نقد و بررسی فیلم sleep has her house

[ad_1]

این مقاله‌ درباره‌ی فیلم sleep has her house  است اما برای پرداختن به این فیلم و ابعاد مختلفش، ابتدا نیاز است که به برخی مباحث اصلی درباره‌ی چیستی ماهیت سینما بپردازیم، زیرا این فیلم با توجه به این‌که فیلمی تجربی است، این وجهه از سینما را مورد بازخوانی قرار می‌دهد.

نقد و بررسی فیلم sleep has her house

حدود ۱۲۵ سال از اختراع سینماتوگراف می‌گذرد و هم‌چنان در باب ماهیت این اختراع عظیم و تعیین چیستی و امکانات آن، بحث‌های قابل تأمل بسیاری مطرح است. تجربه‌ی فیلم دیدن روی پرده‌ی سینما و قابلیت‌های پنهان و آشکارش در مواجهه با حواس و روان انسان، از ناب‌ترین تجربه‌های تاریخ بشریت است. به عنوان انسان‌هایی که فیلم دیدن یکی از در دسترس‌ترین کارهای روزانه‌مان است، بایستی عمیقا احساس خوشبختی کنیم، زیرا از فراهم بودن امکانِ انجام چنین عملی برای انسان، زمان زیادی نمی‌گذرد. کامپیوترها، لپ‌تاپ‌ها، تلویزیون‌ها، سالن‌های سینما، گوشی‌های موبایل، تبلت‌ها و…، همگی فرصت‌هایی هستند برای این‌که تمامی دغدغه‌های زندگی خود را رها کنیم و چشم و گوش‌مان را در کنار باقی حواس و با همراهی روانِ خود، در اختیار پخش یک فیلم قرار دهیم. فیلم دیدن به مانند رویا دیدن است با چشمانی باز و ذهنی هشیار؛ گاهی برای فرار از واقعیت و پا گذاشتن به جهان رویا خود را به فیلم دیدن وا می‌داریم و گاهی برای مواجه شدن هر چه بیشتر با واقعیات زندگی این ‌کار را می‌کنیم. بعضی فیلم‌ها را در کنار دوستان و یا با خوردن تنقلات تماشا می‌کنیم، اما در مواجهه با برخی دیگر از فیلم‌ها حتی پلک هم نمی‌توانیم بزنیم. فیلم‌ها ما را می‌گریانند، می‌خندانند، ناامید می‌کنند و به‌طور خلاصه، تمامی احساسات ما را بر می‌انگیزانند. با این‌که می‌دانیم تمامی اتفاقاتی که در یک فیلم مشاهده می‌کنیم تنها بازی و وانمودِ بازیگرها است، اما باز هم نمی‌توانیم احساساتی نشویم. ما انسان‌ها در مقابل تماشای فیلم‌ها و مواجهه با جهانی که برای ما خلق می‌کنند، هیچ مقاومتِ احساسی‌ای از خود نشان نمی‌دهیم. همه چیز را از بیرون و به مثابه‌ی یک خدا تماشا می‌کنیم و به فیلم (البته اگر آن‌را لایق بدانیم) این اجازه را می‌دهیم که هر احساسی را در ما زنده کند و هر فکری را در ذهن ما بکارد. ما در مواجهه با فیلم‌ها، به‌طور کامل، خودِ واقعی‌مان هستیم. چنین هنر عجیبی و چنین امکانی که برای بشر امروز فراهم شده بدون شک یکی از تاثیرگذارترین اتفاقات تاریخ است. سینما اگر مهم‌ترین رسانه‌ی عصر حاضر در تمامی زمینه‌ها (اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و…) نباشد، یکی از مهم‌ترین‌ها و تاثیرگذارترین‌ها است؛ پس اندیشیدن درباره‌ی ماهیت چنین چیزی بایستی کار حائز اهمیت و البته جالبی باشد.

