گلسرن بودایجی اوغلو از آدمک و چشم چران عمارت گفت …

گلسرن بودایجی اوغلو کتاب های زیادی منتشر کرده و هر یک سوژه اقتباس های موفقی چون عروس استانبولی، خانه تو سرنوشت توست، اتاق قرمز، آپارتمان بی‌گناه‌ها، دختری در شیشه، چشم چران عمارت، آدمک، خیاط، وقتی که شاه ببازد شده است …

دکتر گلسرن بودایجی اوغلو که همکارانش از او به دلیل سوء استفاده از داستان بیمارانش وی را نکوهش می‌کنند و او را تجارتی لقب دادند در مورد سریال «آدمک» و سایر تولیداتش مصاحبه کرد.

پشت موفقیت مجموعه تلویزیونی چشم چران و آدمک چه چیزی نهفته است، چرا داستان های شما اینقدر محبوب هستند؟ چه چیزی این سریال ها را از سریال های دیگر متمایز می کند؟

در همه سریال هایم اصل داستان را از زندگی واقعی می گیرم، یا از شخصیت های واقعی می گیرم. من زندگی کسی را آنطور که هست نشان نمی دهم. زیرا اگر باید رازداری [بیمار و پزشک] را حفظ کنم و صرفا دوری از سرنخ هایی که افراد را معرفی می کند کافی نیست. من داستان را می‌گیرم، با ساختاری جدید در مکان‌های دیگر با افراد دیگر در محیط‌های دیگر روایت می‌کنم و کاملاً از شخص اصلی محافظت می‌کنم.

اما در نتیجه در همه سریال ها شخصیت های واقعی هستند. به بعضی ها می گویید این همان پدر است، این همان شوهرم… یا می گویید این کودکی من بود، بچه که بودم اینطور زندگی می کردم. یعنی مردم خیلی بیشتر همدلی می کنند و خود را در جایی از این سریال پیدا می کنند، باور کنید. حتی آنهایی که بیشترین انتقادات منفی را به سریال داشتند، خودشان را در یک قسمت از سریال پیدا کردند، اما وقتی که آن را پیدا کردند، هم از خودشان عصبانی بودند و هم از آنچه تجربه کردند. در نتیجه او می تواند آن خشم را به سمت ما هدایت کند. اشکالی ندارد؛ بگذار راحت باشند و این هجمه ها را به ما بگویند.

من خستگی ناپذیر کار می کنم. علاوه بر این، من حمایت زیادی دریافت می کنم، بدون این حمایت، تهیه این سریال ها در این سن کار آسانی نیست، هر روز در تلویزیون صحبت کنید، به فیلمنامه این همه سریال بپردازید. اکنون خوشبختی من این است که بتوانم با دیگران ارتباط برقرار کنم و به آنها کمک کنم.

تماشاگران شخصیت های سریال چشم چران عمارت را دوست داشتند. آنها از شخصیت بد ما هم خوششان می آمد. ماجرای دو جوان کم سن و سال را تعریف کردیم. بچه هایی که حتی بالغ هم نیستند اما هر دو خانواده می گویند ازدواج کنید. این اتفاق در ترکیه زیاد می افتد، می گوییم اشکالی ندارد؟ بسیار خوب، حتی اگر چنین بگوییم، اینها حقایق واقعی زندگی ماست. در شهرها ممکن است چنین چیزهایی را نبینیم، اما من این حقایق را نشان می دهم.

آیا شخصیت‌های واقعی داستان‌های شما معمولاً از خانواده‌های ثروتمند سرشناس هستند یا افراد عادی زندگی؟

اکثر آنها مردم عادی هستند، اما البته کسانی از خانواده های ثروتمند نیز هستند. اما من به ویژه از روایت داستان های افرادی که هم ما به خوبی می شناسیم، خودداری می کنم.

در بین داستان هایی که امضای شما را دارند و مخاطب آنها را ستایش کرده، کدام را بیشتر دوست دارید؟

چه سوال سختی… همه بچه های من هستند، آنقدر برای همه آنها زحمت کشیده ام که نمی توانم انتخاب کنم.

آیا کتاب جدید شما یا داستان دیگری در آینده به سریال تلویزیونی تبدیل خواهد شد؟

خوشبختانه [بله]. من داستان های زیادی دارم که مردم را تحت تأثیر قرار می دهد و دوست دارم همه خودشان را در این داستان ها ببینند، خودشان را بشناسند، با خودشان آشتی کنند و با خویشتن خودشان را ببخشند. این همیشه هدف اصلی من بوده است.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دسته‌ها