نگاهی به قسمت ۳۴ چشم چران عمارت (Yalı Çapkını)

نگاهی به قسمت 34 چشم چران عمارت

تحولات داع و احساسی سریال چشم چران عمارت (Yalı Çapkını) هر هفته بُعد تازه‌ای به خود گیرد. اما قسمت سی و چهارم چشم چران عمارت که فرید هم نامیده می‌شود …

خلاصه قسمت ۳۴ چشم چران عمارت ، قسمت ۳۴ بیشتر از همیشه دارای لحظات غمگین و درام بود. مراسم تشییع جنازه فوات برگزار می شود، همه عزادارند، فرید در شوک عجیبی فرو رفته با اینحال همراه پدر و پدربزرگ خود، برادر بزرگترش را دفن کرده و روی او خاک می ریزد. خانواده‌ی کاظم آقا نیز حضور دارند و سیران به آسومان و گلگون دلداری می دهد.

پس از پایان خاکسپاری، همه در عمارت جمع شده اند، سیران در کنار گلگون است اما با رفتار بسیار بد افاکات رو به رو می شود، افاکات به سیران می گوید لازم نیست در مراسم عزای کسی که خودش سبب مرگ او شده حضور داشته باشد.

فرید هم با کاظم آقا دعوا می‌کند، فرید او و صفوت آقا را مسئول مرگ برادرش میداند، کاظم آقا فرید را در آغوش گرفته و سعی در آرام کردن او دارد، فرید کاظم آقا را هل داده و می‌خواهد او را بزند، اما دستی از پشت سر مانع می شود، آن شخص نجیب اوستا است، فرید با دیدن اوستا ، در بغل او شروع به گریه می کند.

آسومان خودش را در اتاق حبس کرده و مهمانان شاکی اند، زرین خانم به پلین می گوید سراغ او برود، در همین حین سیران پلین را دیده و از او می‌خواهد پیش آسومان نرود، و اینگونه بحثی میان سیران و پلین شکل می گیرد، سلطان نیز حضور دارد و از پلین حمایت می‌کند، پلین به سیران می گوید حتی به اندازه ی یک خدمتکار حق حرف زدن ندارد، فرید این حرف پلین را شنیده و سلطان و پلین را بیرون کرده و می گوید که حق ندارند با سیران اینگونه صحبت کنند.

از طرف دیگر ، بحث میان صفوت آقا و اورهان شکل گرفته، اورهان می‌خواهد هر چه زودتر صفوت آقا برود اما او می گوید فقط وقتی هالیس خان بخواهد می روند. در اتاق هالیس، هاتوچ پیش او رفته و او را دلداری و تسلی می‌دهد.

سیران که متوجه می شود فرید در اتاقش تنهاست، پس از مدت ها پا به اتاقشان می‌گذارد و فرید را در آغوش گرفته و او را دلداری می دهد، فرید آشفته و غمگین خود را مسبب مرگ برادرش میداند اما سیران به او می گوید اگر فرید نباشد او هم می میرد، او به فرید می‌گوید باید بخاطر پدر و مادر و پدربزرگش حتی بیشتر از همه زندگی کند.

هالیس خان سیران و فرید را صدا زده و حرف های آزار دهنده ای به آن ها میزند، فرید رام سئول مرگ فوات دانسته و می‌گوید اگر فراز نمی کردند، چنین اتفاقی نمی‌افتاد، فرید را به اتاقش می فرستد و می گوید که دیگر نباید او را با سیران ببیند.

شب همه در عمارت در اتاق های خودشان هستند، گلگون ، اورهان را حتی به اتاق خود راه نمی دهد، و اورهان مثل همیشه به سمت افاکات می‌رود. سیران با استفاده از تلفن عمه هاتوچ با فرید تماس می گیرد و حال او را جویا می‌شود و به او می گوید که خیلی دوستش دارد.