دیدگاه قالب درباره‌ی سینما این است که سینماتوگراف، وسیله‌ای است که توانست برای اولین بار در تاریخ، حرکت را ثبت کند. با ثبت حرکت، امکان ثبت کنش‌ها (اعم از طبیعی، حیوانی و انسانی) فراهم شد. با توجه به تعریف بنیادین درام از منظر ارسطو که معتقد است «درام یعنی کنشی انسانی در حیطه‌ی شخصی و اجتماعی که عواقبی را در همین حدود به دنبال دارد»، مقوله‌ی درام نیز توانست راه خودش را به سینما باز کند. درام‌نویسی و اجرای آن، یعنی ثبت کنش و واکنش‌هایی خاص (که قواعد کلاسیک آن در فن شاعری ارسطو آمده) و با توجه به این‌که سینماتوگراف نیز می‌تواند کنش و واکنش را ثبت کند، در نتیجه سینما توانست هنری دراماتیک قلمداد شود. با همین دید است که سالانه میلیون‌ها فیلم در ابعاد مختلف ساخته می‌شود و بینندگان را در سراسر جهان تحت تاثیر خود قرار می‌دهد. بیش از ۹۰ درصد فیلم‌هایی که سراسر جهان ساخته می‌شوند، با همین دیدِ ثبت کنش‌ها و واکنش‌ها ساخته می‌شوند. یعنی می‌توان گفت این جمعیت از فیلم‌سازان (یعنی بیش از ۹۰ درصد آن‌ها) سینما را  هنری دراماتیک می‌دانند و از آن برای به تصویر کشیدن درام استفاده می‌کنند. اما سوال اصلی این‌جا است که تئاتر هم هنری دراماتیک است و عمری چند هزار ساله دارد، پس دلیل اینکه سینما شیوع بیشتری پیدا کرد چیست؟ جواب این سوال این است که توانایی مسخ کردن سینما به وسیله‌ی واقعیات، به مراتب بیشتر از تئاتر است. سینما به وسیله‌ی نور و رنگ و سایه‌هایی که روی پرده می‌افتد، توهمی از واقعیت را نشان ما می‌دهد. تئاتر خود واقعیت است، بازیگر تئاتر به صورت حضوری در مقابل شما قرار دارد و اجرای بازیگری‌اش امری زمان‌مند و مکان‌مند است و هر چیز خیالی دیگری به شکل قراردادی میان او و بیننده ساخته می‌شود. اما در سینما با اینکه تنها با ذرات نور و رنگ مواجه‌ایم و هر آنچه که می‌بینیم توهمی بیش نیست، اما این توهم به مراتب باورپذیرتر از واقعیت تئاتر است، زیرا نیازی به هیچ قرارداد دوسویه‌ای برای باور کردن آن ندرایم. به همین دلیل است که سینما شیوع بیشتری پیدا کرد.

نقد و بررسی فیلم sleep has her house

اما در این میان افراد محدودی هم هستند که نظری متفاوت درباره‌ی سینما دارند. شاید شاخص‌ترین این افراد، آندری تارکوفسکی فقید باشد. این فیلم‌ساز بزرگ که از بالانشینان تاریخ سینما است، هنر سینما را چیزی فراتر از وسیله‌ای برای ثبت حرکت می‌دانست. به نظر او کار مهمی که سینما می‌کرد، ثابت کردن زمان بود، با تمامی مشتقات و متعلقاتش. او فیلم ساختن را به «پیکره‌سازی در زمان» تشبیه می‌کرد.

