[ad_1]
موسیقی متنهای فوقالعاده و هدفمند با اضافه شدنِ به موقع و استفادهی حداکثری از توانِ چنین عنصری در یک عنوان (و در کل سینما) میتوانند در خدمت روایت و پیش برندهی ماجرا به شکلی بینظیر و خارقالعاده باشند؛ ارزش بالای یک موسیقی و قطعهی روحنواز و دلنشین یا حتی هیجانی، به شدت اثرگذاری و هماهنگ بودن تامش با تمام اجزای یک اثر است. برای چنین لیست و اعضایی، سینما بزرگتر از این حرفهاست! و هرگز لیستی با عنوان “بهترین موسیقی متنهای سینما” قابل نگارش نیست و دانش و تجربهای میخواهد که از عهدهی هیچ شخصی به تنهایی برنمیآید؛ به همین دلیل به دو دههی گذشته رجوع میکنیم و بهترینهایشان را به عنوان مقالهای ۱۰ برتر معرفی میکنیم. در ادامه، با من و سینما-فارس همراه باشید.
نکته مهم
به هیچ عنوان از هیچ منبعی برای رتبهبندی و گرد آوردن این لیست استفاده نشده و تمامی جایگاهها نظر شخصی و وابسته به تجربهی نگارنده هستند؛ توجه داشته باشید که ممکن است داستان و بخشهای مهمی از برخی فیلمها اسپویل شود… اگر اثر مد نظر را مشاهده نکردهاید، صرفاً به نام و رتبه توجه کنید! اگر عنوانی مد نظر شماست و در این لیست نیست، با به اشتراک گذاشتن نام و دلایل مد نظرتان میتوانید این لیست را بهبود دهید؛ چراکه قبل از نوشتن نهایی و تکمیل این مقاله، شخصاً تا لیستی به تعداد ۳۰ عنوان رسیده بودم!

۱۰- رقصنده در تاریکی | آهنگساز: Bjork
لارس فون تریه با خلق و پایانی بینظیر برای سه گانهاش و آخرین عنوانشان “رقصنده در تاریکی”، در بسیاری از جهات که مهمترینش ترانههای بی نهایتِ اثرگذار است، مستحق صفت “فراتر از عالی” است؛ ترکیب سبک و سیاق کاملاً خاص فون تریه با اجرای عالی خواننده-بازیگر فوقالعاده “بیورک”، موجب چنین مُهمی در مبحثِ امروز ما شده است. غم و اندوه زیادی که در تار و پود این عنوان پیچیده شده را هرگز در هیچ عنوانی نمیتوان پیدا کرد (البته که از دست هیچ کسی به جز فون تریه هم بر نمیآید!) این غَم مستقیماً با “سلما” و روایت زندگیاش گره خورده و با بروز ترانههای مختلف بسیار دلنشین، درونیاتش را بیشتر نشان میدهد. این وضعیت هر لحظه بهتر و بهتر “همه چیز” را دچار تحول میکند و تا اندازهای پیش میرود، که پایان ماجرا و آواز غمانگیزِ سلما پای چوبهدار را با هیچ صفتی نمیتوان وصف کرد… چه قدر یک اثر میتواند شخصیت پردازی کمنظیری انجام دهد و اینچنین مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد! با اینکه این فیلم اثری موزیکال است ولی در همین جایگاه، فیلم “فریدا” نیز میتوانست قرار گیرد با توجه به شباهتهای که بینشان وجود دارد؛ ولی خب از هر نظر “رقصنده در تاریکی” لایقتر است!

