بین سالهای ۱۹۲۲ و ۱۹۴۳، دوره رژیم فاشیستی ایتالیا، این شهر به عنوان بخشی از تبلیغات موسولینی مورد مداخلههای متعددی قرار گرفت.
وسواسِ دیکتاتور فاشیست به رم ممکن است بدیهی به نظر برسد، زیرا این شهر پایتختِ این کشور است. با این حال، این واقعیت که رم در تبلیغات موسولینی نقش محوری داشت، بیشتر به نمادگرایی قدرتی مربوط میشود که او میخواست با ارتباط رژیم خود به امپراتوری روم و خودش به شخصیتی امپراتورگونه، شکل دهد.
اگرچه جنبشهای کوچک فاشیستی پیش از جنگ جهانی اول در ایتالیا وجود داشت، اما به نظر میرسد که بنیان رسمی فاشیسم در سال ۱۹۱۹ در میلان به رهبری بنیتو موسولینی صورت گرفت. جنبشِ تحت رهبری او به سرعت رشد کرد و تنها سه سال پس از تأسیس آن، فاشیست ها از نفوذ سیاسی کافی برخوردار بودند تا راه خود را به سمت قدرتِ کامل طی کنند – قدرتی به معنای واقعی کلمه.
در اکتبر ۱۹۲۲، موسولینی طرح کودتای خود را به اجرا گذاشت. موسولینی که پس از گفتگو با سفیر ایالات متحده در ایتالیا، ریچارد واشبرن چایلد، اظهار داشت که ایالات متحده مخالفتی با حکومت فاشیستی ندارد، در روزهای ۲۸ و ۲۹ همان ماه راهپیمایی در را سازماندهی کرد.
حدود ۳۰۰۰۰ نفر در سراسر شهر راهپیمایی کردند و از اجرای یک حکومت فاشیستی حمایت کردند. در همین حال، جوخههای شبهنظامی معروف به «پیراهنهای سیاه» بهطور استراتژیک در سراسر ایتالیا مستقر شدند. شاه ویکتور امانوئل سوم از ترس جنگ داخلی – و همچنین به دلیل همدردی با آرمان های فاشیستی – رسماً موسولینی را جوان ترین نخست وزیر کشور کرد.
بازسازی امپراتوری روم از طریق توسعه یک امپراتوری جدید ایتالیا یکی از بزرگترین جاه طلبی های موسولینی بود. طرح او شامل الحاق به قلمروهای ایتالیا در فرانسه و بالکان غربی بود که توسط ایرندگان ادعا میشد، علاوه بر کسب مستعمرات بیشتر در آفریقا.
در کنار اقدامات نظامی در سرزمینهای هدف، موسولینی همچنین سرمایه گذاری گسترده ای در ساخت هویت امپریالیستی فرا ملی گرایانه نمود. برای این، او در ایجاد احساس عظمت و غرور نسبت به امپراتوری روم درون مردم ایتالیا کار کرد. همچنین انتظار میرفت که ملتهای دیگر در ایتالیای جدید همان عظمت روم باستان را ببینند. به عنوان زادگاه تمدن روم، شهر ابدی به هدف اصلی تبلیغات فاشیستی تبدیل شد. با فرامدیا همراه باشید.
معماری فاشیستی در رم
در گوشه و کنار رم با شکوه، ساختمانهای هندسی و اغلب سفید رنگی که در دوران حکومت موسولینی ساخته شدهاند، منظرهی دلانگیز شهر را ناگهان دگرگون میکنند. این سبک معماری که به “معماری فاشیستی” مشهور است و در اوایل قرن بیستم در ایتالیا رواج یافت، شاخهای از معماری مدرنیستی بود که عقلگرایی و کلاسیکگرایی را در هم آمیخته بود.
میدان کولوسئوم که پیشتر به آن اشاره شد، نمونهای کامل از این سبک معماری است. این بنا که در اصل کاخ تمدن ایتالیا (Palazzo della Civilt Italiana یا Palazzo della Civilt del Lavoro) نامیده میشد، در سال ۱۹۳۷ برای میزبانی از نمایشگاه جهانی تمدن (Mostra della Civiltà) در چارچوب نمایشگاه جهانی رم ۱۹۴۲ (Esposizione Universale di Roma) طراحی و ساخته شد. چندین طاق بر روی نمای مکعبی شکل این ساختمان، ادای احترامی به آمفی تئاتر فلاویان است و به همین دلیل این بنا به “میدان کولوسئوم” معروف شد.
