طلایی با عیار نه چندان بالا

[ad_1]

یادداشتی بر فیلم «طلا» به کارگردانی پرویز شهبازی

رحمت امینی*

دوستداران و پیگیران سینما، حتما با شنیدن نام پرویز شهبازی، «نفس عمیق» را به یاد می آورند؛ فیلمی که چه در زمان اکرانش و چه پس از سالها و تا امروز، اثری مهم در سینمای ایران به شمار می آید.
پس از «نفس عمیق» هم شهبازی تقریبا رویه ای مشابه در نقد و نگاه به آدم‌های اجتماع اطرافش در پیش گرفت و به ویژه دغدغه های نسل جوان را مطرح کرد.
«طلا» هم بازگو کننده ی معضلات چند جوان است که از وضعیت خود راضی نیستند و درصدند تا با اجاره ی مغازه ای در مرکز شهر، یک سوپ فروشی راه بیندازند.
قاعدتا نخستین مانع سر راهشان ، کافی نبودن پول برای رهن و اجاره ی مغازه است.
جور کردن پول توسط این جمع که دو تای آنها (دریا با بازی نگار جواهریان و منصور با بازی هومن سیدی) به یکدیگر علاقه دارند و این علاقه تا جایی پیش رفته که دریا از منصور باردار است (و نمی خواهد منصور بداند!) و دو نفر دیگر هر کدام برای تامین پول، خود را به آب و آتش زده اند.
شهبازی با گردآوردن این جمع با مساله های گوناگون، خرده داستان‌هایی را وارد ماجرای محوری راه انداختن سوپ فروشی کرده و انصافا مخاطب را درگیر فیلمنامه خود ساخته است.
بازیگران هم بدون اینکه خود را به زحمت زیادی بیندازند، در زنده کردن شخصیتها و جلوه گر ساختن فیلمنامه شهبازی، کم ‌و بیش موفق عمل کرده اند.
شهبازی همچنین در فضاسازی و ایجاد حس همراه سازی مخاطب با قصه ای واقعگرا و به اصطلاح نئورئالیستی، خوب عمل کرده است.
اما آنچه در چند جای اثر، مخاطب را به مرز ناامیدی می رساند، غافلگیری در روند فیلمنامه و شخصیت پردازی سوال برانگیز شخصیت های اصلی است.
در واقع فیلمنامه نویس نه در مسیر روابط علی در شخصیتها بلکه به خاطر پیشبرد ماجرا بر مبنای خواست دیکتاتورمابانه فیلمنامه نویس، روند ماجراها را تغییر می دهد.
اگر پایان موثر فیلمنامه نبود، واقعا طلای شهبازی در آخرین ساخته اش، به کل عیارش را از دست می داد.
این پایان متفاوت هم در بخشی از فیلمنامه رخ داد که در واقع اپیزودی اضافه شده به موضوع اصلی محسوب می شود و مقوله ی مهاجرت یا فرار را مطرح می کند.
از مصداق های بارز ضعف در فیلمنامه و بویژه شخصیت پردازی، می توان به پنهان کردن بارداری دریا از نامزد پنهانی اش اشاره کرد و یا فاش کردن راز چهارصدهزار دلاری که پدر دریا در زیرزمین پاساژ پنهان ساخته ، توسط پدربزرگی که کم حافظه معرفی شده است. همچنین باز شدن گره های به موقع مثل دادن دلارها، آمدن پلیس و قهر قهرمانانه طناز طباطبایی.
با این وجود و با چشم پوشی از این ضعف های بارز شخصیت پردازی که مربوط به فیلمنامه است، اما تبحر شهبازی در دکوپاژ و تسلط بر ریتم تعریف روایت در طلا هم دیده می شود، هرچند با فاصله ی ملموس از «نفس عمیق»

*عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینما
Sent from my iPhone

[ad_2] نقل از بانی-فیلم

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دسته‌ها