گفتگوی دلنشین جان مک‌تیرنان درباره سینما و فیلمسازی

گفتگوی دلنشین جان مک‌تیرنان درباره سینما و فیلمسازی

جان مک‌تیرنان، فیلمساز آمریکایی‌ای که ژانر اکشن را با جان سخت (Die Hard) زیر و روکرد، با فابریس دو ولس فیلمساز بلژیکی گفتگویی دلنشین داشت.

از آخرین فیلم جان مک‌تیرنان، تحت عنوان بیسیک (Basic) دو دهه می‌گذرد اما فیلم قبل از آن یعنی رولربال (Rollerball) بود که او را به جرم جاسوسی از آنتونی پلیکانو تهیه‌کننده فیلم به زندان انداخت. او در این مصاحبه گفت ترجیح می‌دهد در مورد رولربال و حواشی آن حرفی نزد.

جان مک‌تیرنان، کارگردان ۷۲، در ابتدا به خاطر آورد که چگونه شب برای روز (Day for Night) فرانسو تروفو را طی دو روز متوالی و تمامی سانس‌ها در سالن سینما دید. او فیلمسازی را ترکیبی از یک حرفه هنری و حرفه‌ای مهندسی پنداشت و افزود :

به همین علت است که با ذهن من سازگاری دارد.

مک‌تیرنان در ادامه فاش کرد حرکت دوربین فعال را از برناردو برتولوچی آموخت:

دوربین یک فرد است. راوی فعال داستان‌ها و از فیلم خانه‌به‌دوشان (Nomads) این درس را گرفتم که برای تولید یک فیلم تجاری موفق ایده‌ای کوچک کافی نیست و باید از محتوای بیشتری برخوردار باشد.

مک‌تیرنان در ادامه گفت پایان اصلی غارتگر (Predator) خوشایند نبود و به یاد آورد که در اواسط فیلمبرداری قرارداد آرنولد شوارتزنگر به پایان رسید. این بازیگر می‌گوید یک روز دیگر فیلمبرداری می‌کنم و به خانه می‌روم اما صحنه‌های بسیاری زیادی از فیلم از جمله صحنه سفینه فضایی باقی مانده بود. مک‌تیرنان به تهیه‌کنندگان استودیو وعده داد که فیلمبرداری همه صحنه‌ها را در همین یک روز باقی مانده به پایان می‌رساند.

مک‌تیرنان در پاسخ به این سئوال که آیا برای همه صحنه‌های آن روز استوری‌بورد طراحی کرده، گفت:

وقتی در بنیاد فیلم آمریکا (AFI) بودم یاد گرفتم که فیلم را با چشمان بسته بسازم. یاد کادار (کارگردان و فیلمنامه‌نویس اهل اسلواکی) استاد اصلی آنجا بود و یکی از حرف‌هایی که می‌زد این بود: اگر می‌خواهید یک فیلمساز در سطح جهانی شوید، مثل این است که بخواهید یک نوازنده ویولن در سطح جهانی باشید. به نت‌خوانی نیازی ندارید. یک نوازنده ویولن در سطح جهانی صدها موسیقی در ذهن خود دارد.

مک‌تیرنان در مورد جان سخت گفت :

فیلمنامه را سه مرتبه رد کردم. چون در مورد تروریست‌ها بود. فیلمی جدی بود. یک فیلم جدی در مورد تروریست‌ها. سعی کردم به جوئل سیلور یکی از تهیه‌کنندگان بگویم کسی خاطره خوشی از تروریسم ندارد. تروریسم جذاب نیست. چرا یک نفر باید پرستار بچه استخدام کند تا برود فیلمی در مورد تروریسم ببیند. تروریسم همه را ناراحت می‌کند چه طرفدارشان باشی چه متنفر. بنابراین اولین چیزی که گفتم این بود: می‌شود آن‌ها را به سارق تبدیل کرد؟ همه عاشق سارق‌‌ها هستند. هرچه سارقان باهوش‌تر باشند فیلم جذاب‌تر می‌شود.

مشکل این بود که بروس ویلیس یک شخصیت شوخ بود. همیشه با همه‌چی شوخی می‌کرد اما خشم زیادی در زیر آن ظاهر نهفته داشت. وقتی او را روی یک تلویزیون کوچک می‌دیدیم شوخ و جذاب به نظر می‌رسید اما وقتی روی پرده بزرگ، می‌شد خشم او را دید. و او این را نمی‌پسندید. مخاطب من نمی‌پسندید. او را نمی‌پسندید و به همین علت سه فیلم با شکست مواجه شد در حالی که فیلم‌های عظیمی بودند و هزینه‌های زیادی شده بود. بنابراین به مخاطب اجازه دادیم بداند که بروس از بروس متنفر است. بنابراین وقتی سعی می‌کرد با چیزی شوخی کند مثل عملی شجاعانه می‌شد. سعی می‌کرد بر دردش غلبه کند. پس هر بی‌احترامی او عملی شجاعانه شد. برای آن شخص بازیگری که در مقابل دوربین بود نه شخصیتش در فیلم.

مک‌تیرنان در ادامه به یاد آورد که استودیوی کلمبیا تمایل داشت فیلم آخرین قهرمان اکشن‌ (Last Action Hero) را درست یک هفته پیش از پارک ژوراسیک اکران کند:

کاملا مضحک بود. اصرار داشتند که فیلم را با شعار بزرگ‌ترین اکشن تاریخ بفروشیم در حالی که فیلمنامه‌ای که داشتند سیندرلایی بود. و به آن‌ها گفتم: فیلمنامه شما سیندرلایی است. چه می‌کنید؟

از او سئوال شد که چرا دیگر فیلم نمی‌سازد، و پاسخ داد:

بی‌دلیل نیست که تمام فضای صنعت فیلمسازی از حدود سال ۲۰۰۰ دستخوش تغییر شد. استودیوهای فیلمسازی را با پول خریداری کردند. در سال ۲۰۰۰ همه استودیوهای فیلمسازی را به دست گرفتند. ساختن چه فیلم‌هایی برای آن‌ها منطقی است. من قرار نیست فیلمی بسازم در مورد اینکه ثروتمندان چقدر با جلال وش کوه هستند. در مورد آدم‌هایی فیلم می‌سازند که وجود ندارند. یا فیلم انیمیشن می‌سازند در مورد سنجاب‌ها یا پستانداران در حال انقراض یا ماستودون‌ها و یا ببرهای …. یا در مورد جادوگران فیلم می‌سازند. در مورد آدم‌های واقعی فیلم نمی‌سازند چون خطرناک است …

مک‌تیرنان فیلم بعدی‌ خود را قرار بود پاییز گذشته در پاریس بسازد اما فیلمبرداری به تأخیر افتاد. در این فیلم که داستان کشتار الیگارش‌ها به دست یک گروه شورشی دنیال می‌شود، لورنس فیشبورن و اوما تورمن بازی کنند. او می گوید:

به نوشتن ادامه دادم و باور کردم که توانش را دارم و چند سال دیگر برایم باقی مانده… امروز مثل ۱۹ سالگی خروش‌ناک هستم.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دسته‌ها