فیلم Twisters؛ بازسازی «تویستر» یک طوفان کم‌جان: فیلم درباره یک فاجعه با جلوه‌های ویژه چشمگیر اما محتوا کم‌عمق

فیلم اصلی «تویستر» که در سال ۱۹۹۶ منتشر شد، در دوران طلایی هالیوود ساخته شد، دورانی که مرز های بین بازیگران درجه یک و فیلم‌های سطح پایین‌تر را از بین برد.

استخدام جان مالکوویچ برای نقش سایروس ویروس در فیلم اکشن «هواپیمای محکومین» در سال ۱۹۹۷ یکی از بهترین نمونه‌ های این دوران بود. اما انتخاب هلن هانت برای نقش اصلی یک فیلم فاجعه محور و اصطلاحا خفن، تنها یک سال پس از برنده شدن اسکار برای فیلم «به خاطر بهتر شدن»، به «تویستر» اعتبار غیرمنتظره‌ای بخشید.

با این حال، «تویستر» جدید بخشی از یک پدیده جدید است: مسیر مستقیم از جشنواره ساندنس به پرده‌های سینما که از سال ۲۰۱۲ با فیلم «دنیای ژوراسیک» آغاز شد.

«Twisters» (گردبادها) جهش مشابهی برای کارگردان لی ایزاک چانگ است که در سال ۲۰۲۰ با فیلم درام خانوادگی کم‌هزینه «میناری» به موفقیت بزرگی دست یافت. این دو فیلم شباهت‌های روستایی‌گونه‌ای باهم دارند – چانگ اوکلاهاما را با همان علاقه‌ای که قبلاً به آرکانزاس داشت فیلمبرداری می‌کند – اما با اولویت‌بندی جلوه‌های ویژه بر روی داستان، «تویستر» فیلمی نیست که یک کارگردان بتواند به راحتی روی آن مهر خود را حک کند. همچنین مسئله زمان‌بندی هم هست؛ برادران وارنر «Twisters» را در اوایل جولای در اوج فصل بارندگی انگلیس – که به آن ویمبلدون می‌گویند – اکران کردند، به این معنی که مردم از زیر باران بیرون می‌آمدند تا فیلمی درباره مردم در زیر باران را تماشا کنند. این دقیقاً آن اوجی نبود که احتمالاً تصور می‌شد.

اما نقطه آغازین «شب تاریک و طوفانی بود» به عنوان بدترین شروع در داستان‌نویسی انگلیسی در نظر گرفته می‌شود. با این حال، «Twisters» این جنبه منفی را به مثبت تبدیل می‌کند، زیرا کیت کوپر هواشناس (دَیزی ادگار-جونز) به همراه چند دوست به آنچه آنها پروژه مهار گردباد می‌نامند می‌پیوندد. ایده این است که به یک گردباد نزدیک شده، آن را با پلیمر (یا چیزی شبیه به آن) پر کرده و کوچک کنند. با این حال، این طرح جواب نمی‌دهد و طوفان دیگری در راه است. بسیار بزرگ و بسیار سریع. در عرض ۱۵ دقیقه تار و مبهم از کشتاری خیس و باد آلود، کیت تنها بازمانده است.

صحنه سیاه می‌شود. قبل از اینکه بتوانید بگویید «پنج سال بعد»، واقعاً پنج سال بعد است و کیت شغلی ثابت در نیویورک دارد و از با امنیت از پشتِ میز کارش هواشناسی را مطالعه می‌کند («گردبادها در نیویورک بسیار نادر هستند»، یکی از همکارانش می‌گوید، شاید این بذر یک دنباله جالب‌تر را بکارد). با این حال، کیت توسط خاوی (آنتونی راموس)، تنها بازمانده دیگر حمله اولیه، دنبال شده است. خاوی روی یک سیستم سنسور سه قسمتی کار کرده است که می‌تواند یک گردباد را مثلث‌بندی کند و یک نقشه سه‌بعدی از پیشرفت آن ایجاد کند. کیت علاقه‌ای ندارد؛ او اصرار می‌کند، و طبق نیازهای فیلمنامه و ژانر فیلم، بی‌میلی کیت دوام نمی‌آورد.