۹- نقطه اوج | آهنگساز: میکسِ موسیقیهای مختلف!
در این جایگاه، چه عنوانی بهتر از “نقطه اوج” آخرین ساختهی “گاسپار نوئه” از بهترین کارگردانِ اروپا؟ در بک کلام موسیقی به شدت مجذوب کننده و دیوانه وار است و مخاطب در دراز مدت غرقش میشود! حتماً میدانید که نوئه صاحب سبک است و اگر به ترتیب با آثارش پیش بیاید و رفته-رفته که به کلایمکسِ (نقطهی اوج) فیلمهایش برسید، به راحتی متوجه میشوید شاهکاری که در طی چند سال برای آن تلاش کرده، بالاخره منتشر شده؛ فیلم “نقطه ادج” همزمان بهترین موسیقی متن کُل فیلمهای این کارگردان را هم دارد! موسیقیهای متفاوت توأم با هیجانات خاص و روانپریشی هر شخص در این گروه رقص، بالاتر از عالی است و صد در صد با دوربین استادانهی نوئه و ترکیب یک مکانِ سرشار از نویز و بیس! با چنین سبک و سیاقی، نه تنها در قرن ۲۱ بلکه در کل سینما وجود ندارد! همین موسیقیهای به شدت هیجانی و در خدمت روایت و فُرم توهمزا به موازاتِ رقص و دیوانگی لحظه به لحظهی کاراکترها، از آن مواردیست که طلب یک پروفسور مثل نوئه را میکند! یکی دیگر از بهترین موسیقی متنهای فیلمهای نوئه، فیلم قبلی او “عشق” است که موسیقی متن بسیار فوقالعادهای دارد (کلاً استفاده و ادیتّ موسیقیهایی مختلف، خصیصه آثار نوئه است!)

۸- میان ستارهای | آهنگساز: Hans Zimmer
در بین این لیست “هانس زیمر”، سهم بیشتری نسبت به بقیه دارد! همکاری زیادِ زیمر با یکی از کارگردانهای بزرگ امروزی “کریستوفر نولان”، در نهایت منجر به یک لول دیگر و بالاتر از موسیقی متن دیگر فیلمهایشان شده؛ وقتی دو شخص کاملاً حرفهای و کاربلد بخواهند در فیلمی که مربوط به فضا-زمان و علم است، حس و حال مخاطب را در دگرگون کنند، عنوانی مثل “میان ستارهای” ساخته میشود. موسیقی متنهای این فیلم بسیار شگفتانگیز، حماسی، روح نواز و به شدت پراحساس هستند؛ زیبایی و چیره دستی “زیمر” و تیمش در نقاطی آنچنان با روح و روان مخاطب بازی میکند، که گویی واقعا در بُعد دیگری ساخته شدهاند! لذت وصف ناپذیری بین شاتهایی از یک فضای بیکران و موسیقیهای شاهکار وجود دارد. “میان ستارهای” بهترین موسیقی متن را بین فیلمهای نولان دارد و از دیگر اثر و همکاری این دو یعنی “تلقین” بهتر و لایقتر است. این لیست مربوط به سدهٔ ۲۱ است، ولی تا موقعیتش را داریم یادی کنیم از یک عنوان تقریباً مشابه، یعنی “۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی”؛ خودمانیم هنوز روی دستِ تم و قطعهی معروف و حماسیِ این عنوان نیامده، موافقید؟!

۷- هزارتوی پِن | آهنگساز: Javier Navarrete
اکثر انتخابیهای این لیست، از برترین فیلمهای سینما هم هستند! “هزارتوی پِن” یک شاهکار تمام عیار است و با توجه به مقالهای که قبلاً برای شما عزیزان در موردِ بهترین فیلمهای فانتزی (امروزی) نوشتهام، جایگاه اول را داشت و میتوانید اینجا خلاصهای از چرایی شاهکار بودنش را مطالعه کنید. و امّا موسیقی! نجواهای ابتدایی-انتهایی یا موسیقی متنِ بسیار متفاوت در لحظهی “هزارتوی پِن”، جادویی و در سبکش بیمانند است؛ موسیقی در داستان و جایگاه و بُعدِ فانتزیِ این عنوان نقش اساسی دارد و همین موضوع زیبا است و قابل تأمل! در لحظاتِ کاملا متضاد با یکدیگر، این نجواهای روح نواز هستند که خشونت عریان را تسکین میدهد و “اوفلیا” را به هدفش نزدیک میکنند؛ زمزمهی دیوانهوار که بار احساسی بینظیری دارد، در نقاطِ حساس مثل پایان و دوگانگی آخر ماجرا به کمک مخاطب برای همزادپنداری بیشتر با آن سالن طلایی و رستگاری اوفلیا میآیند (در واقع به چنین اندوه و همزمان رستگاری عجیب اشاره دارند!) در آن سوی ماجرا و واقعیت، این سرد بودنِ بیش از حَد پارادوکس عجیبی به وجود آورده و موسیقی را هم تحت الشعاع قرار داده و در نهایت بهبود میبخشد (خیلی تجربه محور!) دیگر اثر این کارگردان دوست داشتنی، “شکل آب” است که با این که جزوی از لیست این مقاله نیست، امّا جالب توجه و فوقالعاده است!