فردا صبح کاظم، می‌خواهد هاتوچ و سونا را به بهانه ی گردش بیرون ببرد، سیران می‌خواهد از این فرصت استفاده کرده و با فرید قرار بگذارد، برای همین از گوشی عمه هاتوچ برای فرید پیام میفرستد، اما کسی که جواب می دهد و با او قرار میگذارد، پلین است که در نبود فرید گوشی او را دیده و پیام ها را پاک می‌کند.

فرید که پلین را ناغافل در اتاق خود می‌بیند، با عصبانیت او را بیرون می‌کند و می گوید که پلین هیچ چیز و هیچ کسِ او نیست و نخواهد بود. پلین سیران را در پارک ملاقات کرده و می‌گوید که از زندگی فرید بیرون رفته و بیش از این به او آسیب نزند، همچنین می‌گوید که خانواده ی فرید هرگز دختری که مسبب مرگ برادر فرید شده را نمی بخشند و نمی پذیرند. اما سیران پا پس نمی کشد و می گوید که از فرید جدا نخواهد شد.

سپس سیران از طریق عابدین متوجه می‌شود که فرید در قبرستان است و پیش او می رود، در حالیکه طارق او را تعقیب میکند، فرید از دیدن سیران لبخند به لبش می آید اما این لبخند با دیدن یادداشت ناشناس تهدید آمیزی که نوشته بود، روز های کمی برای تو هم باقی مانده، محو میشود.

کاظم آقا سونا را به عمارت صفوت آقا برده و به عقد صفوت در می آورد و او را به آنها تحویل میدهد، سیران که به خانه می آید و این موضوع را می فهمد دیوانه میشود و می‌خواهد خواهرش را نجات دهد، اما کاظم او را برگردانده و می‌گوید اگر می‌خواهد او هم با طارق عقد کند برود.

سونا در عمارت حال بسیار بدی دارد، صفوت پیش او می رود اما سونا می گوید که اصلا به او نزدیک نشود، صفوت رفتار مریض گونه ی عجیبی دارد، توجه خاصی به پاهای سونا دارد و کفش های او را درآورده و بو می‌کند، این سکانس از سکانس های عجیب قسمت ۳۴ بود.

نصف شب، سیران از خانه فرار می‌کند و از تراس به اتاق فرید می رود، سیران راجع به ازدواج اجباری سونا به فرید می گوید و گریه میکند، اما فرید می‌گوید همین که زنده است جای شکر دارد، سیران هم به فرید می‌گوید که از زیر بار سنگین غم برادرش بیرون خواهد آمد و همیشه در کنار هم، از پس همه چیز برمی آیند، کافی است که تسلیم نشوند، فرید هم بابت تمام اتفاقاتی که به سر سیران آورده معذرت خواهی می‌کند و به این ترتیب این زوج اولین شب عاشقانه ی خود را در کنار هم میگذرانند.

فردا صبح آقا لطیف فرید را صدا می کند  کاظم آقا آمده و سراغ دخترش را می‌گیرد، سیران همراه آقا لطیف پایین می آید و کاظم به او سیلی می زند که چرا نصف شب از خانه فرار کرده، فرید عصبانی شده و می‌گوید به سیران دست نزن و به سمت کاظم حمله ور می شود، اما جلوی او را می‌گیرند، کاظم می گوید که سیران را به آنتپ خواهد برد، سیران به فرید می گوید که او را ول نکند اما از هر طرف جلوی آن ها را گرفته اند، و بالاخره دست این دو عاشق را از هم جدا کرده و کاظم سیران را می برد. این سکانس که سکانس پایانی بود، بسیار احساسی و مهیج تهیه شده بود.

سکانس دیدار فرید و سیران در قبرستان، سکانس ازدواج اجباری سونا، و لحظات غمگین خاکسپاری از نکات جذاب قسمت ۳۴ بود. بجز مرت رمضان دمیر و افرا ساراچ اوعلو ، بار دیگر بازیگر نقش کاظم آقا نقش حساسی در اتفاقات این قسمت داشت.

قسمت سی و پنجم سریال جمعه ۱۲ خرداد ساعت ۲۰ به وقت محلی از شبکه استار پخش خواهد شد.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دسته‌ها