نگاهی اِجمالی به فصل اول سریال The Witcher

[ad_1]

یک اقتباس شلوغ و شاید لحظاتی سرگرم کننده…

فصل اول اقتباس گران قیمت نتفلیکس از رمان و بازی ویچر را دیروز تمام کردم؛ سریالی که داستان گرالت ریویایی، جادوگر و شکارچی جهش‌یافته هیولاست، که در تلاش است تا جای خود را در این دنیای پر از هیولا و آدم‌های ظالم پیدا کند. ساده بگویم که احتمالاً طرفداران دو آتشه و احساسی جناب گرالت یا ویچر از دیدن سریال لذت برده اند، اما به صورت کلی ایرادات بزرگی به فصل اول این سریال وارد است. من نیز به عنوان یک دوست دار ویچر و این جهان فانتزی، پتانسیل های فراوانِ از دست رفته ای در سریال دیدم. امیدوارم خانوم لورن اشمیت هیسریچ به عنوان شورانر اصلی نقد های وارده بر فیلمنامه را دیده و درک کرده باشند، تا فصل دوم به شدت بهتر و کاملتری را شاهد باشیم.

ایرادات بزرگ فصل اول:

یک نمایش فانتزی ناامید کننده – تهیه محتوای واقعی در ژانر فانتزی بسیار دشوار است، و The Witcher اثبات این امر است. برای اکثریت قریب به اتفاق هشت قسمت سریال ما یک مسیر شلوغ و گاهاً به شدت آشنا را می بینیم که یک تکیه قدیمی به آثار فانتزی پیشین است. ارائه داستان های جادویی با نبرد های شمشیری قابل انتظار! با پوزش اما باید این گونه بگویم که ده ها نام و مکان از همان قسمت اول در روی بیننده استفراغ می شود، بدون هیچ گونه ظرافت و هنر خاصی.

جلوه های ویژه ناامید کننده – واضح است که نتفلیکس یک بودجه کلان را صرف ساختن The Witcher کرده است، و اگرچه این نمایش مطمئناً از نظر بصری خیره کننده به نظر می رسد، اما لحظات بسیاری نیز وجود دارد که تصاویر آن به طرز عجیبی ارزان قیمت می شوند. در همین حال، CGI به طور متناوب بین خیره کننده و معمولی در رفت و آمد است. هر زمان که این سریال سعی می کند به صورت دیجیتالی ارتشی را برای یک نبرد در مقیاس بزرگ آماده کند، به نظر می رسد یک بازی ویدیویی بد است.

خط زمانی گیج کننده و دیالوگ های معمولی نیز از دیگر ایرادات فصل اول هستند. همه این موارد باعث می شود بگویم که سریال ویچر به هیچ وجه بازی تاج و تخت بعدی نیست. حتی با نادیده گرفتن این واقعیت که مقایسه این دو در نهایت کار سطحی و نادرستی است، اما Witcher به هیچ وجه نزدیک به شخصیت های پرتنش، جذابیت فضا و درخشانی داستان Game of Thrones در فصول اولیه خود نمی شود.

نکات مثبت فصل اول:

موسیقی متن عالی و شنیدنی – تنها وجهی از سریال را که واقعا دوست داشتم موسیقی متن عالی آهنگسازان سونیا بلوسووا و جیونا اوستینلی است. در حالی که بسیاری از IP های خیالی فانتزی متأسفانه از موسیقی متن های عمومی و غیر قابل ملاحظه ای استفاده می کنند، خوشبختانه در اینجا و سریال ویچر اینگونه نیست.

سکانس های اکشن خوب – یکی از نکات برجسته سریال، فراوانی سکانسهای اکشن جذاب و قابل قبول است. نبردهای گران قیمت CGI محور و شمشیربازی های کاربردی تر، هر دو درخشان خونین و زیبا هستند.

هنری کاویل یک گرالت جذاب است – خوشبختانه هنری کاویل یک طرفدار واقعی بازی های ویچر بوده است و همین به کمک او آمده تا با توجه به فیلمنامه موجود ما شاهد یک گرالت محکم انعطاف پذیر و خوب از جانب کاویل باشیم. البته در پایان باید از شخصیت های Yennefer و Ciri نیز به عنوان نکات مثبت فصل اول سریال یاد کنیم.

احتمالاً ویچر بهترین اقتباس از بازی های ویدیویی تا کنون است

این ممکن است مانند یک تعارف به نظر برسد، زیرا منصفانه است که بگوییم نه سینما و نه تلویزیون سابقه اقتباسی محترم از بازی های ویدیویی را ندارند. و اگرچه سریال ویچر از نظر فنی بیشتر اقتباسی از کتاب هاست تا بازی ها، اما هنوز هم کاملاً مشخص است که برای ترجمه هویت بصری بازی به یک رسانه جدید در این سریال توجه ویژه ای شده است. با یک نگاه به اقتباس های سینمایی از بازی ها با سریال ویچر متوجه می شویم، که این اثر با وجود تمام نقص ها، یک اقتباس وفادار تر و نزدیک تر به سبک بازی اقتباسی خود است.

برگرفته از آریامووی

[ad_2]
قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دسته‌ها