«خفتان آبی» ( The Blue Caftan ) درام مراکشی با بافتی زیبا پیشنهادی فوقالعاده همراه با یک نقش آفرینی پر احساس است.
«خفتان آبی» ( نوعی پیراهن گشاد و بلند زنانه) ساخته مریم توزانی که با دقت و عشق به وسیله دست دوخته شده است، یک فیلم هنری ظریف است. این ملودرام مراکشی به وضوح از آن نوع فیلم هایی است که احتمالاً بعضی افراد به خاطر تصوراتشان همیشه به سمت سینمای خارجی نمیروند، اما گفتن این موضوع باعث نمی میشود تا بلوغ، پیچیدگی و سادگی غنی این اثر فوقالعاده و پر طنین عاطفی نادیده گرفته شود.
این فیلمی است که بی سر و صدا اما به طور موثر در برابر محافظه کاری فزاینده مقاومت می کند.
داستان حول مثلثی عاطفی بین یک زوج میانسال و یک مرد جوان ساخته شده است و در شهر سلا (Salé) مراکش جریان دارد، جایی که مینا (لوبنا آزابال) و همسرش حلیم (صالح باکری) مغازه کوچکی را اداره می کنند که خفتان های سنتی در آن به فروش می رسد. حلیم یک خیاط چیره دست متخصص در برش های سفارشی و گلدوزی های هنری است، به این معنی که فرآیند تهیه لباس کند و گران است ، چرا که هنر نقاشی از مد افتاده است و ثابت شده که توجه و اهمیت کافی به این صنعت اختصاص داده نشده است. شاید آخرین کاراموز این زوج، یک مرد جوان خوش تیپ به نام یوسف (ایوب میسیوی) باشد که این وظیفه را به دوش می کشد. اما شاید او مشکلاتی را نیز به همراه داشته باشد.
یکی از دلایلی که او ممکن است اوضاع را به هم بزند این است که حلیم هم جنس گرا است. در واقع، مینا کاملاً از زندگی مخفیانه وی آگاه است و این زوج از یک رابطه لطیف و حمایتی متقابل لذت می برند – و حلیم در طول تجربه مریضی مینا از سرطان، شریکی دوست داشتنی و دلسوز برایش بوده است. اما شرایط به جایی رسیده است که نمی تواند نعلاقه شوهرش چقدر به یوسف را نادیده بگیرد و این او را به شدت نسبت به حضور مرد جوان در مغازه شان عصبانی می کند.
فیلمنامه این فیلم توسط توزانی با کمک تهیهکننده فیلم، نبیل آیوش، که داستانهای کلیشهای او از زندگی مراکشی شامل درام اخیر مدرسه رپ کازابلانکا بیتس است، نوشته شده و توزانی در نویسندگی و بازی در فیلم نیز مشارکت داشته است. The Blue Caftan که به طرز ماهرانه ای به سمت دیدگاه زنانه مینا گرایش پیدا کرده است، اما با نشان دادن همدلی عمیق در کشف درونیات متناقض حلیم، کاوشی کاملاً تنظیم شده و بدون قضاوت از یک رابطه پایدار را نمایش میدهد که علیرغم استرس تمایلات متضاد و فشارهای هنجارهای اجتماعی پیشرفت کرده است.
ازبال و باکری به عنوان زوجی که سال ها از طریق کارهای روزمره ، یک دونفره ی تجاری همسان، صمیمی و تزلزلناپذیری ایجاد کردهاند، شیمی ملایمی دارند.
شخصیت پردازی بسیار غنی از طریق بازیگری ظاهر می شود: ازابال بازیگر بلژیکی، با تبار مراکشی-اسپانیایی، که در فیلم «آدام» و همچنین در فیلم هایی از جمله «ویرانشده» و «اینک بهشت» ایفای نقش کرده است، به مینا آمیزه ای از سختی، خستگی ناپذیری و سکوت و رگه مشخصی از شورش ضد محافظه کارانه می دهد. و باکری، بازیگر فلسطینی، شخصیت یک هنرمند- روشنفکر ملایم و درونگرا که همچنین یک شهوت ران و چیزی شبیه به یک جنتلمن قدیمی است. رفتار کلی باکری، یعنی رفتاری تا حدودی جهت دار در سنین بلوغ، به زیبایی در این نقش نمایان می شود.
کیفیت کارگردانی توزانی به ویژه زمانی که این سه با هم میرقصند آشکار میشود، صحنهای که سایر فیلمسازان ممکن است برای پتانسیل انتقال احساس خوب به مخاطب تلاش کنند، اما در اینجا برای تعمیق پویایی احساسی بین این سه طراحی میشود.
چند لحظه وجود دارد که به نظر می رسد توزانی در مورد آنچه باید گفته شود کمی بیش از حد دست خود را رو می کند، یکی نگاهی کوتاه به چگونگی تأثیر بیماری بر بدن مینا، دیگری یک سکانس که شاید بیش از حد آشکار باشد که حلیم در حمام چه می کند. اما، در چارچوب فیلمی از یک کشور با محدودیت های خاص خود، میتوانید ببینید که چرا توزانی ممکن است این کار را انجام داده باشد. به جای سرپوش گذاشتن بر این حقایق، او میگوید، این طور است و نیازی به پنهان کردن کاذب ندارد.
این فیلمی است که به طور بی سر و صدا اما به طور مؤثری در برابر محافظه کاری می ایستد به ویژه در صحنه ای که مینا و حلیم توسط یک پلیس شناسایی می شوند، که نشان دهنده دوران استبدادی جدید در شهر است، و صحنه دیگری که در آن او به تشییع جنازه خواننده ای که سزاوار جشن شادتری بود می رود ، بسیار هوشیارانه اعتراض می کند. در مجموع، فیلم بسیار در اعتراض به مرزهای تعیین شده جنسیتی مدارا می کند، حتی دیدار مینا با حلیم از کافه ای که اغلب مردان در آن حضور دارند، یک انزجار آرام اما قهرآمیز برای سیستم است.
با نزدیک شدن به آخرین دقایق فیلم، بار عاطفی به طور فزایندهای افزایش مییابد، اما توزانی و بازیگرانش آن را به شدت کنترل میکنند تا اثری بسیار رضایتبخش داشته باشند. دوربین فوقالعاده با ظرافتهایی چهره بازیگران را در برابر تغییر نور در شهر و بازی رنگها در مغازه ترسیم میکند، با بررسی دقیق پارچههایی با بافت زیبا و گلدوزیها، ظرافت زیبایی را ایجاد میکند.
شرکت های سازنده:
Films du Nouveau Monde، Velvet Films، Snowglobe، Ali N’Productions
فروش بین المللی:
Films Boutique
تهیه کننده: نبیل آیوش
فیلمنامه: مریم توزانی با همکاری نبیل آیوش
فیلمبرداری: ویرجینی سوردی
تدوینگر: نیکلاس رامپل
موسیقی: کریستین ایدنس اندرسن
بازیگران اصلی: لوبنا عزبال، صالح باکری، ایوب میسیویی
کارگردان: مریم توزانی
محصول فرانسه / مراکش / بلژیک / دانمارک سال ۲۰۲۲ و ۱۲۲ دقیقه
اولین کلمه ای که برای توصیف کلی این فیلم به ذهنم رسید کلمه ملیح بود