در واقع، کل محلهای که پالازو در آن واقع شده است، به طور ویژه برای نمایشگاه جهانی ۱۹۴۲ توسعه یافته بود، که انتظار میرفت به مناسبت بیستمین سالگرد فاشیسم در ایتالیا افتتاح شود. این محله به “منطقه تجاری و مسکونی نمایشگاه جهانی رم” معروف شد. این منطقه گذشته، حال و آینده را به هم پیوند میدهد و عمداً رم باستان را با آیندهگرایی در نمایشی آشکار از آرمانشهر فاشیستی در هم میآمیزد.
این نمایشگاه به دلیل وقوع جنگ جهانی دوم هرگز برگزار نشد، اما این منطقه همچنان طبق طراحی اولیه باقی ماند و به یکی از پرجمعیتترین مناطق مسکونی و تجاری رم تبدیل شد، دقیقاً همانطور که موسولینی قصد داشت EUR (منطقه تجاری و مسکونی نمایشگاه جهانی رم) را به مرکز شهر مدرن جایگزین مرکز تاریخی تبدیل کند.
هنگامی که برای اولین بار به منطقه تجاری و مسکونی نمایشگاه جهانی رم پا میگذارید، از پارک زیبا، دریاچه بزرگ، خیابانهای عریض و ساختمانهای اداری عظیم آن تحت تأثیر قرار خواهید گرفت. با این حال، میدان کولوسئوم احساسی عجیب و غریب در شما برمیانگیزد که نمیتوان به طور کامل آن را وصف کرد. پس از کشف تاریخ این بنا و خود منطقه، چرایی این احساسی نمایان شد و البته معماری فاشیستی فقط به دنبال تحت تأثیر قرار دادن نبود، بلکه هدفش ارعاب و ترساندن بود.
راه ها و راه آهن های ساخته شده توسط موسولینی
اگر بعد از همه سرمایه گذاری ها در رم مردم نمی توانستند کار موسولینی را به راحتی ببینند، همه کار ها بیهوده می بود. از این گذشته، اصلاحات بیشتر به حفظ رژیم فاشیستی مربوط میشد تا به کیفیت زندگی در شهر. با تفکر به این موضوع، موسولینی معماران و مهندسان را مأمور کرد تا جاده ها، راه ها و راه آهن هایی را طراحی کنند که نقاط مهم شهر را به یکدیگر و رم را به شهرهای دیگر متصل کند.
ایستگاه های راه آهن رم ترمینی و اوستینس
یکی از معروف ترین پروژه های موسولینی بازسازی ایستگاه راه آهن ترمینی رم بود. متفاوت از پاریس، جایی که قطارها از آنجا خارج شده و به ایستگاه های مختلف بسته به جایی که می روند و از جایی که می آیند، وارد می شوند, رم از قرن ۱۹ دارای یک ایستگاه قطار مرکزی بوده است.
در سال ۱۹۳۷ ، موسولینی ایستگاه مرکزی را تخریب کرد و شروع به بازسازی آن به سبک فاشیستی کرد. در سال ۱۹۴۳ ، زمانی که رژیم فاشیستی سقوط کرد، بازسازی متوقف شد و تا سال ۱۹۴۷ ناتمام ماند، تا زمانی که گروه دیگری از معماران در تکمیل پروژه رم ترمینی (Termini) کار کنند.
با وجود تغییرات ایجاد شده در طراحی، ساختار جانبی ایستگاه همانطور که در ابتدا توسط معماری فاشیستی و مهندس آنژیولو مازونی برنامه ریزی شده بود، نگه داشته شد. رم ترمینی تا به امروز شلوغترین ایستگاه رم است.
موسولینی علاوه بر بازسازی ایستگاه راه آهن رم ترمینی، ساخت رم اوستینسه را که زمانی یک ایستگاه راه آهن روستایی در آن قرار داشت، نیز ارتقا داد. این پروژه برای استقبال از دیکتاتور نازی آدولف هیتلر طراحی شده بود که در ۳ مه ۱۹۳۸ با قطار به رم رسید.
جاده جدیدی که ایستگاه را به پورتا سن پائولو متصل میکند نیز ساخته شد و نام وییا آدولف هیتلر نامگذاری شد. موسولینی و پادشاه امانوئل سوم با رهبر آلمان در روما اوستینسه ملاقات کردند و او را از خیابان جدید عبور دادند، جایی که هیتلر رژه های نظامی اختصاص داده شده بود به او را تماشا میکرد.