به زودی، کیت (به معنای واقعی کلمه) به میدان بازمی‌گردد، جایی که با تایلر اونز (گلن پاول) ملاقات می‌کند، یک «گردباد» دوست که برای سرگرمی گردبادها را تعقیب می‌کند و ماجراهای خود را به صورت زنده در یوتیوب پخش می‌کند. تایلر یک استتسون به سر دارد، کمربند بزرگ می‌بندد، کیت را «دختر شهری» صدا می‌زند و به طور کلی رفتار بدوی‌ای دارد. تایلر خدمه بی‌نظمش را با خود دارد – در جایی فریاد می‌زند «ما به دکتر و ابزار فانتزی نیاز نداریم» – به علاوه یک روزنامه‌نگار بریتانیایی ناکام، شخصیت بی‌فایده‌ای که ثابت خواهد کرد آزاردهنده است. هر کسی که منتظر پاول زیرک و کاریزماتیک فیلم «مرد اجیر شده» باشد، به شدت ناامید خواهد شد.

کشش بین کیت و تایلر تقریباً تنها چیزی است که زمان دو ساعته فیلم را حفظ می‌کند. البته طرح شامل رئیس خاوی، یک تاجر سودجو به نام مارشال ریگز (دیوید بورن)، که در پی هر گردباد حرکت می‌کند و زمین و املاک آسیب‌دیده را از فقرا و بیمه‌نشده‌ها می‌خرد هم می‌شود. متأسفانه، خیلی زود مشخص خواهد شد که این اثر در واقع یک داستان عاشقانه است – و بدترین نوع آن، جایی که یک پسر روستایی ساده باید یک دختر حرفه ای عصبی را به ریشه‌هایش بازگرداند. در واقع، تنها چیزی که کم است صحنه‌ای است که کیت عینکش را بردارد و موهایش را تکان دهد.

از آنجایی که با گردبادها کار زیادی نمی‌توان کرد، خودِ فیلم در بخش پایانی تغییر رویه می‌دهد. به جای دنبال کردن آخرین گردباد، کیت و تایلر تصمیم می‌گیرند جلوتر از آن حرکت کنند و قربانیان ناخودآگاه و بی‌خبر را تخلیه کنند. این آن‌ها را به ال رینو، یک منطقه روستایی قدیمی‌تر از داستان‌های تورتون وایلدر، می‌برد، جایی که بزرگ‌ترین و بهترین صحنه اکشن فیلم اتفاق می‌افتد و کیت، حالا در همکاری با تایلر، با کمک موشک‌های پر شده از ید نقره (یا چیزی شبیه به آن)، دوباره به طرح اولیه پلیمری خود بازمی‌گردد.

کسانی که فیلم اصلی «تویستر» را به خاطر دارند و انتظار یک دنباله یا بازسازی داشتند، متوجه خواهند شد که این فیلم هیچ‌کدام از این دو نیست و بیشتر یک نسخه کاور شده مستقل است تا هر یک از این گزینه‌های متصور شده قبلی. اما به جز طرفداران دوآتیشه و کامل‌گرایان این فیلم، سخت است تصور کرد که «گردباها» برای چه کسی ساخته شده است. دیالوگ‌ها خشک و بی‌روح هستند، مگر قصدشان این بوده که شبیه سیستم ناوبری باشد («پیچ به راست در پیش است!») و رفتار بد هوای چرخان واقعا چیزی نیست که ارزش سرمایه‌گذاری داشته باشد. و با پایان یافتن تیتراژ پایانی، احتمال درک خواهیم کرد چرا ۲۸ سال بین این فیلم و فیلم قبلی فاصله افتاده …

عنوان: تویسترز (گردبادها)
توزیع‌کننده: یونیورسال پیکچرز
تاریخ انتشار: ۱۹ جولای ۲۰۲۴
کارگردان: لی ایزاک چانگ
فیلمنامه‌نویس: مارک ال اسمیت
بازیگران: دَیزی ادگار-جونز، گلن پاول، آنتونی راموس
رده سنی: PG-13
مدت زمان: ۲ ساعت و ۲ دقیقه

جمع بندی

سرگرم کننده، صرفا سرگم کننده با وجود سکانسهای مهیج و بازیگران خوب به کار گرفته شده اما این اثر عمق کافی ندارد و به جای پرداختن به داستان یک فاجعه شاهد روایتی عاشقانه محور هستیم
۶.۱
قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دسته‌ها