نقد و بررسی فیلم تندابری (Tendaberry)

تندابری که پس از پشت‌سر گذاشتن همه‌گیری در مکان‌های مختلف در سراسر نیویورک فیلمبرداری شده، همچون محیط شهری مشهورش، هم فریبنده و هم چالش برانگیز است.

این داستانِ زنی ۲۰ ساله است که تلاش می‌کند تعریفی را در منظره ای در حال تغییر پیدا کند؛ در مهارت چشمگیر است، اگرچه روایت پر پیچ و خم داستان تأثیر کمتری می‌گذارد. سبک طبیعت گرایانه آزاد «تندابری» به کارگردانی هیلی الیزابت اندرسون، ممکن است با دیگر بخش های آزاد و مستقل زندگی شهری بزرگ آمریکا مقایسه شود. با این حال به اندازه کافی سبکِ فردی دارد که وسوسه برانگیز باشد.

اندرسون در سکانس های آغازین رویاگونه، پرده ای از فیلم های خانگی و آرشیوی از جزیره کونی که برخی از سال ۱۹۱۱و برخی از فیلم های شهر نلسون سالیوان در دهه ۱۹۸۰ می باشد را با صدایی شاعرانه از «داکوتا» با بازی (کوتا یوهان) قهرمان داستان به نمایش در می آورد.

علی رغم این گشایش شاعرانه، داکوتای ۲۳ ساله که در کودکی از جمهوری دومینیکن به نیویورک نقل مکان کرده و اکنون در بروکلین جنوبی زندگی می کند، در حال طی کردن مسیری بسیار دنیوی تر و فرسوده تر است. او در یک فروشگاه لوازم خانگی و بعدها یک کلوپ استریپ کار می کند … کار می کند و با مترو جا به جا می شود تا هزینه زندگی ناچیزی که برای خودش دست‌وپا کرده را تامین کند. تنها نقطه روشن، دوست پسر اوکراینی اش یوری (یوری پلکسن) است که آن دو لحظات صمیمی را در آپارتمان قدیمی خود به اشتراک می گذارند. هنگامی که یوری برای مراقبت از پدر بیمارش مجبور به بازگشت به کی یف می شود، داکوتا خود را ناتوان می بیند؛ هنگامی که جنگ در فوریه ۲۰۲۲ در آنجا آغاز می شود، او مجبور شد تا به تنهایی با آینده ای نامعلوم مواجه شود.

تندابری عنوان خود را از آلبوم سال ۱۹۶۹ “نیویورک تندابری” نوشته لارا نرو می گیرد و تصویری از این شهر چند لایه را از طریق اشعاری ساده و مشتاق به نمایش می‌گذارد. با این حال، فیلمبرداری متیو بالارد ابدا فضا زا زمانتیک نمی کند؛ کادربندی تنگ، دست و پاگیر، در آپارتمان های فشرده، خیابان های کثیف، سکوهای تاریک مترو و آن خط افقی درخشان مشهور که فقط از پنجره قطار دیده می شود و …

اما از آنجا که فیلم در فصل های یک سال می گذرد – با وجود گذر از سال های ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ به شیوه ای بداهه فیلمبرداری شده است – لحظات سبک تر و سردتری وجود دارد، تا چراییِ احساسِ اجبارِ داکوتا به ماندن را توضیح دهد. این عزم راسخ همچنین زمینه ساز عملکرد یوهان تازه واردی است که اندرسون در سال ۲۰۱۸ به طور اتفاقی در قطار ملاقاتش کرد. این کارگردان با رویکردی مستندگونه، نوعی طبیعت گرایی و خامی را از یوهان اقتباس کرده است.

با این جال جریالن زندگی در داستان موقف نمی‌شود، چرا که داکوتا از یک بحران به بحران بعدی می رود و صدای رویایی او که در آن درباره ساکنان گذشته شهر صحبت می کند، می تواند حواس بیننده را پرت کند. اما همان طور که این زنِ جوان بالاخره کنترل زندگی اش را در دست می گیرد تا برای خودش جایگاهی بیاید، روند موسیقی کند می شود، موسیقی ملایم می شود – فلوت های خوش بینانه جایش را به یک ساکسیفون مالیخولیایی می‌دهد – و داستانِ او، هدف مشخصی را دنبال می کند. شاید تندابری خودش را به نوعی روایت دوران جوانی نشان دهد، اما بیش از آن، یک نامه عاشقانه به آن نقطه‌ای‌ست که زندگی بسیاری از جوانان را شکل داده …

عوامل فیلم:

کارگردان/فیلم‌نامه‌نویس: هیلی الیزابت اندرسون
ایالات متحده ۲۰۲۳٫ ۱۱۹ دقیقه
شرکت های تولید: فلیز کالکتیو، دوک پروداکشنز

فروش: WME، filmsalesinfo@wmeagency.com
تهیه کنندگان: کارلوس زوزایا، متیو پتوک، زک شید، دنیل پاتریک کربن، هانا دوک، تئودور شفر، هیلی الیزابت اندرسون
فیلمبرداری: متیو بالارد
طراحی تولید: سیدنی فلینت
تدوین: استفانیا دولوفسکی
موسیقی: جیمز ویلیام بلیدز
بازیگران اصلی: کوتا یوهان، یوری پلسکون، استلا تامپکینز، اریکا کوتالیا

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دسته‌ها