۶- گلادیاتور | آهنگساز: Hans Zimmer
چه قدر که این فیلم بی نظیر و در تمامی جوانبش عالی است! واقعاً آدم دوست دارد توضحیاتِ این جایگاه را فقط از فیلم و دلایل شگفت انگیز بودنش صحبت کند. به موضوع اصلی یعنی دوباره “هانس زیمر” و موسیقیهای سطح بالای این فیلم میپردازیم؛ اینبار یک مثال در اوج بودن میزنیم، آخرین قطعه موسیقیِ پایان بندی فیلم… موسیقیِ اشک آور، هنرمندانه و شاهکاری که همزمان با اینکه “مکسیموس” همسرش را میبیند، به ماجرا اضافه میشود. واقعاً این قطعه و تم کلی اثر یکی از بهترینها بین کارنامهی پر بار زیمر در این سالهاست و به حدی بار احساسی زیادی یدک میکشد، که میتواند کلاس درسی برای آیندگان سینما و آهنگسازانش باشد! مخاطبی که چند ساعت منتظر این نبرد پایانی بوده و به همراه مکسیموس نهایت “زجر” را تجربه کرده، در مواجه با چنین پایان بندی تسلیم میشود و حتماً اشکهایش پایین میآید! امّا در تک-تک موسیقیهای دیگر “گلادیاتور” چنین زیبایی وجود دارد و همین یکدست بودن بینهایت موسیقی متن این عنوان را قوی جلوه میدهد (بالاخره که بی دلیل نیست “گلادیاتور” جوایز زیادی برنده شده!)

۵- در حال و هوای عشق | آهنگساز: Shigeru Umebayashi
“در حال هوای عشق” یکی بهترین فیلمهای عاشقانه تاریخ است و دلنشینترین موسیقیهای چنین سبکی را هم دارد! این جایگاه اندکی متفاوت است و با “شبهای بلوبری من” ترکیب میشود؛ سکانسهای معروف آهسته و موسیقی ویولن شاهکار خلق شدهی “در حال و هوای عشق” به حدی دلبرانه است که در ذهن مخاطبش تا همیشه ماندگار و حک میشود. موسیقی متن کلی این فیلم بسیار فوقالعاده است و با روایت داستان و این عشق خاص همراهی کامل را دارد؛ شرح حال زمانی که موسیقی به جای هر چیز دیگری صحبت میکند! امّا دلیل صحبت کم در مورد همین فیلم، ارجاعی شاهکار از دیگر فیلم “وونگ کار وای” به موسیقی به یاد ماندنیِ چند فیلم گذشتهاش است؛ یکی از فیلمهای بعدی و انگلیسی زبان این کارگردان “شب های بلوبری من”، این موسیقی بینظیر و شاهکار را در شکل و شمایلی متفاوت در راستای سکانسی مشابه اجرا میکند؛ شخصاً هرگز چنین ارجاعی (موسیقی) به این زیبایی در هیچ فیلمی ندیدهام! حتماً مخطبانِ فیلمهای “وونگ کار وای” این قطعهی زیبا را که در پس فیلمهایش یافت میشود، فراموش نخواهند کرد (این فیلم آهنگسازان متفاوتی دارد، یکی آقای گالاسو و سازنده تم معروف و بیادماندنی آقای اومه بایاشی)

