشتنی اما شکاک (جان لگوئیزامو) و یک نوجوان بداخلاق دختر است که در مهار توانایی جدید خود مشکل دارد.
در آن سوی اقیانوس و در آن سوی طیف همبستگی، تاتیانا (زرینکا کویتزیک)، همسر رنجور یک دیکتاتور اروپای شرقی (الکساندر بیندا) قرار دارد که قول می دهد با نیروی بسیار زیاد قدرت های جدید را سرکوب کند.
در لندن، راکسی نوجوان (ریا زمیتروویچ) در حالی که به پدر رئیس اوباشش (ادی مارسان) نزدیکتر میشود، خود را وارد یک درام جنایی میکند. نهایتا سفری را آغاز میکند تا خط مقدم تغییر پویایی جنسیتی را در سراسر دنیا تعریف کند. و ایو (هالی بوش)، یک کودک آزار دیده از آلاباما، تحت هدایت صدایی که ظاهرا عقل کله (آدینا پورتر) که معتقد است شاید خود خدا باشد، و غیرقابل پیشبینیترین مسیر را آغاز میکند.
«The Power» که توسط آلدرمن، رائل تاکر، سارا کوئینترل و کلر ویلسون برای تلویزیون ساخته شده است، به مخاطب دیدگاهی از فرضیات خود در مورد پویایی جنسیتی ارائه می دهد و گاهی اوقات به طور قدرتمندی در تفسیر آن موفق میشود. در یک تصویر چشمگیر، موجی از معترضان زن در عربستان سعودی در پی درگیری مرگبار از کنار سربازان مرد وحشت زده عبور می کنند.
این سریال نشان میدهد برای جلوگیری از خشونت، مستلزم داشتن ظرفیت لارم برای به کارگیری آن در وهله اول هستیم. در قسمتهای آخر فصل، سریال به طور فزایندهای با این درک ناراحتکننده و امیدوارکننده به تصویر کشیده میشود که زنان به همان اندازه مردان میتوانند از قدرت خود سوء استفاده کنند.
هرچند، برای رسیدن به چنین قدرتی آنقدری طول می کشد که در این بین برخی از بینندگانش را از دست خواهد داد. قسمتهای اول به فمینیسم اشاره دارد، ۱۰۱ کلیشه ای که ۵ یا ۱۰ سال پیش مورد بحث نبودند: کفش های پاشنه بلند ظالمانه است، زنان برای رفتن به خانه در شب می ترسند، مردان چقدر دوست دارند که زنان در خیابان به آنها لبخند بزنند، و غیره؛ این نیست که این مشاهدات فینفسه اشتباه هستند، اما ممکن است آنها از فهرستی از تجربیات زنانه «جهانی» بیرون کشیده شده باشند، با وجود تمام ویژگیها و نکات ظریفی که در اینجا ارائه میشوند.
به نظر میرسد بخشی از مشکل، کمبود زمان است – یا دقیقتر، ناتوانی در استفاده حداکثری از جزئیات بصری که ممکن است بافتی به دنیای شخصیتها اضافه کند، یا خطوطی که ممکن است به زندگی بهتری اشاره کنند. حتی در سرعت پرفراز و نشیب دو یا سه قسمت اول، که شخصیتها را یکی یکی معرفی میکنند و هرکدام با وضعیت جدید بیدار میشوند، سریال فضای کمی پیدا میکند تا نشان دهد این افراد قبل از این تحول چه کسانی بودند یا اکنون چه کسانی هستند.
شخصیت های فرعی خلاصه شده اند. داستان فرعی باید به برادر جوس، متی (جریسون ماچادو) که توسط شخصیتی شبیه اندرو تیت افراطی شده است، مرتبط باشد. اما این کاراکتر به قدری خلاصه نوشته شده است که به سختی می توان احساس زیادی نسبت به او داشت، یا متوجه مشکلات او شد. او به یک ایده انتزاعی تبدیل می شود که صرفا باید در نظر بگیریم، نه انسانی که بتوانیم آن را بفهمیم یا با آن ارتباط برقرار کنیم.
تعمیمها به ویژه وقتی صحبت از مدیریت هویتهای متقاطع سریال میشود که ممکن است دوگانگی مرکزی مرد در مقابل مرد را پیچیده کند، آزاردهنده میشود. سریال «The Power»، شامل شخصیتهای ترنس و اینترسکس میشود تا به ما یادآوری کند که رابطه بین جنسیت بیولوژیکی و جنس خیلی مهم نیست. این مجموعه آنها را به عنوان جزئیات سرگردان یا پیچش های غافلگیرکننده در خط داستانی با محوریت افراد سیس قرار می دهد. زمان بسیار کمی صرف کاوش در تجارب آنها از دیدگاه خود می شود، بسیار کمتر از معنای هسته این قدرت. همچنین این سریال انرژی زیادی را صرف کاوش در چگونگی تفاوت تجارب این هسته در نژادها یا جنسیت ها نمی کند.
با این حال، دلیلی وجود دارد که امیدوار باشیم با ادامه داستان، سریال مایل به کاوش عمیق تر باشد. رمان الدرمن همچنین به عنوان یک فانتزی توانمندسازی به ظاهر ساده آغاز شد، درست قبل از اینکه به سمت پربارتری حرکت کند. و در حالی که ممکن است تصمیم آمازون برای پخش اقتباس در چندین فصل را زیر سوال ببرم، نکته مثبت این است که فصل دوم از فصل اول عجیب تر، آشفته تر و در کل جذاب تر میشود. اپیزود هشت با یک صحنه به شدت مضحک به پایان می رسد که باعث شد من با صدای بلند بخندم و کنجکاو شدم ببینم این سریال به نسخه ای جسورتر از خودش تبدیل می شود.
تریلر رسمی سریال را از این لینک تماشا کنید