بازیگر بورچین ترزیاوغلو Burçin Terzioğlu مهمان برنامه ‘امشب با ابراهیم سلیم’ بود. ترزیو اوغلو از خود نکات جالبی گفت.
* من ۴ ساله بودم که بازیگری را شروع کردم. آنها گفتند ، “اتفاقی بزرگی برای این دختر خواهد افتاد” ، بنابراین به این کار ادامه دادیم. در آن زمان بیشتر از اینکه کار باشد احساس یک بازی می کردم. اما وقتی ساعت ۰۲:۰۰ بامداد از خواب بیدار می شوید و روی صحنه می روید ، احساس می کنید که این دیگر یک بازی نیست.
* اگر در مجموعه ای که من کار می کنم بازیگر کودک باشد ، اگر ببینم خواب آلود است یا اینکه ببینم شکمش گرسنه است ، خشمگین می شوم.
* خیلی به خوردن علاقه مندم. غذای بد را دوست ندارم. من به گردشگری غذاعلاقه دارم . فکر کردم اگر غذای خوب را دوست دارم ، باید خوب غذا درست کنم. به همین دلیل است که در رشته تجارت حوزه غذا را خواندم.
* پویراز کارایل در زندگی من نقطه عطف مهمی است. کاراکتر عایشگل نیز سرسخت بود. او به حرف هیچ کس گوش نمی داد.
* من می خواهم ادامه دهم ، ماندگار باشم ، به کارهای خوب دست پیدا کنم ، فراموش نشوم و به زیبایی از یادم برود. اگر ۲۰ سال دیگر زندگی به اندازه کافی داشته باشم ، می خواهم درباره من بگویند “یک بازیگر خوب ، یک فرد خوب”.
* من به کارما اعتقاد دارم. آه ، من نفرین نمی کنم. جهان هستی همان کاری را می کند که با او خواهد کرد. او ۳ روز دیگر این کار را انجام می دهد ،اما بعد از ۳ سال ، من آن را می بینم. آهی نمی کشم که به خودم برگرده.
* من اصلاً کینه ای نیستم . حتی اگر اتفاق بدی را با کسی تجربه کنم ، وقتی جایی دیدار می کنیم سلام می دهم.
* گاهی اوقات آنها در مصاحبه ها ، در پرسش و پاسخ روابط عمومی سئوال می کنند. وقتی به وسط جواب رسیدم ، سوال را فراموش می کنم.
* گاهی اوقات مکان هایی وجود دارد که رفتن به آنها دشوار است ، ساعت خاصی لازم است. سپس تماس می گیرم و می گویم “سلام ، من بورچین ترزیو اوغلو هستم”. افراد با من متفاوت برخورد می کنند و من از انجام این کار بسیار خجالت می کشم.
* یک روز تلویزیون خراب شد. صدا داشت اما هیچ تصویری وجود نداشت. با تعمیرکار تماس گرفتیم. آنها گفتند ما به یک قطعه احتیاج داریم ، آن را پیش پرداخت کنید ، ما می آییم آن را در خانه انجام میدهیم. ما پولی نزدیک به بهای تلویزیون دادیم ، اما دیگر نتوانستیم به آن چیز برسیم. بدتر اینکه تلویزیون اصلا خراب نبود. یک دکمه روی ریموت بود که صفحه را سیاه می کرد ، و آن فشار داده شده بود …
* من بیشتر از فال به طالع بینی اعتقاد دارم. من گزارش سالانه خود را سالانه دریافت می کنم. اگر موردی برای مشورت یا پرسش وجود داشت ، دنبالش می کنم…
* در من دو نفر هست. یکی گرسنه بورچین است ، یکی سیر بورچین . از آنچه در هنگام گرسنگی انجام داده ام شرمنده ام. کسانی که این را می دانند می گویند “این را در دهانت بذار ، قندت باز افتاده “. بعد از ۱۰ دقیقه همه چیز بهتر می شود …
* گاهی اوقات علاقه دارم کاری که می کنم دوست داشته باشم و تیم کاری را خسته می کنم.
* من یک حساب جعلی در شبکه های اجتماعی دارم. وقتی می خواهم به یک چیز احمقانه نگاه کنم ، از آنجا نگاه می کنم.