۴- مرثیهای برای یک رویا | آهنگساز: Clint Mansell
در بین موسیقیهای با اثرگذاری ماندگار و حقیقتاً میخکوب کننده!، گمان نکنم در قرن ۲۱ رقیبی برای “مرثیهای برای یک رویا” گیر بیاید؛ عنوانی شاهکار از “دارن آرونوفسکی” که یکی از بهترین فیلمهای دههی اول این سده است. قصهی بی نظیر چند جوان و درگیریشان برروی موضوعات حساس جامعه که مهمترینشان مواد مخدر است، بررسی و یک مقاله جداگانه میطلبد؛ امّا موسیقی متنهای این عنوان در رأس نکات مثبتش قرار دارند، به صورتی که مخاطب اثر را با اتفاقات و غرق شدنِ در دنیای بی برگشتش آشنا و درگیر میکند؛ عمق چنین فاجعهای با یک قطعهی شاهکار میتوان همیشه در ذهن داشت، که دقیقاً نفوذ چنین موسیقی به مغز مخاطب با نهایت اثرگذاری پیاده شده! سکانسهای پایانی و پخش موسیقی و به موازاتش نشان دادن سرنوشت هر شخص با قلم و این نوشته بیان نمیشود. در بین تمامی آثار این کارگردان بزرگ، همیشه موسیقی پرقدرت و از عناصر پررنگ بوده به طوری که انتخاب بین موسیقی متنهای برتر از کارنامهی “آرنوفسکی” خود حکایت دیگری دارد. از فیلم “چشمه” گرفته با آن موسیقی دیوانه کننده، غم انگیز و به مانند معجزه تا سکانس رقصِ پایانی و آن فضای خلق شده و موسیقیِ کمنظیر پایانی در “قوی سیاه”!

۳- مجموعهی ارباب حلقهها | آهنگساز: Howard Shore
تصور اینکه چگونه موسیقی متنهای یک سه گانه به بزرگیِ “ارباب حلقهها” تا بدین اندازه شاهکار است، واقعاً سخت فهم است! “پیتر جکسون” با ساخت این مجموعه مرزهای مختلف زیادی را در سینما جا به جا کرد، در مورد موسیقی امّا نه تنها در این سه گانه بلکه در جدیدترین مجموعهاش “هابیت”، همچنان موسیقی بخش مهم و حماسی و سطحی بالاتر از شاهکار است (به لطف “هاوارد شور”!) هر کدام از فیلمهای این مجموعهها کمتر از سه ساعت نیستند و جمعاً بیشتر از بیست ساعت زمان برای تماشایشان لازم است؛ به جز تیمی نابغه و اعضای بسیار حرفهای، خلق چنین موسیقی متنهای حماسی بسیار طاقت فرسا و سخت است؛ موسیقیهای بی نظیری که عظمتِ دنیای بزرگِ این مجموعه را به خوبی نشان میدهند و این موضوع نشان دهنده و گواهی بر چنین سرپرست کاربلد و تیمی نابغه است. در طول این زمان طولانی، موسیقیها به حدی شنیدنی هستند که هرگز در هیچ مجموعهای، خصوصاً سه گانهها تا به این اندازه موسیقیهای متنوع وجود نداشته! کافی است اندکی به حجم زیادِ موسیقیها تنوع و حماسی بودن این دو مجموعه توجه کنید، تا درستی این صحبتها دستتان بیاید. حتی نمیدانم کدامشان را مثال بزنم… تِم به یادماندنی قسمت اول و این مجموعه؟ سکانس مرگ “برومیر”؟ موسیقیهای زیاد هر جنگ خصوصاٌ قسمت سوم یعنی “دو برج”؟ یا آن نغمه و آوازِ سوزناکی که خانم “میراندا اوتو” میخواند…؟