انسان قرن بیستم و بیست و یکم، با رشد صنعت و تکنولوژی، مجبور شد که بیشتر زمان خود را در ادرات، ساختمان‌ها و محل کار بگذراند و لزومی که کار کردن برای عامه‌ی مردم داشت، باعث می‌شد که وقت کمتری برای پرداختن به خود، عواطفشان، طبیعت و هنر بدهند. به عقیده‌ی تارکوفسکی بشر امروزی با مشکل کمبود زمان مواجه است، همه چیز زود می‌گذرد و حجم اطلاعات آن‌قدر زیاد است که انسان زمانی برای تحلیل کردن پیدا نمی‌کند، بلکه مجبور می‌شود همه چیز را مصرف کند. هر تجربه‌ای شکلی گذرا به خود می‌گیرد و آن شکل عمیق و کلاسیک خود را از دست می‌دهد و همه‌ی این معضلات از کمبود زمان و رشد جهان صنعتی و مدرن نشئت می‌گیرد. اینجا است که سینما اختراع می‌شود، هنری که می‌تواند زمانِ از دست رفته‌ی ما انسان‌ها را به ما بازگرداند. تمامی آن لحظات گذرایی که به دلایل مختلف از دستشان داده‌ایم، یا تمامی آن تجربیاتی که از آن‌ها محروم مانده‌ایم را می‌توانیم در سینما و در پدیده‌ی فیلم دیدن بازیابیم. به عقیده‌ی او، وسیله‌ای که این چنین با نیازهای بنیادین و عمیق بشر امروزی گره خورده، بستری به شدت تاثیرگذار است برای بیان سخنانی حائز اهمیت. به عقیده‌ی او، سینما امکان القای تمامی حس و حال یک محدوده‎ی زمانی خاص را به مخاطب دارد. وقتی از یک پدیده فیلمبرداری و صدابرداری می‌کنید، در واقع رنگ، بافت، صدا، سایه نور و… آن را ثبت کرده‌اید. باقی چیزها نظیر بو و… را تخیل و ذهن مخاطب برای خودش القاء می‌کند. چنین امکان بزرگی، می‌تواند تجربه‌ای شبیه به مراقبه را برای مخاطب به ارمغان بیاورد، تجربه‌ی غرق شدن در یک زمان خاص با تمامی خصایصش، زمانی که خودت تصمیم گرفته‌ای چه باشد و چه در آن بگذرد.

چنین دیدگاهی نسبت به سینما، فیلم ساختن را به ساحتی فراتر از یک پدیده‌ی دراماتیک می‌کشاند و اصالت فیلم را نه به کنش و واکنش‌هایی که در درون فیلم رخ می‌دهد، بلکه به حس و حالی که در درون فیلم حاکم است می‌دهد؛ حس و حالی که ناشی از تمامی عناصری است که به حواس پنج‌گانه و عواطف انسان تاثیر می‌گذارند. چنین امکانی با این شکل و شمایل، تنها در هنر سینما وجود دارد و همین است که باعث شده سینما تا به این حد تاثیرگذار و محبوب باشد.

نقد و بررسی فیلم sleep has her house

دیدگاه «اسکات بارلی»، سازنده‌ی فیلم «sleep has her house» نیز نسبت به سینما، چیزی است شبیه به دیدگاه تارکوفسکی. تارکوفسکی تمامی اعتقاداتش راجع به سینما را در کتابی به نام «زمان مهرشده» مکتوب کرد اما از اسکات بارلی مقاله‌ای در دسترس نیست. البته، اسکات بارلی رویکرد تجربی‌تری نسبت به سینما دارد. در این فیلم، نه کنشی انسانی رخ می‌دهد، نه انسانی حضور دارد و نه ردی از حضور انسان در آن دیده می‌شود. تنها با تصاویری از ژرفای طبیعت در عمق تاریکی و حس و حالی که بر آن حاکم است مواجه‌ایم. هدف ساختن این فیلم قطعا به تصویر کشیدن مستندی از طبیعت نبوده، زیرا تصاویر مستند نیستند و ردِ جلوه‌های ویژه‌ی بصری در آن به خوبی مشهود است. شاید بهتر است بگوییم تنها کنش‌گر حقیقی این فیلم، ذات طبیعت است، طبیعتی متشکل از چهار عنصر. در این فیلم هم باد، هم خاک، هم آب و هم آتش حضور و نقش دارند و بیننده به مثابه‌ی یک سیاحت‌گر آن‌ها را در اشکال مختلف خود مشاهده می‌کند.

