سینمای بالیوود در گذشته توانسته بود با آثار کمدی و سرقتی خود، مخاطبان را سرگرم کرده و لبخند بر لبانشان بیاورد. اما در دنیای امروز، با تغییراتی که در ذائقه تماشاگران رخ داده، به نظر میرسد که نیاز به بازنگری در این ژانر وجود دارد.
فیلم «دزد جواهر» (Jewel Thief) به کارگردانی کوکی گولاتی و رابی گرول، با بازی سيف علی خان و جايدیپ اهلاوات، به عنوان یک اثر سرقتی به نمایش درآمده که با وجود تلاشهای زیاد، نتوانسته است انتظارات را برآورده کند. این فیلم که به نوعی دنبالهروی از آثار گذشته است، با خود بیوقاری و بیروحی را به همراه دارد که تماشاگر را از لذت واقعی سینما دور میکند.
در فیلم «دزد جواهر»، سيف علی خان نقش ریحان روی، دزد جواهر معروفی را بازی میکند که پس از اخراج از خانوادهاش به دلیل شغلش، به سرقت از مکانهای مختلف در خارج از کشور مشغول است. او به خاطر یک دزد بزرگ دیگر به نام راجان (جايدیپ اهلاوات)، که یک کلکسیونر هنری ثروتمند با روابط غیرقانونی است، به هند برمیگردد. راجان او را تحت فشار قرار میدهد تا جواهر معروف «خورشید سرخ» را به سرقت ببرد و به این ترتیب، داستان فیلم به چالشهای ریحان و روابط پیچیدهاش با همسر راجان، فرح، و پلیس محلی، ویکرام پاتل، میپردازد.
در طی فیلم، ریحان سعی میکند تا جواهر را از موزهای در بمبئی بدزدد، در حالی که ویکرام نیز به دنبال اوست. داستان به طور مداوم با چرخشهای غیرمنتظره و تنشهای درونی همراه است، اما به نظر میرسد که کارگردان و نویسنده نتوانستهاند به خوبی از این پتانسیلها استفاده کنند. در ادامه، ریحان با خیانتهای مختلف و چالشهای اخلاقی مواجه میشود و در نهایت موفق میشود تا جواهر را به دست آورد، اما این موفقیت به قیمت از دست دادن اعتماد به نفس و هویت خود تمام میشود.
شخصیت ریحان، دزد جذاب و پیچیدهای است که سعی میکند با چالشهای اخلاقی و هویتی خود کنار بیاید. با این حال، نویسنده در توسعه شخصیت او و ایجاد عمق لازم برای شخصیتهای دیگر ناتوان مانده است. راجان، به عنوان یک شرور، نه تنها به خوبی مورد توجه و توسعه قرار نگرفته، بلکه حرکتهایش در داستان به شدت قابل پیشبینی است. در حالی که تلاش میشود تا بین ریحان و ویکرام تنش ایجاد شود، این تنش به طور واقعی و عمیق حس نمیشود و تماشاگر نمیتواند احساسات واقعی را درک کند.
فرح، همسر راجان، به عنوان یک شخصیت زن در داستان، به شدت ضعیف نوشته شده و هیچ عمق احساسی ندارد. تماشاگر نمیتواند ارتباط واقعی با او برقرار کند و به همین دلیل، داستان در این زمینه دچار ضعف میشود. در نهایت، تماشاگر احساس میکند که شخصیتها به جای این که واقعی باشند، بیشتر شبیه کاراکترهای کلیشهای و سطحی هستند.
«دزد جواهر» به عنوان یک فیلم گونهی سرقت تلاش میکند تا از عناصر هیجانانگیز و جذاب ژانر استفاده کند، اما به دلیل عدم توانایی در ایجاد تنش و تعلیق، این تلاشها به صورت موفقیتآمیز انجام نمیشود. روایت فیلم به شدت تحت تأثیر دیالوگهای ضعیف و عدم وجود لحظات هیجانانگیز است. به طور خاص، در صحنههای سرقت، زمان زیادی صرف جزئیات بیاهمیت میشود و این باعث میشود که تماشاگر از تجربه واقعی سرقت دور شود.
«دزد جواهر» از نظر تصویربرداری و طراحی صحنه قابل قبول است، اما در زمینههای دیگر، مانند تدوین و کارگردانی، به شدت ناتوان است. تدوین فیلم به گونهای است که باعث میشود ریتم داستان کند و تماشاگر را خسته کند. همچنین، کارگردانی نتوانسته است تنشهای لازم را در صحنههای کلیدی ایجاد کند و این مسئله به شدت به تجربه تماشاگر آسیب میزند.
سيف علی خان در نقش ریحان به خوبی بازی میکند و توانسته است برخی از صحنهها را با جذابیت خاصی ارائه دهد. اما در کنار او، دیگر بازیگران مانند جايدیپ اهلاوات و نیکیتا دوتا نتوانستهاند همانند او بدرخشند. به ویژه، نقش فرح به گونهای نوشته شده که هیچ جذابیتی ندارد و این باعث میشود که تماشاگر نتواند به خوبی با او ارتباط برقرار کند.
کارگردانان، کوکی گولاتی و رابی گرول، در ایجاد یک تجربه هیجانانگیز و جذاب برای تماشاگر ناتوان بودهاند و این میتواند به عدم توانایی آنها در ساخت یک فیلم سرقتی موفق نسبت داده شود.
در نهایت …
«دزد جواهر» به بررسی موضوعاتی مانند خیانت، هویت و چالشهای اخلاقی میپردازد، اما به دلیل عدم عمق در شخصیتپردازی و داستان، این مضامین به سطحی و کلیشهای تبدیل میشوند. تماشاگر نمیتواند از این موضوعات به راحتی عبور کند و در نهایت، پیامهای فیلم به خوبی منتقل نمیشود.
«دزد جواهر» با وجود داشتن پتانسیلهای جالب و تلاشهای قابل توجه، به دلیل ضعفهای اساسی نتوانسته به یک اثر ماندگار تبدیل شود. این فیلم با وجود تلاش برای ایجاد تنش و هیجان، در نهایت به تکرار و یکنواختی دچار میشود و تماشاگر را از تجربه واقعی سینما دور میکند.