قسمت سی و سوم سریال چشم چران عمارت (Yalı Çapkını) مملو از لحظات احساسی با طنزی که به تلخی ختم شد بود. با ما در ادامه همراه باشید …
سیران و سونا با اینکه از دیدن فرید و عابدین شوکه شده اند، تصمیم می گیرند با آنها فرار کنند، صفوت که متوجه نبود سونا می شود بهم میریزد و این موضوع را به برادر بزرگش طارق می گوید، طارق که متوجه رفتن سیران بهمراه سونا نیز هست، بسیار عصبانی شده و شروع به تیراندازی در عروسی می کند.
در حالیکه این چهار نفر در ماشین خوشحال و خندان در حال دور شدن هستند، در محل عروسی همه چیز آشفته است، کاظم که از صوفت آقا (بزرگ خاندانشان) بخاطر دزدیده شدن دخترانش عصبانی است، با شنیدن این جمله که به عمارت حمله می کنند کمی آرام میشود.
چهار فراریِ عاشق در حالی که نگران گیر افتادن هستند و نقشه ای نیز ندارند به جاده دل سپرده اند، سپس در یک سوپر مارکت بین راهی پیاده شده و خرید میکنند، در همین حین فرید این فکر به ذهنش می رسد که چادر بخرند و در جائیکه با برادرش کمپ میکردند چادر بر پا کنند، طارق نیز در جاده به دنبال آنهاست.
با حمله ی صفوت آقا به عمارت، هالیس کورهان که متوجه کار فرید می شود، کار فریت را نابخشودنی دانسته و به کاظم می گوید که دختر ها را پیدا میکند، صفوت آقا نیز می گوید هیچ کس نباید از عمارت بیرون برود.
فرید، سیران، عابدین و سونا در جنگل در حال برپا کردن چادر هستند و با اینکه نگرانند، لحظات خوشی سپری میکنند، فرید و سیران قصد دارند دیگر هرگز از هم جدا نشوند و همه جا با هم زندگی کنند.
همه در عمارت جمع شده اند، در اتاق هالیس اورهان دعواست که کی میخواهد پدری کردن یاد بگیرد و از فرید محافظت کند، فواد که وارد اتاق میشود تا ببیند آیا کاری از دستش برمی آید یانه، با رفتار بسیار بد هالیس آقا مواجه میشود و با یک سیلی و شنیدن این جمله که به هیچ دردی نمیخورد اتاق را ترک می کند.
پلین هم متوجه شده که فرید را برای همیشه از دست داده و مادرش را مسئول این اتفاق می داند. افاکات برای آرام کردن اورهان به او نزدیک میشود و گلگون نیز آن ها را میبیند.
طارق به عمارت می آید و میگوید چیزی پیدا نکرده و تنها چیزی که میداند این است که آن ها چادر خریده اند، فواد به این شکل متوجه جای برادرش می شود. در جنگل ، همه ساندویچ میخورند و کنار آتش نشسته اند، فرید برای اینکه نگرانی بقیه را از بین ببرد به دروغ می گوید که نقشه ای در سر دارد؛ قرار بر این است که دختر ها بخوابند و فرید و عابدین به نوبت کشیک دهند.
سیران صبح زود پیش فرید که بیدار است می رود و به او می گوید که اگر حال او خوب باشد، حال خودش هم خوب است و امکان ندارد که با فرید خوشبخت نباشد.
صبح هنگام، فواد به بهانه بردن همسرش به بیمارستان از عمارت خارج میشود، از شرکت پول برداشته و به دیدن فرید می رود، به فرید پول می دهد و می گوید برای مدتی برنگردند، آنها در کنار هم غذا میخوردند و بسیار خوشحال روز خود را پشتسر میگذارند.
در همین حین در عمارت گلگون از اورهان می پرسد که افاکت چه چیزی به او می دهد که خودش نمیتواند بدهد و میگوید اگر بلایی سر پسر ها بیاید اورهان را نخواهد بخشید.
اورهان و همسرش در راه برگشت دچار تصادف رانندگی شدیدی می شوند (لحظه تصادف را از این لینک تماشا کنید) این خبر همه را متاثر میکند، فرید هم متوجه میشود و با سیران به بیمارستان می آیند، فرید که بسیار متزلزل شده از همه میخواهد به او بگویند که حال برادرش خوب است، فرید از پدربزرگش میخواهد برادرش رانجات دهد، و حتی کاظم آقا نیز فرید را دلداری میدهد. این لحظات را میتوانید از این لینک تماشا کنید.
اما دکتر با خبر دیگری می آید، فرید که رسما دیوانه شده از دکتر میخواهد سکوت کند، سپس از بیمارستان خارج میشود و سیران نیز به دنبال او می رود؛ همه از مرگ فواد بهتزدهاند و بسیار اندوهگین … فرید جمقابل وی در بیمارستان زیر باران زانو زده و اشک می ریزد و سیران نیز او را در آغوش میگیرد و قسمتت ۳۳ با این سکانس غم انگیز به پایان می رسد.
بازی مرت رمضان دمیر هنگام شنیدن خبر مرگ برادرش تحسین برانگیز بود. سکانس شوخی های او با سیران شبیه قسمت های اولیه سریال طنز بود، سکانس رفتار بد هالیس با فواد نیز تاثیر گذار بود.
این قسمت در هر سه گروه ریتینگ موفق عمل کرد و همچنان به عنوان برترین سریال هفته/ماه در جدول رتبهبندی حضور دارد.
- رتبه بندی ۱۹ می ( ۲۹ اردیبهشت ) سریال های ترکیه ای اعلام شد!
- سریال «Ginny & Georgia» برای فصل سوم و چهارم تمدید شد