دورنمای فصل چهارم «جینی و جورجیا» (Ginny & Georgia) پس از پایان چالشبرانگیز فصل سوم
احتمال وجود فصل پنجم و توسعه داستانها در اتاق نویسندگان

سریال «جینی و جورجیا» که توسط سارا لامپرت خلق شده، با فصل سوم خود به اوج محبوبیت و پیچیدگی داستانی رسید. لامپرت از همان ابتدا میدانست که فصل سوم بزرگترین و مهمترین فصل این سری خواهد بود، چرا که پس از پایان شوکهکننده فصل دوم، جورجیا درگیر یک دادگاه قتل حاضر میشود و در صورت محکومیت، زندگیاش در زندان پشت میلهها خواهد گذشت. این قتل مربوط به تام فولر، همسر سینتیا فولر است که توسط جورجیا با خفه کردن او در خانه فولر اتفاق افتاده بود.
هشدار افشاساز
در طول فصلها، محور اصلی داستان نه فقط شخصیتهای جینی و جورجیا بلکه رابطه پیچیده و در حال تغییر این مادر و دختر است. لامپرت همیشه از روانشناس مشاور سریال درباره وضعیت رابطه این دو شخصیت در هر فصل سوال میکند و سعی دارد قوس داستانی را طوری شکل دهد که رابطه آنها در پایان هر فصل به نقطهای خاص برسد. برای فصل سوم، سوال اصلی این بود: «چه چیزی میتواند جورجیا را نابود کند؟» و این شکست به گونهای طراحی شده که جورجیا بتواند دوباره خود را بسازد و در فصل چهارم تغییر کند.
یکی از ویژگیهای سریال، زندگی در فضای خاکستری اخلاقی است که باعث میشود بینندهها درباره خوب یا بد بودن تصمیمات جورجیا و جینی به بحث و تفکر بپردازند. لامپرت تاکید دارد که داستانها باید ریشه در واقعیت داشته باشند و مسئولیت سازندگان، روایت مسئولانه این موضوعات سنگین است.
در فصل سوم، دادگاه جورجیا و سیستم حقوقی نقش مهمی دارند. لامپرت برای نوشتن این فصل با یک وکیل مشورت کرده و بر این اساس طراحی کرده که هر اتفاقی ممکن است بیفتد. در پایان فصل، جینی با دخالت خود و کمک گرفتن از برادر کوچکترش آستین، موفق میشود اتهام قتل را به پدر آستین، گیل تیمینز، که مردی خشونتطلب است، منتقل کند. این تغییر مسیر در دادگاه به شکلی واقعگرایانه و البته غیرمنتظره رخ میدهد.
آستین، که در این فصل شاهد آسیبهای روانی زیادی است، پس از شهادت علیه پدرش، رابطهاش با جینی به شدت تیره میشود. لامپرت اشاره میکند که فصل چهارم ممکن است صدای روایت دیگری از یکی از شخصیتها را داشته باشد و میخواهد داستان شخصیتها را عمیقتر کند.
در بخش دیگری از فصل، اپیزودی از دیدگاه مکسین، خواهر دوقلوی مارکوس، روایت میشود. مکسین که یکی از شخصیتهای محبوب سریال است، با مشکلات مربوط به اختلال نقص توجه (ADD) و احساس جداشدگی از دوستانش دست و پنجه نرم میکند. داستان او به شکلی دقیق و واقعی به تصویر کشیده شده و پیچیدگیهای روانی و اجتماعی او را به خوبی نشان میدهد.
مارکوس، برادر دوقلوی مکسین، نیز در این فصل با افسردگی و اعتیاد دست و پنجه نرم میکند. این موضوعات که در فصلهای قبل هم شروع شده بود، در فصل سوم به اوج میرسد و تاثیر عمیقی بر روابط او با جینی دارد. لامپرت تاکید میکند که این داستانها بر اساس واقعیتهای اجتماعی نوشته شدهاند تا مخاطب بتواند با آنها ارتباط برقرار کند.
یکی از مهمترین اتفاقات فصل سوم، بارداری جینی و تصمیم او به سقط جنین است. مارکوس با وجود مشکلات شخصیاش، نقش حمایتگر را برای جینی بازی میکند و پس از عمل سقط، او را همراهی میکند. این رابطه نشاندهنده فضای ایمنی و حمایت متقابل بین این دو شخصیت است.
در رابطه با جورجیا و نامزدش، پل راندولف، فصل سوم شروعی پرامید داشت اما به تدریج و با پیچیدگیهای دادگاه و تصمیمات دشوار جورجیا، رابطه آنها به جدایی میانجامد. پس از جدایی پل، جو سینگ، که در فصل اول نیز با جورجیا رابطهای خاص داشت، فرصتی برای نزدیک شدن به او پیدا میکند. لامپرت میگوید جو باعث میشود جنبهای جوانتر و آزادتر از جورجیا نمایان شود.
در پایان فصل سوم، نشانههایی از بارداری جورجیا دیده میشود و سوال مهمی مطرح میشود: پدر این بچه کیست؟ جورجیا با هر دو، پل و جو، رابطه داشته و لامپرت اعتراف میکند که هنوز خودش هم درباره هویت پدر بچه مطمئن نیست و داستان در حال شکلگیری است.
لامپرت درباره فصل چهارم میگوید که برخی داستانها به صورت «آرام و طولانی» روایت میشوند و ممکن است به تشخیص اندومتریوز منجر شود که یک مشکل پزشکی جدی است و نشاندهنده تمایل سازندگان به پرداختن به موضوعات واقعی و پیچیده زنان است.
همچنین فصل چهارم با موضوع «چرخهها» شکل خواهد گرفت و احتمال دارد که پیامدهای دادگاه جورجیا و اتفاقات فصل سوم بر فصل بعد تاثیر بگذارد، اما لامپرت تاکید میکند که داستانها همچنان در حال تحول و تغییر هستند و او نمیتواند به طور قطع پیشبینی کند چه رخ خواهد داد.
در نهایت، برنامه کلی سریال چهار فصل است، اما به دلیل وسعت داستان و شخصیتها، احتمال پنجمین فصل نیز وجود دارد. لامپرت میگوید داستانها همچنان در حال رشد و گسترش هستند و نویسندگان مشتاقاند هرچه بهتر شخصیتها و روابطشان را به تصویر بکشند.
سریال «جینی و جورجیا» با ترکیبی از درام، رازآلودگی و مسائل اجتماعی، داستانی پیچیده و جذاب درباره خانواده، روابط مادر و دختری و چالشهای زندگی معاصر را به مخاطبان ارائه میدهد که همچنان در حال پیشرفت و تحول است.