اولین فیلم بلند سینمایی «ساندیا سوری» (Sandhya Suri) حرفهای زیادی میزند، بی آنکه کلمه زیادی بر زبان بیاورد.
فیلمها همیشه نیاز به پیام آشکار ندارند. درونمایهها ذاتیِ داستانسرایی هستند، اما فیلمهای زیادی وجود دارند که میتوانند به سادگی با حس و حال و قدرت بازیگری پیش بروند، یا زمانی که پیامشان با دستپاچگی و موعظهگری همراه شود، آن را تضعیف کنند. فیلمهایی که اغلب باعث تفکر عمیق مخاطبان میشوند، فیلمهایی هستند که این پیام را در لابهلای داستانی گیرا پنهان میکنند، به شما نمیگویند چه فکر کنید بلکه به شما میگویند دربارهٔ چه چیزی فکر کنید. اولین فیلم بلند «ساندیا سوری» بهعنوان نویسنده و کارگردان، با عنوان «سانتوش» که در کن به نمایش درآمد، نمونهای از چنین فیلمهایی است.
«سانتوش» نام شخصیت اصلی فیلم، «سانتوش سینی» است – بیوه جوانی که به کار کردن عادت ندارد، اما اکنون به دلیل ضرورت مجبور به کار شده است. او به لطف یک تبصره قانونی عجیب (مادهای واقعی به نام «استخدام به دلایل دلسوزانه») حرفهٔ شوهرش را به ارث میبرد. «سانتوش» یکشبه خود را در نیروی پلیس محلی میبیند، جایی که تحقیقات دربارهٔ یک قتل به دورهای فشرده در مورد قانون واقعی سرزمین تبدیل میشود.
در اینجا، در دسیسهها و میانجیگریهای ظریف جامعه است که فیلم سوری شکوفا میشود. سانتوش غرق در گرداب تبعیض جنسیتی، فساد، سیاست، و نظام طبقاتی است – همه مسائل داغ در هند، اگر نگوییم در سراسر جهان، اما هیچکدام از آنها به اسم ذکر نشدهاند. در «بایرهای روستایی» که صحنه فیلم است، تنها «ایسم» واقعی، بقا است که با هر نوع زیرکی با درجات مختلفی از درستی اخلاقی تغذیه میشود. به دور از نگاه غرب و لنز دانشگاهی، این بیماریها چهرههای جدیدی به خود میگیرند، و سانتوش نیز در حالی که با اولین جرعه از استقلال خود همزمان میشود، از آن در امان نیست.
گوسوامی زمانی که نوجوان بود گفت که میخواهد بازیگر شود اما هرگز از گوسوامی سئوال نشد که آیا بازیگران آن تلویزیون کسانی هستند که او میخواست از آنها تقلید کند، اما تصور دنیایی که او چنین میکرد سخت است. او مانند بسیاری از بازیگران (به ویژه زنان) که در الگوهای خفه کننده سینمای جریان اصلی هند جای نمیگیرند، نقشهای تجاریاش به عنوان دختر، همسر، بهترین دوست بود – مطمئناً با اجراهایی درست، اما رویداد اصلی نبودند. با این حال، سانتوش از هر قهرمان زن پر زرق و برقی قابل درکتر است، زنی معمولی که غم و تنهایی جدیدش با درک تدریجی از شرهای روزانه زندگی در هم آمیخته است. این یکی دیگر از نقش آفرینیهای ماهرانه در حرفهای پر از آنهاست، فیلمشناسی او مملو از استعدادهای زن و انتخابهای خلاقانه هوشمندانه است – و او به راحتی فیلم را رهبری میکند.
بسیاری از بی عدالتیهایی که در طول (دو ساعتِ کمی کشدار) فیلم رخ میدهد، بر واکنش سانتوش متکی است؛ افسران به مرد بیسوادی میخندند، دستیاران پزشکی از لمس جسد دخترِ دالیت امتناع میکنند، به پسری دیگر که جرم مشکوکش هیچ ربطی به باورهای او ندارد، توهینهایی میشود – همه اینها در چشمان گوسوامی منعکس میشود، همانطور که سانتوش محیط اطراف خود را ثبت، پردازش و درونی میکند. او فکر میکند در افسر ارشد شارما (سونیتا راجوار) همپیمانی دارد که روشهای خودش را برای حفظ وضع موجود دارد. شارما به او میگوید: «در این کشور دو نوع نجس وجود دارد» (یکی از معدود خطوط صریح فیلم). «کسانی که هیچکس نمیخواهد به آنها دست بزند، و کسانی که نمیتوان به آنها دست زد».
به اندازه جذابیت گوسوامی و راجوار با هم، من خود را به بازیگران پسزمینه چسبانده بودم. هیچ مشابهی در غرب برای جمعیت عظیم هند وجود ندارد. در حالی که شهرها و صنایع در سطح جهانی رونق میگیرند، هنوز هم افراد زیادی وجود دارند که عمدتاً از فناوری، مدرنیزاسیون (یا ایسمهای فوق) دور هستند. ماهیت انتخاب بازیگر حرفهای نسبتاً تحصیلکرده بهعنوان یک روستایی فقیر، بلافاصله اصالت را کمرنگ میکند، در حالی که آوردن گروه فیلمبرداری به جامعهای که به آن عادت ندارد، مجموعه چالشهای خاص خود را به همراه دارد (چیزی که در فیلم «برای کشتن یک ببر» نامزد اسکار نیز به طرز ماهرانهای با آن مذاکره شد).
فیلم سوری پر از بازیگران غیرحرفهای است که در بودن خودشان جلوی دوربین عالی عمل میکنند، نتیجه آن به قدری قابل تماشا است که به طرز قابل توجهی شبیه هند واقعی احساس میشود.
با نمایش “سانتوش” در چرخه جشنواره ها، امیدوارم این فیلم تا حد امکان اکران گسترده داشته باشد، به گونه ای که به موضوعات اصلی خود برسد. تغییری وجود ندارد – تغییر عمده، اساسی، اجتماعی، نه فقط فریادها و اعمال صاحبان قدرت و امتیاز – بدون قدیسان جهان. امیدوارم آنها بتوانند آن را تماشا کنند و مانند هم نامشان، با احساس تغییر سالن را ترک کنند.
“سانتوش” برای اولین بار در جشنواره فیلم کن ۲۰۲۴ به نمایش درآمد.