نگاهی به قسمت ۱۲ سریال خانواده aile

نگاهی به قسمت ۱۲ سریال خانواده

در آستانه پایان فصل اول سریال، داستان با تحولات جالبی مخاطبان را غافلگیر کرد. از حقایقی که فاش شدند تا تهدیداتی برای کل خانواده؛ اما بیایید نگاهی به قسمت دوازدهم داشته باشیم …

با منفجر شدن ماشین، آیسل که از همه به ماشین نزدیکتر بود، آسیب بیشتری دیده و اوضاع خطرناکی دارد، حال جهان بسیار بد است و اصلان او را دلداری می دهد. این لحظات را می‌توانید از این لینک تماشا کنید.

همه در بیمارستان هستند و دوین و بقیه نیز خراش های کوچکی برداشته اند، اصلان که این حال و روز اعضای خانواده را می بیند، از اینکه نتوانسته از آن ها محافظت کند بسیار خشمگین است و به افراد خود می‌گوید که الیاس را می کشند.

الیاس هم دوباره با هولیا تماس می گیرد و از او می‌خواهد که یکی از پسر هارا انتخاب کند، ایبو هم همین را از هولیا می‌خواهد اما هولیا می‌گوید که مادری فقط به دنیا آوردن بچه نیست، در همین لحظه دوین حرف های آن ها را می شنود.

اصلان که نگران حال همسرش است در خروجی بیمارستان پیش او می رود و دوین نیز به او می گوید که او را ترک نخواهد کرد. اصلان به او قول می دهد که همه چیز درست خواهد شد اصلان دست به کار می شود ،تدابیر امنیتی ماشین ها و خانه را چند برابر می کند و افراد را مامور می‌کند که الیاس و برادر زاده اش گوکهان را در راه بکشند.
اصلان به جهان هم قول می دهد که دست روی دست نخواهند گذاشت.

اصلان برای بیرون کشیدن الیاس از محله، به آنجا پلیس می فرستد اما الیاس زودتر با خبر شده و خانه را تخلیه می‌کند. هولیا از ایبو می‌خواهد که با دوستان یوسف صحبت کند تا حمایت آنها را داشته باشند ، هولیا بار دیگر می‌گوید که فرقی بین فرزند خود و فرزند خوانده اش نمی گذارد و بین آنها یکی را انتخاب نخواهد کرد ، ایبو نیز در قبال کمک، جای خود سر سفره ی هولیا را از او می‌خواهد.

اوضاع برای دوین نیز خوب پیش نمی رود، تمام مراجعین مطب او، برای امنیت خود نوبت خود را لغو کردند و دستیار او نیز استعفا داد. دوین که بسیار متاثر است همراه یامور و اکرم به سمت خانه راه می افتند.

نقشه ی اصلان برای کشتن الیاس به شکست می انجامد، افراد او متوجه می‌شوند که فقط گوکهان در ماشین است و الیاس همراه او نیست، در همین حین ، الیاس به مکان جدیدی که صالح برایش در نظر گرفته می رود.

اصلان و جهان هم در جاده توسط یکی دیگر از افراد الیاس غافلگیر می شوند اما با همکاری خود را نجات می‌دهند، جهان به اصلان می‌گوید که برادر می‌خواستیم آدم های معمولی شویم و جواب اصلان هم این است: «چرخیدیم و چرخیدیم اما باز هم پسر یوسف سویکان شدیم.»

یامور ، اکرم و دوین توسط الیاس و افرادش تعقیب می شوند، دوین هم به سمت کلانتری می رود و جلوی در کلانتری نگه می دارد، سپس از ماشین پیاده شده و منتظر رفتن آنها میشود‌. الیاس و افرادش عقب نشینی می‌کنند اما الیاس به دوین پیغام می دهد که به هولیا بگوید مهلت تمام شده.

پس از از سر گذراندن این حادثه، دوین با خبر حاملگی خود بسیار شوکه می‌شود، سپس از اصلان می‌خواهد که با آرامش در خانه صحبت کنند. الیاس از جسارت دوین بسیار تعجب کرده و می گوید که همانند جوانی های هولیاست.

در بیمارستان، جهان سوال مهمی را از مادر خود می پرسد، اینکه آیا پدرش در گذشته زنی را کشته یه نه، او فکر می‌کند که دارد تاوان این اشتباه پدرش را می دهد، البته هولیا این موضوع را انکار می‌کند. افراد اصلان که نتوانستند الیاس را بکشند، برادر زاده اش گوکهان را کشته و او را دفن میکنند‌. الیاس دوباره با هولیا تماس گرفته و این موضوع را اطلاع می‌دهد و می گوید بالاخره اسم یکی از پسر ها را خواهد گفت‌‌.

