نگاهی به قسمت دوم از فصل هشتم سریال Game of Thrones تحت عنوان ‘A Knight of The Seven Kingdoms’

هشدار اسپویل!
پس از انتظاری طولانی برای بازی تاج و تخت، در نهایت هفته گذشته نمایش فصل هشتم و پایانی سریال با قسمتی تحت عنوان وینترفل شروع شد. قسمت اول مانند مهره چینی شطرنج و اجماع بزرگان در یک مکان خاص (وینترفل) و دور یک میز بود. جدای این اجتماع، قسمت اول شاهد حوادث مهمی بود که مستقیما به این قسمت اشاره می کنند، که شامل پیام شاه شب و نزدیکی وایت واکر ها به وینترفل و همچنین ورود جیمی لنیستر به وینترفل و روبرو شدنش با برن و آگاهی جان از پدر و مادر واقعی خود بود. قسمت دوم با نام “شوالیه هفت پادشاهی” تایید کرد که قسمت سوم شاهد نبرد وینترفل خواهیم بود و به نوعی این اپیزود حکم آرامش قبل از طوفان را دارد، اما صادقانه بگویم، اگر این آرامش باشد، پس طوفان همه ما را نابود خواهد کرد.
حس شگفت انگیزی از نگرانی!
مرگ در حال آمدن است، این چیزی بود که ما مدت ها قبل از این قسمت نیز شنیده ایم، اما تا به حال به اندازه شوالیه هفت پادشاهی، قابل احساس و واقعی به نظر نمی رسید. در این اپیزود حس پایان و مرگ که همچون تهدیدی بزرگ از جانب افق در حال آمدن است به شکلی خانمان سوز و قابل درک به ما نشان داده می شود. البته وینترفل نیز برای جنگ آماده می شود، و برنامه های جنگی در حال شکل گیری هستند، نقش هر کس مشخص می شود و سلاح ها نیز آماده می شوند، و همه اینها با تعاملات شخصیت ها به جلو حرکت می کند. همه ما با علم به این که ارتش مردگان در حال نزدیک شدن به وینترفل است داستان را دنبال می کنیم. کشتن یا کشته شدن در جنگ برای هر کسی اتفاق می افتد، و احساس واقعی و قابل ملاحظه از نگرانی قبل از شروع نبرد یک امر طبیعی است که در این قسمت با مقدار زیادی تنش برای بینندگان به بهترین شکل ممکن به نمایش در آمده است. گفت و گو ها از پایان کار، بین شخصیت ها واقعا عالی هستند.
همگرایی واقعا عالی شخصیت ها
سریال در طول فصل های پیش به بهترین شکل شخصیت های زیادی را پرورش داده است، از جان اسنو و همراهانش در آن سوی دیوار بگیرید تا دنریس، آریا و جیمی و … در این سوی دیوار. یکی از جنبه های هیجان انگیز بازی تاج و تخت همین تعاملات پر دیالوگ بین شخصیت هایش بوده است که با نزدیک شدن به پایان قصه و مخصوصا در فصل پیش با شتاب زدگی در ریتم به شکل چشم گیری کاهش یافته بود. اما به لطف شوالیه هفت پادشاهی این لحن جذاب به سریال بازگشته است. در حالی که قسمت اول تمرکزش به جفت سازی شخصیت ها بود، در این قسمت همه آنها را به هم متصل می کند، مانند صحنه فوق العاده شورای جنگ که در آن، تمام اعضای مهم برای حمله به وایت واکر ها و شاه شب برنامه ریزی می کنند. در این قسمت شاهد همگرایی کاراکتر های مختلف با هم دیگر هستیم که به مرور خاطرات جذاب گذشته می پردازند. شخصا برای بسیاری از این تعاملات تا این قسمت منتظر مانده بودم تا این لحظات را مشاهده کنم، و حالا باید بگویم این صحنه های مشترک واقعا عالی هستند و بابت این زیبایی باید از شخص برایان کوگمن ویژه سپاس گذار بود، بابت نوشتن چنین لحظاتی!
آشکار شدن
هفته گذشته شاهد آشکار شدن رازی پنهان برای جان بودیم، رازی که معلوم کرد جان وارث قانونی تخت آهنین و هفت قلمرو است. و این هفته او این راز را برای دنریس آشکار ساخت. بحث های فراوانی پیرامون واکنش های طرفین بود، اما جالب توجه به چالش کشیدن جان از سوی دنی بعد از شنیدن این ماجرا بود، چرا که جان همیشه و تقریبا با احترام به همه برخورد می کند. صحنه آشکار سازی راز به نحوی جذاب روایت شد و به نحوی بهتر به وایت واکر ها گره خورد تا در اوج به ماجرای دیگر وارد شود.