۲- جادهی مالهاند | آهنگساز: Angelo Badalamenti
بالاخره رسیدیم به “دیوید لینچ”… فردی که بسیاری او را بهترین فیلمساز تاریخ میدانند و بیراه هم نیست! جدا از بحث سلیقه و نظر شخصی، ایجاد فضاسازی متفاوت و خط داستانیهای بسیار پیچیده امّا به شدت قابل فهم، وجود عناصر سورئال و فرامتنی که واقعاً لینچ به تنهایی خالقش است و البته فرم بیمانند و چیزی که ما به دنبالش میگردیم موسیقی متنهای حیرت انگیز! این اشارات از چندین نکات برجستهی آثار این کارگردان بزرگ است. موسیقی متنهای رازآلود و شاهکار “جادهی مالهالند” (بهترین فیلم “لینچ”!) را “آنجلو بادالامنتی” که واقعاً یک استاد است ساخته و به حَدی مخاطب را با چنین فضایی جادو میکند، که در پس چنین داستانی “خود” را گم میکند؛ همکاریِ لینچ و بادالامنتی منجر به خلقِ آثار خاص و بیمانندی شد، مثلاً تم اصلیِ “جادهِ مالهاند” یکی از ماندگارترین تمهای تاریخ سینما است! همه جوره این وضعیت در اوج نگه داشته میشود دیگر مثال، حتی آواز بینظیر خانم “ربکا دل ریو” در این عنوان واقعاً غمانگیز، نابودکننده و نایاب است؛ حتی لحظهای در این فیلم موسیقی بیننده را رها نمیکند و صد در صد در خدمت این روایت بینظیر و شاهکار است؛ قطعاً بعد از تجربهی این عنوان تا مدتها موسیقی متنش را مرور خواهید کرد و بعد از آن هرگز از یادتان نخواهد رفت! تا فرصتش را داریم بد نیست اشاره کنیم یکی از دلایلی که سریالِ “توئین پیکس: بازگشت” از بهترین سریالهای تاریخ است، همین موسیقیهای خاص و تم همیشگی آثار لینچ و اجراهای پایانی یک گروه-خواننده در هر قسمت است (صد در صد به مانندش، حتی در سینما هم یافت نمیشود!)

۱- دشتِ گریان | آهنگساز: Eleni Karaindrou
بالاخره “النی کاریندرو” و “تئو آنجلوپولوس”… زمان انتخاب و رتبهبندی برخی ۱۰ برترها، واقعاً جایگاه اولی تا به این اندازه برایم مشخص نبوده؛ خانم “کاریندرو” به معنای واقعی کلمه یک استاد تمام است و باید آهنگسازان و موسیقیدانهای بزرگ از کلاس درسهای او استفاده کنند! “دشت گریان” یک اثر کمیاب و نادر است که علاوه بر اینکه بهترین موسیقی متنِ قرن ۲۱ را دارد، در بین لیستی از برترینِ کل تاریخ سینما هم حرف زیادی برای گفتن دارد. موسیقی و قطعههایی فراتر کلمه زیبایی و به شدت روحنواز در این عنوان حضور دارند که حقیقتاً وصف ناشدنی هستند؛ هر قطعه نوازنده و عامل انسانی پشتت است و در دل دنیا و شخصیتهای این فیلم چنین موسیقی دلنشینی، خارقالعاده است. در لحظاتی مثل سکانس پردههای سفید، در یک کلام هنر خالص تعریف میشود و این حجم از هماهنگی “تام” به موازات یک اثر و هماهنگی بینظیر با جهان بینی کارگردانش، در یک کلام شاهکار و گوهری نایاب در تاریخ سینما است… تمامی آثار مشترکِ دیگر مثل “ابد و یک روز” و حتی دومین فیلم از آخرین سه گانه یعنی “غبار زمان”، چنین وضعیت فوقالعادهای دارند؛ به عنوان جمع بندی برای اولین جایگاه باید گفت: «ترکیب طلایی و همکاریهای “کاریندرو” و ” آنجلوپولوس”، باید بیشتر از اینها ادامه مییافت و با درگذشت ناگوارِ این کارگردان بزرگ و تنها ماندنِ هم وطنش، سینما و هنر یک بعدش بزرگ و مهمش را از دست داد…!»

نقل شده از گیمفا
[ad_2]