مادر دوین می‌خواهد از خانه باغ برود و دخترها را هم بت خود ببرد، اما دوین و یامور با او نمی روند و دوین می‌گوید که خانواده اش آنجاست و آنجا را ترک نمی کند. اصلان که از پیغام الیاس به هولیا مطلع می‌شود نادرس را تحت فشار می گذارد تا به او بگوید الیاس به او چه گفته، اما هولیا می گوید که معنی حرف الیاس را نمیفهمد.

دوین خبر حاملگی خود را به لیلا می دهد لیلا می گوید که بین خوشان می ماند و هر تصمیمی بگیرد، کنار اوست. شب همه ی اعضای خانواده در خانه باغ هستند و اکرم نیز به یامور پیشنهاد ازدواج می دهد. دویم نیز قصد دارد خبر حاملگی را به اصلان بدهد اما به خانه حمله می شود.

اصلان کسی را مامور پیدا کردن مکان الیاس کرده بود اما قبل از گرفتن اطلاعات از او، توسط الیاس در خانه غافلگیر شده و جسد خبرچین او با هلیکوپتر مانند بسته ای به داخل خانه پرتاب می شود. لحظات و شب پر حادثه مرتبط را می‌توانید از این لینک تماشا کنید. هولیا که بسیار خشمگین شده، آن را روی اصلان خالی کرده و می‌گوید : «مسبب همه چیز تویی، من بخاطر تو با تمام دنیا جنگیدم و حالا اینطوری جواب من را میدهی؟؟نمک نشناس ….» این سکانس از سکانس های جذاب و زیبای قسمت ۱۲ بود.

هولیا به اصلان بسنده نکرده و دوین را نیز مقصر میداند، اما جواب دوین به او این است که اگر یک هدف در زندگی داشته باشد این است که مادری مثل او نشود. این بار هولیا تصمیم خود را می گیرد و اسم یکی از پسران خود را به الیاس می‌گوید.

صبح روز بعد ، اصلان و دوین لحظات عاشقانه ای سپری میکنند، اصلان به همسرش می گوید که هر لحظه در کنار او بودن غنیمت است.

آیسل که در بخش مراقبت های ویژه است، میمیرد و جهان که امیدی برای بچه دار شدن و بهتر شدن زندگی خود و تبدیل شدن به فردی معمولی را داشت، ویران می‌شود، هولیا و اصلان او را به خانه باغ آورده و همه به او تسلیت می گویند. جهان عزادار است و روی پاهای مادربزرگ خود گریه می‌کند.

دوین که تمام این اتفاقات را تجربه کرده به لیلا می گوید که فکر نمی کند به دنیا آوردن بچه در همچین شرایطی کار درستی باشد. الیاس که نیازمند مخبر بود، صالح راننده دو نفر فرستاده بود، ایبو و تولگا

تولگا پیشنهاد را قبول نکرده و پول الیاس را به او پس می‌دهد اما ایبو همکاری را می پذیرد. ایبو می‌گوید که جهان و اصلان خون جلوی چشمانشان را گرفته و قصد حمله به محله ی الیاس را دارند اما او وارد چنین بازی جنون آمیزی نخواهد شد.

دو برادر اصلان و جهان، خانه را ترک می کنند در حالیکه هولیا به آن ها نگاه می‌کند، یکی فرزند خود و دیگری فرزند خوانده است، و کمی بعد قرار است کسی که اسم او را به الیاس داده کشته شود، هولیا شروع به دعا خواندن می‌کند.

کمی بعد اصلان در حالیکه زانو زده و اسلحه به سمت او نشانه رفته رو در روی الیاس قرار دارد. سکانس پایانی را از این لینک یا در زیر مشاهده نمایید:

این قسمت که مملو از کشکمش های درونی شخصیت های سریال بود، پرده از راز بزرگی نیز برداشت، اصلان، عزیز کرده ی هولیا، پسر واقعی او نیست و فرزند خوانده است.

بازیگری سرنای ساریکایا که نقش دوینی که از درون ویران میشد را ایفا می‌کرد بی نقص بود، کیوانچ تاتلیتوع و نجات ایشلر نیز مثل همیشه عالی بودند. سکانس های در کنار هم قرار گرفتن جهان و اصلان، و هم چنین سکانس های دوین و اصلان از جذابیت های قسمت ۱۲ بود.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دسته‌ها