سریال Game of Thrones: گلدن کمپانی (Golden Company) چیست؟

چند روز پیش قسمت اول از فصل هشتم و پایانی سریال Game of Thrones (بازی تاج و تخت) از شبکه HBO منتشر شد که ما در اون اتفاقات زیادی را شاهد بودیم. یکی از مهم ترین این اتفاق ها رسیدن گلدن کمپانی (Golden Company) به مقر پادشاهی بود که بالاخره سرسی توانست ارتش خودش را بدست بیاورد. حال ما در این مقاله می خواهیم گلدن کمپانی را به شما معرفی کنیم.
به سختی میشود به یاد آورد که در اواسط فصل هفتم سریال Game of Thrones سرسی لنیستر (با بازی لنا هیدی (Lena Headey)) درباره گلدن کمپانی به جیمی لنیستر (با بازی نیکولای کاستر-والدو (Nikolaj Coster-Waldau)) گفته بود. پس از اینکه جان اسنو (با بازی کیت هرینگتون (Kit Harington)) و دنریس تارگرین (با بازی امیلیا کلارک (Emilia Clarke)) برای نمایش وایت واکر و صلح موقت به مقر پادشاهی آمدند، پس از کش مکش های فراوان و با وساطت تیریون لنیستر (با بازی پیتر دینکلیج (Peter Dinklage)) بالاخره سرسی قبول کرد که همگی در کنار هم با دشمن مشترکشان خواهند جنگید. ولی اگر حتی برای یک ثانیه این حرف را باور کردید پس شما هیچی درباره سرسی نمیدانید. ملکه دروغ ها به راحتی می تواند یک دروغ را به طوری بیان کند که هر کسی آن را باور خواهد کرد چرا که ما در نگاه اول یورون گریجوی (با بازی پیلو اسبک (Pilou Asbæk)) را دیدیم که به دنبال گلدن کمپانی رفته بود تا آنها را از اسوس به مقر پادشاهی بیاورد و بدین ترتیب سرسی دارای یک ارتش فوق العده شده و حتی این نکته می تواند ورق را به سمت سرسی عوض کند.
پس از اینکه سرسی اعلام کرد همگی در کنار هم با دشمن مشترکشان خواهند جنگید، جیمی لنیستر هم برنامه ریزی می کرد که چگونه سربازان لنیستری دست از محاصره کردن آنسالید ها و دوتراکی ها در های گاردن برداشته و به سمت وینترفل حرکت کنند تا در آنجا با شاه شب و ارتش مردگان بجنگند. اما این یک فریب بود و وقتی جیمی این موضوع را فهمید فورا مقر پادشاهی را به سمت وینترفل ترک کرد. در فصل هفتم وقتی که سرسی حسابش را با بانک آهنین تسویه کرد و ضمن گفتن اینکه یک لنیستری همیشه قرض خودش را پرداخت می کند، توانست با گرفت پولی از بانک آهنین گلدن کمپانی را اجیر کرده تا برای او بجنگند.
گلدن کمپانی گروهی متشکل از ۱۰ تا ۲۰ هزار سرباز مزدور و قدرتمند هستند که محل استقرارشان در اسوس است. گلدن کمپانی بیشتر به گرون بودن معروف هست و شعار آنها: “قول ما به خوبی طلاست” می باشد. بخواهیم به زبان عامیانه بگوییم، میشود که به اندازه طلا خوب هستند. گلدن کمپانی توسط ایگور ریورز (معروف به فولاد سخت) فرزند حرامزاده مشروع شده پادشاه ایگون تارگرین پنجم تاسیس شده است. گلدن کمپانی بزرگترین، مشهورترین و گرانترین گروه مزدوران در سراسر شهرهای آزاد میباشند و بر خلاف سایر مزدوران به پایبند بودن به قراردادشان مشهورند و در وستروس به اینکه تاکنون قراردادی را نشکسته اند شناخته میشوند. زمانی ویسیریس تارگرین (برادر دنریس) نیز قصد داشت این ارتش را خریداری کند که با تمسخر و خنده آنها مواجه شد. گلدن کمپانی یکی از سریعترین و منظم ترین ارتشهای جهان است و این گروه ارتش پر زرق و برقی دارند و فرماندهان در چادرهایی طلایی مستقر میشوند که با جمجمه های زر اندود احاطه شده است.
گلدن کمپانی ارتباطات زیادی به داستان فعلی ما دارد از جمله جورا مورمونت (با بازی یان گلن (Iain Glen)) که قبل از اینکه برای جاسوسی دنی مامور واریس (با بازی کلنت هیل (Conleth Hill)) بشود خودش را با گلدن کمپانی متعهد کرده بود. اگر یکی از رهبران گلدن کمپانی بخواهد در مبارزه ای تن به تن با رهبر هر گروه یا قومی مبارزه کند، شک نداشته باشید که برنده میدان گلدن کمپانی خواهد بود.
به هرحال گلدن کمپانی در برابر مهارت هایشان در مبارزه پول دریافت می کنند. گلدن کمپانی دارای هزاران اسب و فیل هایی هست که با این فیل ها می تواند جنگ ها را به راحتی پیروز شوند. ولی ما در قسمت اول فصل هشتم دیدیم که به دلیل ایکه فیل ها نمی توانند از دریا عبور کنند، به وستروس نیامده و گلدن کمپانی در وستروس فقط با ۲۰۰۰ اسب و بدون هیچ فیلی مستقر شده اند. البته سرسی هم بخاطر نداشتن فیل در ارتشش بسیار ناراحت بود.(اونایی که قسمت اول رو دیدن میدونن چی میگم:)). ولی واقعا با نداشتن فیل (فیل ها یکی از شاخصه هایی هستند که گلدن کمپانی را با آن می شناسند) کار گلدن کمپانی در برابر آنسالید ها و دوتراکی ها سخت خواهد شد.