این فیلم در جنگل می‌گذرد، اما جنگلی که اسکات بارلی برای ما به تصویر می‌کشد، جنگل معمولی‌ای نیست. تاریکی و سایه‌های مخوف بر آن چنبره زده‌اند و سکوتی که بر آن حاکم است، حالتی اسطوره‌ای به آن داده. این جنگل با توجه به متنی که در ابتدای فیلم نوشته می‌شود، یادآور ترس کهن‌الگویی پدران ما از شب‌های جنگل است. بشر از همان ابتدا از ژرفای طبیعت در ظلمات شب ترس داشته و برای مواجه شدن با آن برای بقاء، افسانه‌ها و اسطوره‌های بسیاری برای خود ساخته و قدمت چنین کاری برای مواجه با طبیعت برمیگردد به چندین هزار سال قبل. این فیلم با کیفیت بصریِ منحصر به‌فردی که به تصویر می‌کشد، به مفهوم زیبایی‌شناسیِ «سابی» در فرهنگ ژاپن نقب می‌زند. در زیبایی‌شناسی ژاپنی، تاریکی، سایه‌ها و کهنگی چیزها، حاوی ارزش زیباشناسانه‌ی بیشتری است تا روشنایی و درخشندگی و…؛ هر چه یک منظره سایه‌های عمیق‌تر و کهنسالی بیشتری را القاء کند، زیباتر است. در این فیلم هم با چنین مفهومی مواجه‌ایم، تاریکی و سایه بر تمامی پلان‌ها حاکم است، بعضی پلان‌ها به قدری تاریک‌اند که تشخیص چیزهای مختلف در آن مشکل است. این فیلم، اثری است در باب ستایش سایه‌ها، سایه‌هایی که هزاران سال است ترس و وحشت بشر را به دوش خود می‌کشند و کمتر کسی جرئت سفر به قعر آن‌ها را دارد؛ و اسکات بارلی با این فیلم، ما را به سفر در درون این ژرفا می‌خواند. ژرفایی که تنها صدای طبیعت و نور ماه بر آن حاکم است. صداگذاریِ بی‌نظیر فیلم، به همراه موسیقیِ اتمسفریکی که پخش می‌شود، تجربه‌ی دیدن فیلم را به چیزی شبیه به مراقبه کردن نزدیک می‌کند. اگر قبل از دیدن فیلم بدانید که با چگونه فیلمی مواجه هستید، غرق شدن در فیلم برایتان راحت خواهد بود. یکایک پلان‌ها و همه‌ی صداهای فیلم، در کنار دیزالوها و حرکات ملایم دوربین، دست به دست هم داده‌اند تا هر بیننده‌ای را مسخ کنند. این فیلم ساخته شده تا تمامی حواس شما را به‌کار گیرد و با یادآوری ترس‌های کهن‌الگویی‌تان از تاریکی و جنگل، شما را به ژرفای آن ببرد و با نشان دادن یک کیفیت سمعی-بصری نوین، برای چیزی نزدیک به هشتاد دقیقه شما را به مراقبه کردن وا بدارد. مراقبه با چشمانی باز و ذهنی هشیار. چیزی که این فیلم برایتان به ارمغان می‌آورد نه شخصیت است، نه پیرنگ، نه داستان و… . بلکه حس و حال و اتمسفر مطلق است. اگر تا به الآن، حس و حال و اتمسفری که بر یک فیلم حاکم است، جزو عناصر فرعی سینما قلمداد می‌شده و به کمک داستان و پیرنگ و… می‌آمده، اکنون و در این فیلم، اصلی‌ترین عنصر فیلم است و دیگر عناصر نظیر صدا، نور و سایه و… به کمک آن می‌آیند.

نقد و بررسی فیلم sleep has her house

با تصاویر زیبایی که حین پخش فیلم مشاهده می‌کنید، لذتی زیبایی‌شناسانه خواهید برد و اگر بتوانید خود را در فیلم غرق کنید و تمامی حواستان را به آن بسپارید و به چیزی فکر نکنید، بعد از پایان یافتن فیلم، سبکیِ پس از یک مراقبه‌ی موفق را تجربه خواهید کرد. بعد از تجربه‌ی این احساس است که می‌توانید بیشتر و بهتر در ماهیت و چیستی سینما تفکر کنید. این فیلم، با القاء کردن چنین اتمسفر خاص و محصور کننده‌ای، نوید دهنده‌ی امکان بزرگی در هنر سینما است، امکانی که تا به الآن، توجهی که لایقش بوده را ندیده. امکانی که تمامی حواس، افکار و روان آدمی را به دست خود می‌گیرد، به ژرفایی مالیخولایی می‌برد، در آن‌جا پرسه می‌زند و باز می‌گرداند.

نقل شده از گیمفا

[ad_2]

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دسته‌ها