نقد و بررسی فیلم «عروس سرسخت» (Bride Hard): تکرار ملالآور ترکیب اکشن و کمدی در ازدواجی شرمآور

«عروس سرسخت» ساخته سیمون وست، کارگردانی که پیشتر در عرصه فیلمهای اکشن نامی برای خود دستوپا کرده بود، این بار در قالب یک اکشن-کمدی وارد میدان شده است؛ اما حاصل کار اثری است که نه تنها فاقد هویت مشخصی است، بلکه از ضعف فیلمنامه و عدم هماهنگی در روایت رنج میبرد و نتوانسته است پتانسیل بازیگران برجستهاش را به خوبی به نمایش بگذارد.
داستان فیلم حول محور بتسی (آنا کمپ) و سَـم (ریبل ویلسون) میچرخد؛ دو زن که در جریان جشن مجردی بتسی در پاریس، وارد ماجرایی پرتنش و غیرمنتظره میشوند. سام که جاسوس آمریکایی بیحوصله و کمجذاب است، باید نقش سم خواهر عروس را ایفا کند و در این میان رقابتی نه چندان شفاف با دیگر اعضای گروه وجود دارد. این گروه پنج نفره، علیرغم حضور بازیگران توانا، شخصیتهایی کمرمق و کمتاثیر ارائه میدهند و نتوانستهاند شور و هیجان لازم را به مخاطب منتقل کنند.
مکان برگزاری جشن عروسی در ساوانا، جورجیا، فضایی زیبا و جذاب فراهم کرده است، اما این فضای دیدنی هم نتوانسته خلأ داستانی و ضعف روایت را پوشش دهد. تیراندازی ناگهانی و ورود شخصیت شرور استیون دورف، با الهام از نقش هانس گروبِر در فیلم کلاسیک «جان سخت»، موقعیتی ایجاد میکند که قرار است به نقطه اوج فیلم تبدیل شود اما این نقطه عطف نیز نتوانسته تعادل لازم میان طنز و اکشن برقرار کند.
فیلمنامه سطحی و کلیشهای نوشته شاینا استاینبرگ، تلاش دارد تا با ارجاعهایی به فیلمی مانند «شب بازی»، فضایی مفرح و پرجنبوجوش ایجاد کند؛ اما در نهایت فیلم بیشتر یادآور تبلیغاتی بیهدف و ناهماهنگ است که نه تنها خندهدار نیست، بلکه حس یکنواختی و بیمعنایی را به بیننده منتقل میکند. دیالوگها فاقد چاشنی طنز واقعی هستند و لحظات کمدی فیلم به ندرت به اثری جذاب و بهیادماندنی بدل میشوند.
ریبل ویلسون که سابقهای درخشان در نقشهای کمدی داشته، در «عروس سرسخت» نیز تلاش میکند با اجرای خود جملات ساده و کممایه را به شکلی جذاب بیان کند، اما فیلمنامه ضعیف اجازه نمیدهد تا استعداد او به طور کامل شکوفا شود. حضور مایکل اونیل در نقش کوتاه اما تأثیرگذار، به عنوان نکته مثبتی در فیلم دیده میشود، اما نمیتواند وضعیت کلی فیلم را تغییر دهد.
فیلم در برخی سکانسها به جای ارائه طنزی نرم و حسابشده، به سمت شوخیهای زشت و بیمزه سوق پیدا میکند که گاهی آزاردهنده شده و فضای کلی را به شدت تضعیف میکند. سکانسی که سم با اتوی مو به یک مرد حمله میکند و سپس با پایه کیک او را مضروب میسازد، نمونهای از کمدی فیزیکی است که بیشتر از آنکه بخنداند، باعث دلزدگی تماشاگر میشود.
از سوی دیگر، استفاده بیرویه و بیربط فیلم از تبلیغات تجاری، همچون اشاره مکرر به برندهای مواد غذایی و لوازم آرایشی، نه تنها به انسجام داستان ضربه زده بلکه تصویری ناپسند و تجاریسازی شده از سینما ارائه داده است. این تبلیغات اجباری و بیموقع، حس اصالت فیلم را به شدت کاهش داده و تبدیل به مزاحمتی برای تماشاگر شدهاند.
داستان فیلم، هرچند میکوشد به موضوع دوستیهای قدیمی و روابط خانوادگی بپردازد، اما به دلیل روایت سطحی و عدم عمق کافی، نتوانسته حس همدلی و ارتباط عاطفی با شخصیتها ایجاد کند. حتی حضور بازیگران مشهوری همچون جاستین هارتلی نیز نتوانسته کمبود کیفیت کلی را جبران کند.
در پایان، «عروس سرسخت» فیلمی است که با وجود بازیگران توانمند و فضای پرزرق و برق، به خاطر فیلمنامه ضعیف، نبود خلاقیت در روایت و کمدی نه چندان موفق، تبدیل به تجربهای ملالآور و ناامیدکننده شده است. تماشاگرانی که انتظار تماشایی جذاب و سرگرمکننده دارند، احتمالاً از این فیلم سرخورده خواهند شد و شاید بهترین توصیه برای دو ستاره اصلی فیلم، جدایی از این پروژه و تمرکز بر آثار با کیفیتتر باشد.
در مجموع، «عروس سرسخت» نمونهای است از تکرار بیهدف فرمولهای موفق گذشته در فضایی که دیگر ظرفیت خلاقیت و نوآوری در آن کمرنگ شده و یادآور این است که حتی ترکیب بهترین عوامل نیز نمیتواند بدون یک داستان و فیلمنامه قوی، اثر موفقی خلق کند.
جمع بندی
امتیاز - ۵
۵
ضعیف
فیلم «عروس سرسخت» به کارگردانی سیمون وست، با وجود حضور بازیگران توانمند و فضاسازی جذاب، از ضعف فیلمنامه و روایت نامنسجم رنج میبرد و نتوانسته است پتانسیل خود را به خوبی نشان دهد. داستان سطحی و کلیشهای، شخصیتهای کمعمق و شوخیهای بیمزه، همراه با تبلیغات تجاری بیربط، باعث شدهاند فیلم بیش از آنکه سرگرمکننده باشد، خستهکننده و ناامیدکننده باشد. حتی تلاش ریبل ویلسون و دیگر بازیگران نیز نتوانسته خلأ داستانی و ضعفهای فنی را جبران کند. در نهایت، «عروس سرسخت» نمونهای از فیلمهایی است که با تکرار فرمولهای قدیمی و بدون نوآوری، از رسیدن به اثر موفق بازماندهاند.