قسمت ۰۲ سریال عزیز Aziz

قسمت ۰۲ سریال عزیز Aziz ،سریال درام جدید با بازی مراد ییلدیریم ، مشکلات عزیز تازه آغاز میشود ، نه از دلربا می تواند دل بکند و نه می تواند او را بخواهد …

قسمت ۰۲ سریال عزیز Aziz که تیزر آن را می توانید از این لینک به طور کامل مشاهده نمایید ، دلربا با دختر نجات یافته رو به رو میشود ، عزیز در دو راهی سختی قرار میگیرد منطق یا دل ، قسمت دوم ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۲۰ به وقت محلی از شو تی وی پخش خواهد شد.

تیزر اول قسمت ۲ ( کلیک کنید )

تعیین جایگاه هفتگی فعلا زود است معمولا پس از پخش قسمت اول سریال باید چند روز صبر کرد. اما در روز پخش موفق عمل کرد ، البته نه آنطور که سازندگان انتظار داشتند اما به راحتی بر عشق منطق انتقام چیره شد.


اما آنچه در قسمت قبلی ( یکم ) شاهد آن بودیم …

زندگی ثروتمند و درخشان عزیز، پسر بزرگ خانواده پایدار، بزرگترین تولید کننده فرش آنتاکیا، با کشتن یک ستوان فرانسوی زیر و رو می شود.

عزیز که مجبور به ترک شهر می شود، خانواده و عشق بزرگ خود دلربا را پشت سر می گذارد. بازگشت عزیز به شهر ،دو سال بعد از اینکه گمان می رود مرده است، سرنوشت خانواده پایدار و شهر را تغییر خواهد داد. آیا عزیز که باید همه چیز را از صفر شروع کند، زندگی ویران شده خود را باز می یابد یا زندگی ای را به دور از همه چیز خواهد ساخت؟

در قسمت اول عزیز; زندگی پر از ثروت و درخشان عزیز پایدار، بزرگترین تولید کننده فرش آنتاکیا و پسر ارشد خانواده پایدار، زمانی که آندره پسر فرمانده نیروهای فرانسوی ( پیر ) ، را کشت، زیر و رو شد. وقتی عزیز دید که آندره به یک دختر دهقانی حمله می کند، برای نجات او به او شلیک کرد. در این حادثه عزیز به اصرار پدرش مجبور شد شهر را ترک کند. عزیز که با کاروان حامل کالا از شهر خارج شده بود، پس از مدتی در حمله به کاروان مجروح شد. در حالی که همه فکر می کردند عزیز مرده است، عزیز ۲ سال بعد به آنتاکیا بازگشت. اما وقتی برگشت هیچ چیز مثل قبل نبود. پدرش مرده بود، هر چه او داشت از دست رفته بود. عشق بزرگ او دلربا با پسر عمویش ادم نامزد کرده بود. در حالی که آمدن عزیز تأثیر زیادی در آنتاکیا گذاشت، زندگی دلربا را نیز کاملاً تحت تأثیر قرار داد. چون دلربا می خواست در کنار عشق واقعی اش عزیز باشد، اما بدتر شدن وضعیت مالی او و اینکه مادرش و گالیپ پایدار قرار بود با هم ازدواج کنند مانع از این دیدار شد. علیرغم همه چیز دلربا به عزیز نامه نوشت و گفت که می خواهد با او باشد. نامه به دست عزیز رسید. در حالی که مشتاقانه منتظر بود که ببیند آیا عزیز به نزد دلربا می رود یا نه، دختر دهقانی ، افنان با عزیز روبرو شد. افنان سعی داشت از دست مردی که پدرش را تهدید کرده بودند بگریزد. در این میان عزیز که او را دید به افنان کمک کرد. افنان که با لباس مبدل یک مرد فرار کرد، دست یاری عزیز را گرفت. در آخر ، وقتی دلربا برای دیدن عزیز حرکت می کند ، آدم را مقابلش می بیند و شوکه میشود. در همین حین عزیز سعی داشت افنان را که در پوشش مردانه فرار کرده بود نجات دهد. افنان به داخل رودخانه پرید تا به خانه برنگردد. وقتی عزیز برای نجات او به دنبال او پرید، یک دختر زیبا را در مقابل خود دید. اتفاقی که پس از این رویارویی بین این دو رخ خواهد داد، چالش داستان خواهد بود. موضوع دیگری که تماشاگران به آن فکر می کردند این بود که “آیا دلربا می تواند عشق بزرگ خود یعنی عزیز را ملاقات کند؟”

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دسته‌ها