بیایید شخصیت ها را از نزدیک بشناسیم …

لیلا گدیز – هانده ارچل

او یک دادستان عمومی جوان، زیبا و جسور است. پس از سه سال برای انجام وظیفه به استانبول بازمی گردد، اما یک پرونده قتل مرموز و چالش برانگیز به استقبال او می رود. او در جریان تحقیقات با مجری معروف و موفق کنان همراه خواهد شد و تحت تاثیر قرار دادن کنان کار سختی نیست. در حالی که لیلا با یک پرونده قتلی سروکار دارد که بسیار فراتر از جنایتی ساده است، او همچنین با این واقعیت کنار می‌آید که نزدیک‌ترین افراد به او و شاید مردی که عاشق او خواهد شد، احتمالا آنطور که به نظر می‌رسند نباشند.

کنان اوزتورک – بوراک دنیز

او موفق ترین و مشهورترین مجری بولتن خبری ترکیه است. او همچنین مردی باهوش، شوخ طبع و خوش تیپ است. زمانی که قاتل مرتکب قتلی که کل ترکیه را تکان داد شد، کنان را انتخاب می کند تا صدایش به گوش همه برسد، و او خود را در ماجرایی با لیلا، دادستان تحقیقات، می بیند. این زن زیبا که در نگاه اول دلش را برد، کنان را بسیار تحت تاثیر قرار داد. با این حال، همه چیز پیچیده تر از آنچه کنان فکر می کند، خواهد شد و کنان باید بزرگترین آزمون زندگی و حرفه خود را پس بدهد.

توران اوزتورک – جم داوران

توران معاون دادستان عمومی، پدر کنان و مافوق لیلا است. او مردی محترم، شیرین و سرسخت است که در کارش موفق می‌باشد. کلید تمام اسرار و سوالات بی پاسخ را در خود دارد. او حقایق دردناک پسرش را می داند، اما مواجهه با این حقیقت وحشتناک در مورد پسرش بسیار دشوار خواهد بود. یا پسرش را می سوزاند یا خودش را فدای پسرش می کند…

نوین اوزتورک – برین آریسوی

مادر کنان، همسر توران، زنی خانه دار است که خود را وقف خانواده اش کرده است. در دوران کودکی کنان روند سختی را پشت‌سر گذاشت. مثل هر مادری، هیچ کاری نیست که برای پسرش انجام ندهد یا چیزی را تحمل نکند. برای نوین، تکرار آن سال‌ها یک کابوس است که دوباره شروع می شود و این به نوعی تولد دوباره تمام آن دردها و رنج‌هاست.

اکرم گدیز – موتالیپ موژد‌ه‌چی

پدری که لیلا را بیش از هر چیز در دنیا دوستش داشت. اکرم که با مشکلات سلامتی دست و پنجه نرم می کند نیز از برخورد خانواده اش با لیلا بسیار ناراحت است. او کسی است که برای حفظ خانواده اش هر چیزی را به خطر می اندازد. بزرگترین آرزوی او این است که لیلا را دوباره به عنوان عضوی از خانواده ببیند. برای جلوگیری از تحت الشعاع قرار دادن وقایع تاریک گذشته بر زمان حال تلاش می‌کند.

شاهینده گدیز – گلچین هاتیهان

مادر لیلاست که رابطه بدی با او دارد. وقتی لیلا تازه کارش را شروع کرده بود، به خاطر موضوعی که درگیر آن بودند با برادرش درگیر شد و هیچ وقت اوضاع بهتر نشد. اگرچه او نسبت به فرزندان و خانواده خود محبت می کند، اما کانون عاطفی واقعی او پسرش، طاهر است.

طاهر گدیز – اوغور اوزونل

برادر لیلا. او از تحت الشعاع قرار گرفتن حکومت پدرش خسته شده است. او بی صبرانه منتظر است تا قدرت، قدرت و پول به سراغش بیاید. هر چه رابطه او با مادرش بهتر باشد، رابطه او با پدرش بدتر است. او و لیلا به دلیل تصادفی که چند سال پیش در آن رخ داد تقریباً دشمن یکدیگر هستند.

یاسمین – بیگوم آکایا

او وکیلی باهوش، شوخ، بامزه، احساسی اما خشن است. او بهترین دوست و شخصیت مورد اعتماد لیلا است. عاشق ایده آلیست، او به دنبال جفت روح خود است. یاسمین که تا آخر به عشق واقعی اعتقاد دارد بزرگترین حامی عشق لیلا خواهد بود؛ حسی که به دلیل علامت سوالات زیاد درباره کنان، نمی‌تواند تسلیمش شود.

مورات – فریت اکتوع

او مدیر خبر کانالی است که کنان در آن کار می کند. او از بهترین دوستش کنان و عفل سلیم جمع است. اما در زندگی خصوصی خود هرگز به عشق و احساسات اعتقاد ندارد ولی اهل عشق‌بازیست. هرچند او پس از آنکه عاشق زنی می‌شود، متوجه خواهد شد ترسش از دوست داشتن بر پایه آسیبی‌ست که در کودکی خود تجربه کرده و حالا برای اولین بار در زندگی خود حس و حال عشق واقعی را درک خواهد کرد.

 نوکت – آصلی اورجان

او صاحب کانالی است که کنان در آن کار می کند. او زنی زیبا، جذاب و بی رحم است که بر قدرت و موفقیت تمرکز دارد. وقتی صحبت از موفقیت می شود، هیچ ارزش اخلاقی برایش معنا نخواهد داشت. برای همین مدام با کنان درگیر است. بین او و کنان جذابیت و کشش غیرقابل توضیحی وجود دارد.

نورای – پولن امره

نورای که ۳۰ ساله است، عروس خانواده گدیز است. او که در خانواده‌ طبیفه متوسطی بزرگ شده، عجولانه با طاهر، فرزند خانواده ای ثروتمند بود ازدواج کرد و فکر می کرد که او زندگی ای را که در آرزویش بود به وی تقدیم خواهد کرد. شاهینده و او هرگز کنار نیامدند. هیچ هیجانی در زندگی و ازدواجش باقی نمانده است. او به استقلال لیلا حسادت می کند. او نسبت به جرایم طاهر کور است و لیلا را مسئول زندانی شدن شوهرش می داند.

 ادریس – مندرس سامانجیلار

او کسی است که می تواند به راحتی همرنگ جمعیت و ناپدید شود. او ممکن است در اولین برخورد باعث شود شما فکر کنید که فردی بی اهمیت است، اما توران پس از دیدن او دیگر هرگز نمی تواند راحت بخوابد.