پس از جنگ جهانی دوم، خیابان به عنوان یادآوری از کشتار آرداتین، به ویاله دله کاوه آرداتینه (Viale delle Cave Ardeatine) تغییر نام داد، که این واقعه در سال ۱۹۴۴ در غار آرداتین در نزدیکی ایستگاه اتفاق افتاد و ۳۳۵ غیرنظامی ایتالیایی بی گناه توسط نیروهای اشغالگر آلمانی اعدام شدند.
خیابان ویا دِ فُری ایمپریالی
گردشگران به خوبی با خیابان فورِی امپریالی آشنا هستند. دلیل این آشنایی آن است که این خیابان میدان باشکوه ونیز را به کولوسئوم متصل می کند و طی کردن مسیر از یک نقطه به نقطه دیگر تنها حدود ۱۵ دقیقه طول می کشد. اما چیزی که گردشگران معمولا از آن بی اطلاع هستند این است که قبل از موسولینی، این خیابان وجود نداشت.
در سال ۱۹۲۴، دیکتاتور ایتالیا دستور ساخت این خیابان را به عنوان مسیری برای رژه های ملی گرایانه برگرفته از رژه های پیروزی روم باستان صادر کرد. در حین ساخت، نام این خیابان «ویا دئی مونتی» بود. در سال ۱۹۳۲، زمانی که افتتاح شد، به «ویا دِلل ایمپِرو» تغییر نام یافت. در آن مناسبت، موسولینی مراسم قیچی زدن روبان را اجرا کرد و یک رژه نظامی عظیم را با اسب رهبری کرد. پس از جنگ جهانی دوم، این خیابان دوباره به نام فعلی خود تغییر یافت.
این خیابان دسترسی به کولوسئوم، فروم رومن و تپه پالاتین را تسهیل می کند و بقایای باستانی زیادی را می توان در هر طرف خیابان مشاهده کرد، جایی که حفاری های باستان شناسی همچنان ادامه دارد. با این حال، همه اینها با هزینه گزافی همراه بود. موسولینی برای ایجاد خیابان فورِی امپریالی مجبور شد کلیساهای قرون وسطایی و بخشی از فروم های امپراتوری باستانی را تخریب کند. همچنین هزاران نفر از ساکنان منطقه بی خانمان شدند.
در طول سال ها، آلودگی ناشی از تردد وسایل نقلیه در خیابان نیز به بناهای تاریخی از جمله کولوسئوم آسیب رساند. به همین دلیل، در سال ۲۰۱۳، شهردار ایگناتسیو مارینو این خیابان را برای تردد عموم مردم مسدود کرد. امروزه خط مترو C (سی) در زیر خیابان فورِی امپریالی در حال ساخت است و تنها عابران پیاده، دوچرخه سواران، تاکسی ها، اتوبوس های شهرداری و خودروهای دارای مجوز، مجاز به عبور از این خیابان هستند.
از طریق دلا کونسیلیازیونه
موسولینی با تلاش برای آشتی دادن رابطه بین واتیکان و دولت فاشیستی، در سال ۱۹۳۶ ساخت خیابان دلا کونسیلیازیونه ، یک خیابان گسترده که خیابان را به هم متصل می کند، آغاز کرد. میدان پیتر به قلعه سنت آنجلو.
با وجود اجرای این طرح، ایدهٔ اتصال شهر واتیکان به مرکز رم از آن او نبود. اولین گزاره یک بلوار از خیابان. میدان پیتر به رم توسط لئونه باتیستا آلبرتی در زمان سلطنت پاپ نیکلاسِ پنجم در قرن ۱۸ ارائه شد، و پس از آن بسیاری از گزاره های دیگر.
در آن زمان، منطقه ای که امروزه دلا کونسیلیازیونه (Via della Conciliazione) در آن قرار دارد، توسط ساختمان های مسکونی، مذهبی و تاریخی متعلق به منطقه بورگو، منطقه تاریخی ۱۴ رم پوشیده شده است. هنگامی که ایتالیا در قرن ۱۹ متحد شد و بورگو به قلمرو ایتالیا متصل شد, کلیسای کاتولیک روم اعتراض کرد و پاپ ها از ترک شهر واتیکان خودداری کردند تا از نفوذ دولت ایتالیا بر رم جلوگیری کنند.