داستان های جنگ!
همگرایی ذکر شده کاراکتر ها در وینترفل، ما را به برخی از بهترین لحظات قسمت می برد. به طوری که شخصیت های یکی پس از دیگری برای گرم شدن به دور آتش جمع می شوند و به اشتراک گذاشتن داستان های جنگی می پردازند. جمع شدن شخصیت های جالبی مانند جیمی، برین، تورموند و یا داووس دور آتش به دوست داشتنی ترین لحظات قسمت بدل می شود، زیرا آنها با انواع پیشینه و تاریخ های مختلف دور هم جمع شده اند با یک هدف. این که آنها در گذشته با هم مخالف بوده اند اهمیتی ندارد، مهم این است که آنها در حال حاضر در کنار هم زندگی می کنند. اتفاقات این سکانس با توجه به گفت و گو ها جذابش دقیقا همان چیزی است که باید از Game of Thrones شاهد باشیم. بهترین صحنه قسمت!
احساس و صمیمیت
هفته آینده ما شاهد نبردی عظیم در وینترفل خواهیم بود که به گفته سازندگان شامل بزرگترین سکانس های اکشن تاریخ تلوزیون است و شاید حتی سینما! اما زمانی نبرد ها بهتر جلوه می کنند که قبل آن شاهد صمیمیت و احساسات ویژه توسط شخصیت های کلیدی با هم باشیم، تا وفاداری و از خود گذشتگی در نبرد ها نیز قابل درک باشد. بازی تاج و تخت با اپیزود شوایله هفت پادشاهی به سطحی از صمیمیت و احساس دست پیدا می کند که بیننده نیز لذت کافی را می برد. اتفاق بسیار نادری در بازی تاج و تخت است که تمام یک قسمت در یک لوکیشن یا مکان صورت پذیرد، اما این مهم اتفاق افتاده است، و این باعث منحصر به فرد بودن A Knight of the Seven Kingdoms می شود. این اپیزود یک حرکت جسورانه و بزرگ برای این سریال عظیم است. دیوید ناتر همچون پادشاه و مانند اپیزود عروسی خونین یک اثر درخشان دیگر را خلق کرده است. او با تمرکز بر هسته مرکزی، یعنی شخصیت ها که قلب ماجرا هستند بازی را به جلو پیش می برد. به نوعی ما شاهد یک اثر سینمایی چند میلیون دلاری پر احساس و زیبا هستیم.
مرده ها اینجا هستند
احساس هراس به اوج خود خواهد رسید! بله، شاه شب اینجاست. این قسمت با نگاه حیران Tyrion به سمت جنگل های وینترفل که با پیش روی ارتش مرده ها همراه است پایان می پذیرد. وایت واکر ها رسیده اند و همه چیز طوفانی خواهد شد. این اتفاق همان چیزی است که تمام قسمت ها در حال ایجاد آن بودند! آنچه همه انتظار می کشیدند فرا رسید. مرده ها نمی آیند مرده ها اینجا هستند. همه کاملا از هیجان یخمان می زند و این چیزی است که این قسمت موفق به گرفتن آن در فضای ۳۰ ثانیه ای خود می شود.
عاشقانه ناپخته و ناچیز آریا و گندری!
این قسمت بسیار بزرگ بود، زیرا شامل بسیاری از ناهنجاری های شخصیتی و تعاملات جالب می شد. اما در بین این همه جذابیت کسانی نیز هستند که نمی اندیشند و احساس آرامش می کنند، یعنی آریا و گندری!. شخصا بعد از قسمت اول فصل انتظار و شوق فراوانی از دیدار بین دو دوست قدیمی داشتم اما با رخداد این قسمت همه چی از دست رفت. تنها بعد از گذشت یک قسمت آنها با یک لبخند وارد رابطه شدند چه چیزی بدتر از این سراغ دارید؟! البته سازندگان نمی توانستند قسمت ۶۹ را بدون صحنه جنسی رها کنند!. این شرم آور است که در یک قسمت پر از تعاملات شیرین و شخصیت های شیرین، این یکی همان کار را انجام نداده است.