پس از اینکه فیلم Parasite «انگل» ساخته بونگ جون هو (Bong Joon-ho) در مراسم اسکار امسال موفقیت بزرگی کسب کرد، همه کرهجنوبی را به عنوان مهد جدید فیلمسازی میبینند. این باعث شده انتظارات از فیلم Peninsula «قطار بوسان تقدیم میکند: پنینسولا» به نویسندگی و کارگردانی یئون سانگ هو (Yeon Sang-ho) دنباله فیلم موفق Train to Busan محصول ۲۰۱۶ بسیار بالا برود. آن فیلم و انیمیشن پیشدرآمدش Seoul Station «ایستگاه سئول»، که در همان سال منتشر شد، انتقادی از سیستم طبقاتی بود که جامعه را به افراد غنی و فقیر تقسیم میکند. مانند فیلم Snowpiercer «برفشکن» ساخته بونگ در سال ۲۰۱۳ که در آن یک قطار به استعاره کوچکی از مشکلات اجتماعی بدون حضور زامبیها تبدیل شده بود. در نقد و بررسی فیلم Peninsula با آریامووی همراه باشید …
مردگان دوباره در Peninsula به راه میافتند، که به دلایل تبلیغاتی نامش به Train to Busan Presents: Peninsula تغییر کرد تا به مخاطبان یادآوری کند که چقدر نسخه اصلی را دوست داشتند. این تصمیم ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد چون Peninsula، اگرچه لحظات مهیجی در خود دارد، اما از نظر اصالت و تاثیرگذاری اصلا با نسخه قبلی قابل مقایسه نیست. یئون وقایع فیلم جدیدش را چهار سال بعد از فیلم اصلی در شهر بندری اینچئون روایت میکند. چرا؟ در یک برنامه گفتگومحور در فیلم، یک دانشمند فاش میکند که ویروس زامبی که از یک کارخانه زیستی در کرهجنوبی نشأت گرفته، وارد شبهجزیره کره در شمال این کشور شده است، جایی که دولت کنترل همهچیز را از دست داده است. شباهتهای این ویروس به کووید۱۹ کاملا مشهود هستند.
تمرکز داستان روی جونگ سئوک (Gang Dong-won) قرار دارد، سربازی که سعی دارد خواهرش (Jang So-yeon)، شوهر خواهرش چول مین (Kim Do-yoon) و پسرشان دانگ هوان (Moon Woo-jin) را به یک کشتی در بندر اینچئون برساند. او حین این ماموریت، از کنار خانوادهای عبور میکند که برای نجات جان خود از او درخواست کمک میکنند اما او به آنها کمک نمیکند، تصمیمی که بعدا از گرفتنش پشیمان میشود. وقتی ویروس در کشتی آنها شیوع پیدا میکند، جونگ سئوک و چول مین تنها بازماندگان میشوند و به عنوان افراد منفوری در هنگکنگ زندگی میکنند، چون کشورهای همسایه از پذیرش آنها به عنوان پناهنده خودداری میکنند. تنها امید این دو نفر پیشنهادی توسط مزدوران برای بازگشت به میهن نابودشده خودشان و بازیابی ۲۰ میلیون دلار از یک کامیون رهاشده است. نکته اینجاست که این کامیون پر از مردگان متحرک است. مزدوران به دروغ ادعا میکنند که زامبیها در شب کور هستند، و مشکلی برای آنها پیش نمیآید. تنها کاری که این دو مرد باید انجام دهند این است که پولها را از کامیون بردارند، با کشتی تماس ماهوارهای برقرار کنند و به راحتی به خانه برگردند.
اما هیچ چیز طبق نقشه پیش نمیرود. برای جونگ سئوک و چول مین، زامبیها به آخرین مشکل آنها در مقایسه با انسانهای شرور واحد ۳۶۱ به رهبری کاپیتان سئو (Koo Gyo-hwan) و گروهبان هوانگ (Kim Min-jae) تبدیل میشوند. این انسانهای فاسد و پیروان آنها در بازیهای سادیستی رقابت میکنند که خیلی بدتر از بلاهایی است که زامبیها میتوانند بر سر آنها بیاورند. آنها دو قهرمان داستان را به عنوان آخرین قربانیان خود در نظر گرفتهاند. در این مرحله، یئون Peninsula را از یک فیلم زامبیمحور شبیه World War Z «جنگ جهانی زد» به یک ماجراجویی دیوانهوار شبیه Mad Max «مکس دیوانه» با تعقیب و گریزهای ماشینی و کامیونی مرگبار و پرآشوب تبدیل میکند. آن خانوادهای که جونگ سئوک در ابتدای فیلم به آنها کمک نکرد را به یاد دارید؟ همانها دوباره وارد داستان میشوند.
بعید به نظر میرسد اصلا به این اتفاقات اهمیتی بدهید. اما یئون همچنین ترسهایی بهیادماندنی را در فیلمش ارائه میدهد، اما در نهایت نمیتواند تصمیم بگیرد میخواهد چه نوع فیلمی بسازد. بنابراین او ژانرها را با هم ترکیب میکند، یک پایان ضعیف برای آن قرار میدهد، و امیدوار است مخاطبان از این فیلم خوششان بیاید. نتیجه این کار یک فیلم کاملا ناموزون است. Peninsula به دلیل کمبود ته مایههای فلسفی Train to Busan، در جستجوی داستانی منسجم که هرگز پدیدار نمیشود دور خودش میچرخد. چون استفاده زیاد از شخصیتها باعث شده بازیگران زمان کافی برای خودنمایی نداشته نباشند، فیلم به آرامی جذابیتش را از دست میدهد. Peninsula در مدت زمان دو ساعته خودش، ما را بیشتر از اینکه هیجانزده کند خسته میکند.
ترجمه از سایت Rollingstone نوشته Peter Travers
برگرفته از آریامووی
[ad_2]