قبل از نخست وزیر شدن، موسولینی علناً از کلیسا انتقاد کرد. دیکتاتور فاشیست که زمانی رهبر بود، دیگر نمی توانست به یکی از قدرتمندترین نهادهای کشور تعاملی خصمانه داشته باشد. ساخت این بلوار در کنار یک سری غرامتها و توافقات، نتایج مورد انتظار را فراهم کرد و کلیسای کاتولیک سرانجام ایتالیا متحد را به عنوان یک ایالت به رسمیت شناخت.
ویا دلا کونسیلازیون تنها در سال ۱۹۵۰ ، پس از سقوط فاشیسم و مرگ موسولینی به پایان رسید.
آفرینش چینهچیتا
توسعه سینمای فاشیستی برای موسولینی در اولویت قرار داشت. این در سال ۱۹۳۷ روشن شد که او یک استودیوی فیلم بزرگ را تحت شعار (Il cinema ads’arma pi forte) (سینما قدرتمندترین سلاح است) تاسیس کرد.
انتظار میرفت که استودیو چینهچیتا به تبلیغات فاشیستی کمک کند و شهرت سینمای ایتالیا را تقویت کند. در طول جنگ جهانی دوم بمباران شد؛ با این حال، پس از جنگ به سرعت بازسازی شد. ورودی هنوز سبک عقل گرایانه معمولی معماری فاشیستی را دارد.
در دهه ۱۹۵۰ (میلادی) پس از سقوط فاشیسم، استودیو به عنوان (هالیوود تیبر/ Hollywood of the Tiber) به دنبال تولید چندین فیلم تحسین شده شهرت پیدا کرد. پس از یک سری آتشسوزی و ورشکستگیهای محتمل، استودیو خصوصی شد. بسیاری از برنامه های تلویزیونی و سریال های تلویزیونی در حال حاضر در آنجا فیلمبرداری می شوند، مانند سریال پائولو سورنتینو، پاپ جدید ، که در ۱۰ ژانویه ۲۰۲۰ در ایتالیا به نمایش درآمد.
محل استودیو برای بازدید باز است، جایی که بازدید کنندگان این فرصت را دارند تا در تاریخ سینمای ایتالیا غوطه ور شوند. نمایشگاه و فضای باز مجموعه هزینه ۱۵ یورویی دارند. اما کودکان بین ۵ تا ۱۲ سال و افراد معلول تا ۷ یورو پرداخت می کنند. استودیو روزانه (به جز سه شنبه ها) از ساعت ۹:۳۰ تا ۱۸:۳۰ باز است.
در سال ۲۰۱۴ ، یک پارک تفریحی با مضمون فیلم به عنوان بخشی از چینهچیتا افتتاح شد. بلیط برای بزرگسالان ۲۴ یورو بود در حالی که بلیط برای کودکان ۱۹ یورو هزینه داشت.
چینهچیتا در خیابان کاستل رومانو واقع شده و اتوبوس های شاتل روزانه از ایستگاه مترو به پارک و بازگشت با هزینه ۱۰ یورویی وجود دارد.
آنها که گذشته را به یاد نمی آورند… محکوم به تکرار آن هستند.؛ این نقل قول از جورج سانتایانا است. داشتن بسیاری از نشانه های فاشیستی در اطراف می تواند باعث شود گاهی اوقات احساس خفگی کنید. با این حال سانتایانا درست میگفت. به سادگی پاک کردن تمام آثار سازه های فاشیستی از نقشه و تظاهر به آنکه هرگز اتفاق نیفتاده، می تواند عقبگردی خطرناک باشد.
در حالی که تاریخ همیشه خود را تکرار می کند، به یاد آوردن گذشته در واقع می تواند به ما یاد دهد که چگونه پرچم های قرمز را هنگام ظاهر شدنشان ببینیم و تفسیرشان کنیم، پس ارزش آن را دارد که آنچه از رژیم فاشیستی در روم باقی مانده را ببینیم و بیاموزیم. همچنین جالب است که چگونه رم، جاییکه دقیقا شهر ابدی نامیده می شود، به درخشش ادامه می دهد و برخی از چیزهایی را که فاشیست ها پشت سر گذاشتهاند، بازسازی می کند.
اگر شما در رم با زمان کافی برای کشفِ این بخش از تاریخ شهر هستید، این کار را انجام دهید. این کار را انجام دهید و آن را با قلب خود بشناسید.