گلدن کمپانی در کتاب
ارتش طلایی، مثل بخشهای داستانی دیگر، نقش مهمتری در سری کتابهای نغمهی یخ و آتش (Song of Ice and Fire) نسبت به سریال دارد. این ارتش در کتابهای اخیر این سری بخش مهمی را به خودش اختصاص داده است، و حضور پررنگی در فصلهای کتاب بادهای زمستان (Winds of Winter) که منتشر شدهاند داشته است. پس به نظر میآید این ارتش نقش مهمی در داستان سریال هم داشته باشد. داستان این ارتش ارتباط نزدیکی با خط داستانی گریف جوان دارد، که سریال هنوز سراغ آن نرفته است.
گریف جوان، شخصیتی در کتابهاست که احتمالا اگان تارگرین، پسر ریگار تارگرین و الیا مارتل باشد که در کودکی قبل از کشته شدن توسط مانتین توسط دستیار پادشاه به جای دیگری فرستاده شده است. در کتابها، واریس از این قضیه باخبر است، و اگان رهبری است که واریس از او برای حکومت بر وستروس حمایت میکند، چون احتمال رسیدن اگان به تاج و تخت نسبت به دنریس بیشتر است.
چون سریال کلا شخصیت گریف جوان را نادیده گرفته، خیلیها فکر میکنند او شاید یک نکته انحرافی باشد. این کاملا منطقی است چون بخشهای مهمی از خط داستانی او وارد داستان جان اسنو شده است. اینکه چطور داستان جان اسنو در آینده با ارتش طلایی مرتبط خواهد شد هنوز مشخص نیست. چیزی که میدانیم این است که این ارتش در سریال همچنان مانند کتابها توسط هری استریکلند هدایت میشود، به جز اینکه نسخهی سریالی او خیلی شبیه جیمی لنیستر است با اینکه توصیف او در کتاب این چنین آمده است: مردی چاق با سری بزرگ و گرد، چشمان خاکستری و موهای خاکستری کمپشت که آنها را به یک سمت شانه میکند تا کچل بودن خودش را پنهان کند. آیا سرسی به دلیل شباهت او به جیمی در سریال از او خوشش خواهد آمد؟
گلدن کمپانی در سریال
ما در سریال دیدیم که سرسی با پرداختن قرض بانک آهنین توانست با پشتیبانی دوباره بانک آهنین گلدن کمپانی را اجیر کند. ولی قبل تر از آن ما در فصل چهارم دیدیم که استنیس باراثیون پس از شکست خوردن در برابر ارتش لنیستر، سر داووس (با بازی لیام کانینگهام (Liam Cunningham)) به استنیس باراثیون پیشنهاد کرده بود که می توانند گلدن کمپانی را اجیر کرده و مقر پادشاهی را فتح کنند. اما مشکل اصلی اینجاست که استنیس می خواست گلدن کمپانی برای عشق و وفاداری برایش بجنگند که اصلا گلدن کمپانی راه و روشش اینگونه نیست. آنها برای پولی که سرسی به آنها داد ،برای او خواهند جنگید. ولی ما پیش تر دیده بودیم که آنسالید و دوتراکی ها فقط برای عشق و وفاداری برای دنریس می جنگند ولی اگر بخواهیم صادق باشیم، دنریس هم آنها را از بردگی نجات داد و آنها تنها با جنگیدن برای او می توانند لطف اورا جبران کنند.
نکته اینجاست که اگر سربازان دنریس که متشکل از آنسالید ها و دوتراکی ها است بتوانند به مقر پادشاهی برسند، احتمالا پیروز میدان خواهند بود ولی از طرف دیگر همگی یک مشکل دیگری به نام شاه شب و ارتش مردگان دارند. در فصل هفتم دیدیم که سرسی قرار بود ارتش خود را برای مبارزه با دشمن مشترک به وینترفل بفرستد ولی این تنها برای سرگرم کردن ارتش شمال و ارتش دنریس در وینترفل با ارتش مردگان بود تا حواس آنها از سرسی پرت شده و متوجه گلدن کمپانی ای که یورون به همراه خود آورد، نشوند. حال باید دید که آیا دنریس می تواند با پیروز شدن در همهجنگ ها و تبدیل شدن به ملکه وستروس را دوباره با شکوه کند یا خیر.
در ادامه فصل هشتم ما شاهد مبارزه وینترفل در برابر ارتش مردگان خواهیم بود و قطعا برنده این جنگ به سراغ سرسی خواهد رفت. اگر شاه شب برنده مبارزه شود، به احتمال قریب به یقین به سمت وستروس خواهد رفت و حتی با وجود گلدن کمپانی، مردگان بر هفت اقلیم حکومت خواهند کرد ولی اگر دنریس و جان اسنو پیروز شوند به سمت جنوب رفته تا با سرسی بجنگند. این نکته را باید در نظر داشته باشیم که حتی اگر جان اسنو و دنریس برنده مبارزه با شاه شب شوند، به این معنی است که تعداد بسیار زیادی از ارتش خود را از دست داده اند و همانگونه که در فصل های قبل هم دیدیم، اژدها ها هم می توانند کشته شوند و با وجود گلدن کمپانی به احتمال زیاد سرسی به راحتی می تواند جان اسنو و دنریس را شکست دهد. با همه این تواصیف فکر نمی کنم که ما شاهد یک فصل عادی مانند دیگر فصل های سریال باشیم، به نظر من فصل هشتم حماسه ای خواهد بود که بر سر زبان ها خواهد ماند.